دست شستن از کاري
دست شستن از کاري

اين اصطلاح که به معني کناره گيري کردن از کاري، استعفا دادن و از خود سلب مسئوليت کردن است اصطلاحي فارسي نيست و از تاريخ مسيحيت و ماجراي به صليب کشاندن مسيح وارد زبان هاي جهان، از جمله زبان فارسي شده است در تاريخ مسيحيت آمده است که ملايان يهودي (فريسيان) چون از هيچ راهي […]

1420895120
اين اصطلاح که به معني کناره گيري کردن از کاري، استعفا دادن و از خود سلب مسئوليت کردن است اصطلاحي فارسي نيست و از تاريخ مسيحيت و ماجراي به صليب کشاندن مسيح وارد زبان هاي جهان، از جمله زبان فارسي شده است
در تاريخ مسيحيت آمده است که ملايان يهودي (فريسيان) چون از هيچ راهي نتوانسنتند زبان عيساي مسيح را خاموش کنند، به «پونتيوس پيلانوس» حاکم رومي شهر اورشليم شکايت بردند و ادعا کردند که عيسا افزون بر «کافر بودن» بر حکومت شوريده است و دعوي سلطنت نيز دارد. پونتيوس پيلانوس در آغاز زير بار نرفت ولي چون مي ترسيد که در نتيجه ي اقامت مسيح در اورشليم شورشي بر پا شود، وي را بازداشت کرد و قصدش اين بود که پس از چند روز او را آزاد کند. فريسيان چون به قصد و نيت حاکم پي بردتد، به شدت پاي فشاري کردند و آن قدر کوشيدند تا عيسا را به مرگ محکوم کردند.
در آن روزگار در ميان يهوديان رسم بر آن بود که حاکم شهر در روز عيد پاک ( عيد فصح، روز يادبود خروج بني اسراييل از مصر) يکي ار محکومان به مرگ را به انتخاب مردم مي بخشود و آزاد مي کرد. پس چون روز عيد پاک فرا رسيد و به جز عيسا، مرد شرور و بد سابقه اي نيز به نام «باراباس» محکوم به مرگ شده بود قرار شد يکي از آن دو بخشوده شده و آزاد گردد که به تحريک و تبليغ فريسيان سرانجام مردم يهودي اورشليم نيز آزادي باراباس را بر آزادي مسيح ترجيح دادند. به نوشته ي «سفرنامه ي کلاويخو» ( مترجم مسعود رجب نيا، برگ 91) پيلانوس که عيسا را شايسته ي مجازات نمي دانست در حالي که دست ها را به آسمان بلند کرده بود ( اصطلاح «دست به آسمان برداشتن» نيز از همين جا است) خطاب به فريسيان و يهوديان اورشليم که او آنان را مسئول سرانجام عيسا مي دانست چون اين گفت: « من در مرگ اين مرد درستکار بي تقصيرم و اين شماييد که او را به مرگ مي سپاريد».
آن گاه براي سلب مسئوليت از خود « دستور داد آب آوردند و دست هايش را در آب شست و از آن جا است که اصطلاح «دست شستن از کاري» در زبان هاي لاتيني به معني سلب مسئوليت کردن از خود نيز به کار مي رود اصطلاح فرانسوي اين اصطلاح عبارت است از : Abandonner, quel que cho se که هم به معني «سلب مسئوليت کردن از خود» و هم به معني «از چيزي چشم پوشيدن» است و در فارسي بيش تر معني دوم آن به کار گرفته مي شود.
مهدي پرتوي آملي ، ريشه هاي تاريخي امثال وحکم ،ج1،ص516