سرنوشت غم انگيز آخرين ملکه قاجار
سرنوشت غم انگيز آخرين ملکه قاجار

سحرگاه سه شنبه اول خرداد ماه 1358 در اطاق شماره 231 بيمارستان الوند بدر الملوک والا همسر احمد شاه قاجار بدرود حيات گفت و صبح چهارشنبه تنها دختر او چند تن از خواهران و برادرانش جسد او را به بهشت زهرا بردند و به خاک سپردند. بدر الملوک دختر شاهزاده ظهيرالسلطان نوه عباس ميرزا و […]

person_2632سحرگاه سه شنبه اول خرداد ماه 1358 در اطاق شماره 231 بيمارستان الوند بدر الملوک والا همسر احمد شاه قاجار بدرود حيات گفت و صبح چهارشنبه تنها دختر او چند تن از خواهران و برادرانش جسد او را به بهشت زهرا بردند و به خاک سپردند. بدر الملوک دختر شاهزاده ظهيرالسلطان نوه عباس ميرزا و همسر اول سلطان احمد شاه قاجار آخرين پادشاه سلسله قاجاريه بود. بدر الملوک در 12 سالگي در تنها مدرسه دخترانه تهران درس ميخواند که در آن ايام براي احمد شاه که در حدود 17 سال داشت در صدد پيدا کردن همسري از خانواده قاجار بودند.

زيرا طبق قانون خانواده قاجار وليعهد ميبايست از مادر هم از خانواده قاجار باشد. مادر احمد شاه تصميم ميگيرد به اين مدرسه که بيشترشان از شاهزادگان آن زمان بودند برود و دختري براي پسرش انتخاب کند. در ميان دختران بدرالملوک را که دختري بي نهايت زيبا بود انتخاب کرده و به ظهيرالسلطان پيغام ميفرستد که به اتفاق دخترک براي ديدار احمد شاه به دربار بيايند.

احمد شاه بدرالملوک را که داراي پوستي سفيد و چهره اي زيبا بود مي پسندد و با تشريفات مفصلي به عقد شاه در ميآيد. ( مديريت مجله سپيد و سياه به خاطر فاميلي که با ايشان داشت سن بدر الملوک در هنگام ازدواج هفده سال و احمد شاه را شانزده سال ميداند)

بدر الملوک از احمد شاه داراي دختري ميشود که نام او را ايراندخت مي گذارند. اما چون احمد شاه صاحب پسر نمي شود برادر احمد شاه محمد حسن ميرزا به وليعهدي انتخاب ميشود. به هنگام تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوي بدرالملوک مانند ساير افراد خانواده به پاريس ميرود. بعد از شهريور 1320 و تبعيد رضاشاه از ايران بدرالملوک به همراه بسياري از شاهزاده هاي درجه اول قاجار به ايران بر ميگردد.

بدرالملوک در ميدان 24 اسفند (انقلاب) در طبقه سوم آپارتماني به صورت بسيار ساده زندگي ميکرد و جالب اينکه پنجره هاي آپارتمان به سمت ميدان باز ميشد و مجسمه رضاشاه از آنجا بخوبي ديده ميشد بدرالملوک براي آنکه چشمش به آن مجسمه نيافتد حتي در تابستانها هم پنجره ها را باز نميکرد و پرده ها را کنار نميزد.

خانم بدرالملوک مدتي هم در اتاقي در هتل کاروان پانسيون بود و يکشب چند دزد که قبلا او را شناسائي کرده بودند و فکر ميکردند داراي جواهرات گرانبهائي است، با تهديد وارد اتاق او شدند و همه جا را گشتند ولي فقط يک ساعت با زنجير طلا که به گردن ميانداخت و تنها يادگاري احمد شاه بود بهمراه يک راديو ترانزيستوري را بسرقت ميبرند.

بدرالملوک چند سالي از ناحيه پا ناراحتي داشت و نميتوانست حرکت کند و به اين جهت در منزل يکي از خواهرانش پرستاري ميشد تا اينکه روز جمعه 21 اردبيهشت سال 1358 در اثر سکته مغزي به حال اغماء افتاد و بعد از انتقال به بيمارستان الوند در سحرگاه سه شنبه اول خرداد به درود حيات گفت.

(منبع: حسن آزاد، پشت پرده هاي حرم سرا)