کارگران مشغول کار نيستند
کارگران مشغول کار نيستند

یادداشت سردبیر احسان اسحاقی 12 ارديبهشت ماه (همزمان با اول ماه مي ميلادي) روز کارگر نام داده شده تا ذهن درگير روزمرگي و نيازمند تلنگر جامعه و مردم، اگر نه براي يک روز، دست کم لحظاتي در هر سال موضع تامل بگيرد و لختي درباره نقش «نيروي انساني» در پيشبرد تمدن و توسعه اقتصادي و […]

یادداشت سردبیر

احسان اسحاقی

87561_6220d12 ارديبهشت ماه (همزمان با اول ماه مي ميلادي) روز کارگر نام داده شده تا ذهن درگير روزمرگي و نيازمند تلنگر جامعه و مردم، اگر نه براي يک روز، دست کم لحظاتي در هر سال موضع تامل بگيرد و لختي درباره نقش «نيروي انساني» در پيشبرد تمدن و توسعه اقتصادي و رشد توليد انديشه کند و يادآور آن باشد که بخش عمده اي از رفاه و توسعه امکانات زندگي امروز انسان ها، دستاورد «رنج» کساني است که امکان بدني، ذهني و علمي خود را در رشد و توسعه امکانات زيست مدرن صرف مي کنند.

با اين همه، بسياري ازخطابه ها و نوشتارهاي حرفه اي درباره  «حق» کارگر، هنوز از سطحي ترين لايه هاي مفهوم «حق» عبور نکرده اند و شيوه سخن راندن در محافل مرسوم اين روزها به گونه اي است که حق کارگر تا ابتدايي ترين سطح آن تنزل داده و به حقوق مادي اش فروکاسته مي شود و از «حق» کارگر تنها «دست»رنجي مي ماند بر ذمه کارفرما تا بدين سان، گريبان جامعه از ساير حقوقي که کارگر بر گردن جامعه دارد رها گردد و ديده وجدان عمومي بر «رنج» فکر و انديشه و «رنج» روان او بسته و خفته بماند.

غافل از آن که در دنياي امروز و موازي با پيشرفت هاي سخت افزاري، «نرم افزار» جامعه نيز متاثر از محصولات فکري و مشقّات روح و روان کارگراني است که با آن بناي فرهنگ، اخلاق و احساسات جامعه پرورانده و ساخته مي شود و حق کارگر نه تنها «مزدِ» عرق جسم او، بلکه جبران عرق ريزان روح و فکر «نيروي انساني» است و نبايد از سوي جامعه اي که اين حق بر گردن اوست بي جبران بماند.

حق کرامت انسان و شان او،  حق برخورداري اش از رفاه، فرصت خودسازي و آموزش و تعالي روحي و معنوي و نيز آسودگي خاطر از داشتن حياتي آبرومندانه و معيشتي کريمانه، حقي بالاتر و برتر از حقوق مادي و مالي اوست که (نه گه گاه، بلکه) بسياري از اوقات بر طاق نسيان و فراموشي نهاده مي شود. «کار شايسته» به عنوان حق انسان، مفهومي است که بيش از توجه به شرايط مادي کار، ناظر به حقوق معنوي و رواني اين قشر اثرگذار اما ستم ديده جامعه است.

در برابر اين حقوق نه تنها کارفرمايان، که همه جامعه، به ويژه دولتمردان و تصميم گيران و قانون گذاران مسئول اند و شايسته است که روز کارگر بدل به روز پاسخگويي و شفاف سازي در اين مسايل گردد.در پاسخ به اين پرسش که چرا در فرهنگ عمومي ما، حقوق انساني کارگران هنوز بدل به دغدغه اي جدي نشده است، خود نيازمند تدبر صاحبان دانش و انديشه و جامعه شناسان است. اما بدوا مي توان به هرم نيازهاي انساني مازلو ارجاع داد که نيازهاي بني بشر را در چند دسته طبقه بندي مي کند که در آن نيازهاي فرومرتبه اي همچون رفع گرسنگي و ناامني در اولويت اطفاء اند و تا برآورده نشوند، نوبت به نيازهاي والامرتبه تر همچون خودشکوفايي، ايثارگري و احترام و کرامت نمي رسد. به اين قياس مي توان گفت در جامعه اي هم که هنوز هست انساني که دغدغه حفظ شغل معاش خود را دارد، فردي که در لابه لاي زباله ها سقف معيشت خود را بر ستون ويران حيثيت و آبروي خود بنا مي کنند، آن يکي بر سر حفظ گاري دستي حامل سرمايه معاش ش، جان مي نهد و خيل آبرومندان ديروز، بر اثر خاموشي چرخ صنعتي و کارگاهي، در برابر زن و فرزند و بستانکار، سر در گريبان شرم خم مي کنند، راه درازي تا کرامت کارگران و شان و حقوق انساني باقي است. و در پيمودن اين راه دراز همه مسئول اند و مسئولان «مسئول تر»

از جمله آنان که تحريم را نعمت و ماجراجويي هاي بي فايده و بحران سازي روزمره در کشور را اداي تکليف خود مي دانستند و مي دانند، و بي کار شدن هزاران مرد و زن بر اثر رکود ناشي از انزواي بين المللي را، هزينه قدرت طلبي خود مي کنند، شايسته است که هر از گاه سري هم به دادگاه وجدان خود بزنند و درنگي هر چند کوتاه در نتايج افکار و آثار اعمال خود بر معيشت و کرامت «نيروهاي ارزشمند انساني» کشور داشته باشند. بسيارند کارگراني که «مشغول کار نيستند»؛ چه رسد به آن که مشغول «کار شايسته» باشند.