روزي که رضاشاه پرونده نفت را در بخاري انداخت!
روزي که رضاشاه پرونده نفت را در بخاري انداخت!

ششم آذر ماه 1311 (27 نوامبر سال 1932) در پي به نتيجه نرسيدن مذاکرات ايران و انگلستان بر سر نفت، رضاشاه پهلوي پرونده نفت را در بخاري افکند و سوزاند. اين پرونده مربوط به امتيازي بود که دولت قاجارها به «دارسي» داده بود. مردمي که از بازي هاي پشت پرده بي خبر بودند در پي […]

340px-rezashahbozorg59ششم آذر ماه 1311 (27 نوامبر سال 1932) در پي به نتيجه نرسيدن مذاکرات ايران و انگلستان بر سر نفت، رضاشاه پهلوي پرونده نفت را در بخاري افکند و سوزاند. اين پرونده مربوط به امتيازي بود که دولت قاجارها به «دارسي» داده بود.

مردمي که از بازي هاي پشت پرده بي خبر بودند در پي انتشار خبر سوزانده شدن پرونده استعماري نفت به خيابانها ريختند و شادي کردند که به نوشته پاره اي از مورخان، اين شادماني جزيي از برنامه اي بود که از پيش تنظيم شده بود تا انگليسي ها قرارداد «دارسي» را که تنها نيمي از زمان اعتبار آن باقي مانده بود براي مدتي طولاني تر تجديد کنند و منطقه قرارداد را وسعت دهند.

چهار روز بعد وزير دارايي گزارش شکست مذاکرات را به مجلس داد و مجلس همان روز لغو قرارداد «دارسي» را تصويب کرد که دو روز بعد دولت انگلستان ضمن اعتراض به لغو قرارداد، درخواست تجديد نظر در اين اقدام را کرد که به نوشته بعضي از مورخان، اجراي پرده دوم اين نمايشنامه بود كه به تمديد قرارداد انجاميد ـ همان قراردادي كه با بپاخيزي هاي ملي به رهبري دكتر مصدق در اواخر سال 1929 لغو و نفت ايران، ملي شد.

در ميهن دوستي رضاشاه كه از ميان مردم معمولي برخاسته بود و علاقه مندي اش به پيشرفت كشور، ترديدي نيست ولي او به دليل تحصيلات كم، ندانستن زبان مطرح خارجي و نداشتن وقت مطالعه تاريخ و تحولات روز، با همان رجال عهد قاجارها و همان مهره هايي كه در دستش قرار داده شده بود و يا در دسترسش بودند بازي مي كرد كه وابستگي داشتند، تلقين مي کردند و صداقتشان مورد ترديد است. اين وضعيت پس از جنگ جهاني دوم هم در ايران ادامه داشت!.