رضا مهرداد يا شيعة آل سفيان! إن لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا «ای پیروان آل سفیان! اگر شما دین ندارید و از روز قیامت هراس ندارید پس آزاده باشید» رهایی مردم از خرافات، جهل و قید و بندهاى اسارت‌آور انسان و گسترانیدن چتر آگاهی، آزادی، انسانیت و اخلاق از […]

رضا مهرداد

يا شيعة آل سفيان! إن لم يكن لكم دين و كنتم لا تخافون المعاد فكونوا احرارا

«ای پیروان آل سفیان! اگر شما دین ندارید و از روز قیامت هراس ندارید پس آزاده باشید»

رهایی مردم از خرافات، جهل و قید و بندهاى اسارت‌آور انسان و گسترانیدن چتر آگاهی، آزادی، انسانیت و اخلاق از وظایف پیامبران  دانسته شده است. چرا که انسان آزاد از این قید وبندها؛ انسان با ایمان و اخلاقی خواهد بود که در کمال آزادی رفتاری هنجاری خواهد داشت.

گوهر دین داری نیز عبارت است از زیستن اخلاقی و پاس داشت اصول اخلاقی. دین داری بی‌عنایت به اخلاق به مانند پوسته‌ای خالی از مغز  است که نه شوقی در دلی می‌افکند و نه نتایج نیکوی معنوی در جامعه بر جای می نهد. بر همین اساس است که رحمت عالمیان هدف از بعثت خویش را «تکمیل مكارم اخلاقی می داند» و امام حسین در روز عاشورا در اوج نبرد، آنگاه که سپاه دشمن، دژخیم وار عزم غارت می نماید؛ آنان را فارغ از دین به «آزاده» بودن دعوت می نماید.

اما به نظر می رسد متاسفانه در طول بیش از هزار سال عزاداری، توجه به روایت های احساسی واقعه ی عاشورا؛ نه تنها مجال کمتری را برای ژرف نگری و بهره مندی خردمندانه تر از این دریای معنویت، انسانیت، اخلاق، تدبیر و سیاست ورزی فراهم آورده است؛ بلکه گاه برخی ارادتمندان و حتی مدعیانِ معارفِ کربلا در توضیح آن واقعه چنان راه افراط می پیمایند که یا قلبِ واقعیت شده و یا به رفتارهای خرافی منتهی شده است.

چه کسی آزاده است؟

در لغت نامه دهخدا آزاده بودن: حریت، جوانمردی، اصالت، نجابت، شرافت، مُرُوّت، مکرمت، وارستگی و مردمی معنا شده است.

بر این اساس انسان آزاده؛ انسانی اخلاقی است و از رذائل اخلاقی مانند دروغ، تهمت، تجسس، نفاق، تملق، خیانت، پیمان شکنی، بی حیایی، تندخویی و مانند آن پاک و منزه است.

در اصطلاح نیز انسان آزاده؛ انسانی «آزاداندیش» است که به حکم انسان بودن زیر سلطه ی هیچ کس  نمی‌رود. انسان آزاده از تقلید کورکورانه در عرصه ی اندیشه رها شده است.

خداوند از جمله در سوره ی بقره؛ مومنین را از تقلید کورکورانه باز می دارد، رسول خدا از مومنین در حوزه های مختلف مشورت می گیرد، حضرت امیر مردم را به نقد حاکم دعوت می کند و امام حسین در اوج جنگ؛ سپاه دشمن را به تدبر و آزادگی فرا می خواند.

نسبت ما و آزادگی

از آن گاه که آل بویه نخستین عزاداری رسمی را در سوگ سالار شهیدان برگزار نمود بیش از هزار سال می گذرد؛ صفویان نیز به عنوان نخستین حکومت مبتنی بر اندیشه ی تشیع صفوی، از حدود پانصد سال پیش بر این عزاداری ها تاکید نمودند و تقریبا در این فاصله ی زمانی طولانی همواره اشک ریختن و ابراز احساسات نمودن در خلوت و جلوت بر آن چه در کربلا رفت؛ از ویژگی های جوامع شیعه بوده است.

