فروغ خراشادي در سيستان قديم، نزديکي نوروز، بر سر در خانه ها، يک دسته گندم مي آويختند. پس از نوروز، آن دسته گندم را آرد کرده به آرد سالانه شان، مي افزودند تا برکت نان باشد و از هدر رفت آن نيز پرهيخته باشند. کمتر از 3 هفته تا سال نو مانده است و خانواده […]

فروغ خراشادي

در سيستان قديم، نزديکي نوروز، بر سر در خانه ها، يک دسته گندم مي آويختند. پس از نوروز، آن دسته گندم را آرد کرده به آرد سالانه شان، مي افزودند تا برکت نان باشد و از هدر رفت آن نيز پرهيخته باشند.

کمتر از 3 هفته تا سال نو مانده است و خانواده ها به فکر آماده کردن هفت سين نوروزي اند. يکي از گزينه هايي که در سفره ي هفت سين اهميت ويژه اي دارد، سبزه ي عيد است. با افزايش تقاضا و تنوع عرضه، علاوه بر کاشت سبزه در خانه ها، بازارهاي شب عيد، گاه از سبزه ي ايراني و  گاه بر اساس نيازسنجي از بازار ايران، از ورژن چيني اش اشباع مي شود.

سوي ديگر ماجرا اما، مخالفان مصرف صدها تن دانه هاي خوراکي و چند هزار ليتر آب هستند؛ شماري هم به جاي مخالفت، گزينه هايي را به عنوان جايگزين حبوبات و غلات، طرح مي کنند.

سنت زيباي نوروز و حرمت دامن پاک مادر طبيعت

عضو شوراي هماهنگي محيط زيست و منابع طبيعي کشور، معتقد است: نمي توان سبزه ي هفت سين را از سنت حذف کرد؛ تنها مي شود جايگزين مناسب برايش ترتيب داد. محمد حسن کليدري مي گويد: اين که چرا به دنبال جايگزين هستيم، چند دليل دارد و تنها يکي از آن ها به محيط زيست مرتبط است؛ رها سازي سبزه ها در روز سيزدهم فروردين، آن هم در آب روان، هم به زيبايي محيط آسيب مي رساند، هم فساد اين سبزه ها، موجب آلودگي مي شود؛ اگر چه اين آلودگي موقت است و در اندک زماني جذب طبيعت مي شود، اما هدف ما پرهيز از بي حرمتي به زمين به ويژه از بابت به جا آوردن سنتي ست که مبنايش احترام به مادر زمين است.

او مي افزايد: بسياري از خانواده ها در سال هاي اخير، بيش از يک سبزه براي عيد تدارک مي بينند؛ گاهي مادر خانواده به تعداد فرزندان، سبزه مي ريزد؛ علاوه بر حبوبات و غلات، آب زيادي مصرف مي شود.

براي کاشت صدها سبزه، معادل تهيه يک همبرگر، آب مصرف مي شود

کليدري در بخشي از حرف هايش اشاره مي کند: هر چند وقتي صحبت از طبيعت است و پاي انسان به ميان مي آيد، بيش از هر چيز به شامگاه 13 فروردين و زباله داني فکر مي کنم که حاصل حضور ميليون ها ايراني در طبيعت است. زباله هايي که بازگشت ناپذيرند و علاوه بر خاک، به آبزيان، جانوران و پرندگان هم آسيب مي زند.

از دبير انجمن جوانان حامي طبيعت خراسان مي پرسم بهترين جايگزين را چه مي دانيد؟ پاسخ مي دهد: کاشت دانه ي مرکبات و نهال مطرح شده است؛ به نظرم بذر سبزيجات هم گزينه ي ديگري است که هم به سفره ها زيبايي مي بخشد و هم خوراکي ست.

مهتاب يکي از خام گياهخواراني ست که کارشناس ارشد صنايع غذايي دارد، مي گويد: با اين که براي دانه هاي خوراکي، ارزش زيادي قائل ام، اما با سبزه ي عيد موافق ام؛ به شرطي که افراط نشود و صرفا براي به جا آوردن سنت ديرينه باشد. ضمنا مي توان ترتيبي داد که بعد مورد استفاده ي دام ها قرار بگيرد. البته اين کار نياز به هماهنگي هايي دارد.

