آن چه دولت اعتدال انجام نداده است
آن چه دولت اعتدال انجام نداده است

  احسان اسحاقي هفته گذشته آغاز چهارمين و آخرين سال فعاليت دولت يازدهم بود. حالا شايد زمان مناسبي باشد که کارنامه تلاش دولت در عمل به وعده هاي انتخاباتي اش را به مرور نشست. دولت اعتدال گراي روحاني هواداران دوآتشه و مخالفان تندرو و غير منصف کم ندارد. هر چند اکثريت مردم از هردوي اين […]

  احسان اسحاقي

m ehs 2هفته گذشته آغاز چهارمين و آخرين سال فعاليت دولت يازدهم بود. حالا شايد زمان مناسبي باشد که کارنامه تلاش دولت در عمل به وعده هاي انتخاباتي اش را به مرور نشست. دولت اعتدال گراي روحاني هواداران دوآتشه و مخالفان تندرو و غير منصف کم ندارد. هر چند اکثريت مردم از هردوي اين گروه ها متمايز اند. اکثريتي که نظرش را نه در دعواهاي سياسي روز و ميانه جدال ها، که پاي صندوق هاي راي کارسازي مي کند. پاسخ غافلگيرانه اي که اکثريت خاموش جامعه ايراني به حملات مخالفان تندرو دولت حسن روحاني در انتخابات مجلس گذشته، علي رغم همه محدوديت ها داد، از همين جمله است.

اما اين نوشتار نه در پي تاييد تمام و کمال پرونده کاري دولت اعتدال گراي مورد حمايت اصلاح طلبان است که نقدي است بر شيوه تخريب هاي رسانه اي که به بهانه سه ساله شدن دولت و در کنار اين آرزوي مخالفان که اين آخرين سال سکونت روحاني در ساختمان پاستور باشد، از سوي مخالفان در پيش گرفته شده و برخي همکاران رسانه اي تازه به جريده پيوسته و کم شکيب خودمان در سطح محلي با نوستالژي روزهاي خوش دولت مهرورز قلم بر همان سياق مي چرخانند.

به عنوان مشتي از خروار، روزنامه کيهان، که در ذهن روزنامه خوانان و سياسيون کشور به نماد بي شکيبي و رها کردن عنان انصاف در حمله به مخالفان شهره است، اخيرا در سالروز تولد دولت يازدهم در يادداشتي با عنوان «دولت يازدهم وارد سال چهارم شد» مي نويسد:

«سه سال قبل، دولت يازدهم با بيش از 1600 (؟!) وعده خوش‌آب و رنگ کارش را شروع کرد.

فهرست وعده‌هاي دولت به قدري طولاني و متنوع است که براي انتشار آن به تنهايي، به بيش از 2 صفحه کامل روزنامه احتياج داشتيم و به خاطر همين از انتشار آن گذشتيم!…

مثلا قرار بود طي يک برنامه صد روزه در معيشت مردم گشايش ايجاد شود.

قرار بود اشتغال براي جوانان ايجاد شود.

قرار بود مسکن، براي همه در دسترس و سهل‌الوصول شود.

قرار بود مشاغل خرد و صنايع متوسط توسعه پيدا کند.

قرار بود يارانه‌هاي توليد بيشتر و بيشتر شود.

قرار بود احترام و عزت به پاسپورت ايراني داده شود.

قرار بود ارزش و اعتبار پول ملي احيا شود.

قرار بود با توليد ملي، راه واردات مسدود شود.

قرار بود از ميادين مشترک نفتي و گازي با حداکثر صرفه کشورمان بهره‌برداري شود.

قرار بود با سد کردن واردات، به جاي ايجاد اشتغال براي جوانان خارجي، براي جوانان ايراني شغل توليد شود.

قرار بود توليدات کشاورزي به مرحله خودکفايي و صادرات برسد.