مهتاب در پايان ضمن اعتراض به کساني که مي گويند اين آئين ها چيزي جز اسراف نيست، مي گويد: کساني که بهانه حذف سبزه عيد را اسراف در آب و غلات مطرح مي کنند، بهتر مي دانند که براي يک همبرگر يا استيک معمولي، 620 ليتر آب مصرف مي شود؛ حاضرند از اين اسراف، پرهيز کنند؟

 زيان واقعي جاي ديگر است

مساله را از ديدگاه متفاوتي با يک دانشجوي دکتراي جامعه شناسي مطرح مي کنم؛ به رغم تضاد و کشمکش ها، به ويژه در فضاي مجازي، نظر به چند پارگي ديدگاه در جامعه ي ما، چگونه مي توان به يک راهکار متعادل رسيد؟

عبدالرضا قندهاري مي گويد: برخي اقدام به واردات سبزه از چين مي کنند؛ خروج ارز از کشور، واردات بي رويه و در نهايت از بين رفتن مقدار زيادي از اين حجم وارداتي، ضرر اقتصادي بزرگي به جامعه تحميل مي کند که هزينه کاشت سبزه، در برابرش، پول خُرد است. درباره ي آلودگي محيط زيست هم، پر واضح است که سبزه ظرف مدت کوتاهي به طبيعت بر مي گردد؛ زباله هاي تجديد ناپذير بايد محل نگراني باشد.

او  مي افزايد: قصد ندارم دغدغه هاي زيست محيطي را به جوسازي فرو بکاهم؛ اما اگر واقع بينانه به مساله نگاه کنيم، سر کيسه را ببسته ايم و ته آن را باز گذشته ايم! البته درباره ي جايگزيني، در بلندمدت خوش بين ام ولي نبايد انتظار داشت، فرهنگ ملي مردم به «بهانه هاي سوگيرانه» چون اقتصاد و آلودگي محيط زيست ناديده گرفته شود؛ بهانه هايي که در برابر بحران هاي اقتصادي، خشکسالي، ريزگردها و… مسائل چندان برجسته اي نيستند.

حذف فرهنگ ديرينه، تا کنون نتيجه ي مطلوبي نداشته است

درباره ي چالش نهال و ديگر جايگزين هاي سبزه عيد با توجه به فضاي دوقطبي کنوني مي پرسم؛ دو سوي طيف، گاه به صورت افراطي موافق  يا مخالف يک پديده اجتماعي مي شوند؛ برآورد شما چيست؟

قندهاري که خود از فعالان محيط زيست است، مي افزايد: سال ها سعي شد چهارشنبه سوري حذف شود؛ نتيجه نه تنها حذف نبود، بلکه به زياده روي انجاميد و  يک مراسم آئيني ايراني، به ترقه و آتش بازي چيني بدل شد. من با دغدغه هاي به جاي فعالان طبيعت همدلم؛ اما نسبت به مخدوش کردن چهره ي جشن هاي باستاني ديدگاه ديگري دارم. کشور ما، سرزمين جشنواره هاي فصلي بوده؛ اکنون تنها يلدا، چهارشنبه سوري و نوروز باقي مانده است؛ امروز سبزه را حذف کنند، فردا همه ي هفت سين را مي خواهند بر چينند.

قندهاري مي گويد امروزه ديگر مخالفان برپايي آيين هاي ملي، مستقيم وارد ميدان نمي شوند و با به دست گرفتن رگ خواب مردم، از دغدغه هاي معيشتي و اقتصادي آنان وام مي گيرند تا سنت زيبايي چون سبزه ريزي را بد شگون جلوه دهند.

 در اسراف، رکورداريم

بياييد فرض کنيم براي 80 ميليون جمعيت ايران، 20 ميليون سبزه کاشته شود. در هر ظرف حاوي 150 گرم انواع غلات يا حبوبات باشد و  براي سبز شدن به دو ليتر آب هم نياز داشته باشد.

بر اساس آمار، ما ايرانيان، سالانه 35 ميليون تن دور ريز  مواد غذايي داريم. مصرف آب در کشور ما هم 70 درصد بيش از ميانگين جهاني است. اين حجم اسراف، اگر نه به صورت واضح، اما به شيوه اي زيرپوستي ما را مي آزارد. اين نکته که يک ميليارد نفر در جهان، روزانه ساعت ها پياده روي مي کنند تا به آب آشاميدني دست يابند،  در حالي که ما براي شستشوي خودرو تا پر کردن استخر و آبياري چمن بوستان، از آب شرب استفاده مي کنيم، شرمسارمان مي کند. ما در لايه هاي زيرين ناخودآگاهاحساس گناه مي کنيم، وقتي حتي در ماه ضيافت الهي، دور ريز سفره هايمان، انسان هاي بسياري را از قحطي و تنگنا، مي تواند برهاند.

ما در برابر زمين، هوا، خاک مسئوليم و به جاي مهار ريزگردها، کاهش مصرف بنزين، کودها و سم هاي شيميايي، پلاستيک، راه هاي ميان بُر اما «تبليغاتي» بر مي گزينيم!