قرار بود  اقشار محروم و مستضعف به مرحله‌اي برسند که 45 هزار تومان يارانه برايشان هيچ باشد و‌قرار بود قرار بود صدها قرار بود ديگر!

حالا 1100 روز از آن وعده‌ها گذشته است 1100 روز سه چهارم يک دوره رياست جمهوري است و تقريبا هر کاري که مي‌شده بايد تا الان خود را نشان مي‌داده است. هر طرح و پروژه، هر برنامه و ايده‌اي بوده، بايد تاکنون يا به پايان مي‌رسيد، يا آثار آن در زندگي مردم هويدا مي‌شد. اما واقعيت چيست و چه اتفاقي افتاد؟ آيا مردم همه آن وعده‌ها – يا نه، کسر کوچکي از آن وعده‌ها- را در زندگي خود و در مقام عمل، عينيت يافته مي‌بينند؟!…»

اگر منصفانه و با اندکي ريزبيني اين يادداشت کيهان نويس را که اين روزها به مدد فضاي مجازي، گزاره هاي مشابه با آن ترجيع بند تکراري اظهارات مخالفان دولت است، بنگريم، پاسخ به «هل من مبارز» اين دوستان را در دل خود يادداشت مستتر مي بينيم.

با منتقدان منصف و آگاه که نقدشان با ارايه راهکار توام است، کاري نداريم، که اگر دولت بخواهد کار شايسته اي بکند، يکي بوسيدن دست منتقدان منصف و عالم است. اما دوستاني که به بهانه روزنامه نگاري (اما به سياق شب نامه نگاري) به شيوه کيهاني دست به قلم مي برند، و در همين شهر خودمان بر سر شاخه نشسته و بن همدلي همشهريان و فضاي کار و تلاش دولت و کارگزاران آن در نيشابور را مي بُرند و در تب و تاب دعوت از رييس دولت سابق، تنها راهکارشان را بازگشت به دولت نامحمود فرياد مي زنند، به بازخواني مطلب بالا از روزنامه کيهان روز 13 مرداد فرا مي خوانيم و پاسخ به اين پرسش که آن چه ذکر کرده اند ميراث دولتمداري و حکمراني ناشايسته چه کساني است؟ زوال اعتبار پاسپورت ايراني، به قهقرا رفتن ارزش پول ملي، واردات لجام گسيخته، از دست رفتن منافع ايران در ميادين مشترک نفتي و سقوط نمودار رشد اقتصادي و ساير عناويني که در يادداشت روز کيهان به آن اشاره شده است، و دولت (به ادعاي نويسنده يادداشت) در پاک کردن اين مشکلات از چهره کشور ناتوان بوده است، ميراث چه کساني است؟

روزنامه نگاري اگر بر چند رکن استوار باشد، يکي از آن ها، و شايد مهم ترين شان رعايت اصل بي طرفي است. دفاع از عملکرد دولت وظيفه کارگزاران آن است و ورود «خيام نامه» به اقتضاي اصل بي طرفي و استقلال خود، در اين باب شايسته نيست. اما دوستان قلم به دست حامي دولت مهرورز سابق شايسته است در دعوتي که مشتاقانه براي حضور احمدي نژاد در نيشابور کرده و حتي در جلسه پرسش و پاسخ با فرماندار نيشابور از دغدغه خود براي مجوز دعوت از اين محبوب دل شان پرسيده اند، از رييس جمهور سابق سوال کنند که چگونه اين همه گرفتاري را براي کشور به جا نهاد و نيز بپرسند که اگر دولت او باز فرصت مهرورزي به مردم را بيابد، چه راهکاري براي عدم تکرار خاطره آن تخريب عمومي اقتصاد و فرهنگ و ديپلماسي در پيش خو.اهد گرفت؟ طرح اين پرسش در کنار پاسخ خواهي از دولت فعلي که «چرا در ترميم آن خرابي ها موفق نبوده است؟» عين بي طرفي رسانه اي است.