واعظان در طول تاریخ و مداحان در سالیان اخیر ؛ آن گونه که خواسته و درک نموده اند به توضیح و ترسیم این حادثه ی عظیم پرداخته اند و محافل و مجالس بسیار آراسته اند، مومنین نیز در این راه عاشقانه بذل مال و  وقت بسیار نموده اند. ضمن ادای احترام به خلوص نیت و شور مردم در عزاداری برای ائمه و امام حسین(ع)؛  امروز در عصر ارتباطات و گذشت بیش از ده قرن عزاداری و شور واحساسات؛ به نظر می رسد در تکمیل و تمیم آن احساسات و درآمیختن آن به تدبر و تعمق در فلسفه حرکت ظلم ستیزانه امام حسین(ع) نیازمند پاسخ به برخی پرسش ها یا دست کم تامل در آن ها هستیم:

  • تدابیر و سیاست ورزی هاي امام از لحظه ی خروج از مدینه تا شهادت به چه میزانی مورد توجه بوده است؟
  • آيا توجه امام به روشنگری، بیان کژی ها و ناراستی ها، انحرافات و دکان داری مقدس نمایان زرشناس و ترسیم جهل مردم همراه ظالم را مورد توجه قرار داده ايم؟
  • پای بندی و توجه امام حسین به ارزش های انسانی و اخلاقی، حق انتخاب مردم حتی در شرایط جنگی را چگونه برای تشنگان حقیقت ترسیم نموده ايم؟
  • مراد امام از بیان کلید واژه هایی چون «امر به معروف»، «نهی از منکر» و«آزادگی» چه بوده است؟ به چه میزانی این واژگان پرمغز را توضیح داده ایم و به چه میزان از آن استفاده ی ابزاری داشته ایم؟
  • چرا علی رغم صرف این همه وقت و هزینه های بی شمار، مکارم اخلاقی والای مورد توجه امام، نمود آشکاری در جامعه ی شیعه ما ندارد؟

–  کدام ویژگی قیام عاشورا آزادی خواهان بزرگی در جهان را تحت تاثیر قرار داده است؟ آیا اندیشمندانی که به تجلیل از حسین پرداخته اند حق طلبی،  تدبیر، آزادگی، احترام به انتخاب مردم، نقد قدرت و شرافت امام را ستوده اند یا تحت تاثیر برخی حواشی بی محتوی و بعضا غلط عاشق حسین شده اند؟

– آیا در عصر دهکده ی جهانی می توانیم بر صرف هزاران میلیارد تومان برای تزئین، اطعام ، خرید طبل و زنجیر ،علامت، بنر، مداح، ایاب و ذهاب واعظ ببالیم و بر سر آن بین هیئت ها رقابت باشد اما چشممان را بر رنج انسان ها و شیعیان حسین ببندیم و نگذریم؟

– مگر امر به معروفِ امام جز «نقد قدرت» بود؟ به چه میزان در برابر تصمیمات نادرست صاحبان قدرت، اختلاس کنندگان، متجاوزین به حقوق مردم صدایمان بلند است؟ به چه میزان مسئولین  رفتار برخاسته از روح حسینی ما را پذیرا هستند و از نقد قدرت شان  بر نمی آشوبند؟

چه باید کرد؟ راه حل چیست؟

علی رغم تلاش همه ی دلسوزان و دردمندان در سطوح مختلف از مردم تا مسئولان، جامعه ی امروز ما از فساد، تبعیض، چاپلوسی، فرصت طلبی، نفاق و بسیاری رذایل اخلاقی دیگر رنج می برد. آسیب های اجتماعی چون موریانه پایه های قدرت مهم ترين دولت شیعه ی جهان را تهدید می نماید. از طرف دیگر پس از گذشت حدود چهل سال از استقرار جمهوری اسلامی، نیازمند ارائه ی الگویی متناسب با نیازهای بشر امروز بر پایه ی اندیشه های خود هستیم. به نظر می رسد در این شرایط نیازمند نگاهی نو و تفسیری تازه در بسیاری از حوزه ها، رفتارها و مفاهیم هستیم.

اگر به دنبال تربیت انسان های آزاده، اصیل، شریف، با مروت و رهایی از حسرت آزادگی، اثر بخشی و ماندگاری اندیشه ی ائمه و خون دل ها و دغدغه های آنان و به ویژه امام حسین هستیم بايد:

– آسیب شناسی جدی نسبت به شکل و محتوی آداب و رسوم ، مناسک، محافل و عزاداری ها داشته باشیم.

–    فراتر از مراسم و مناسک مذهبی، باید انسان و کرامت او و شیعه حسین بودن مورد توجه باشد. یادمان باشد بالاترین خدمت به یک اندیشه و ماندگاری آن، معرفی الگویی عملي موفق برای اداره ی جامعه است تا بیان برخی احساسات و برخی رفتارها که می تواند اسباب وهن باشد. جامعه ای که مردمانش در رنج و سختی زندگی کنند در معرض انواع کژی ها و سستی ها قرار دارد.

–  نقد قدرت را به عنوان یک اصل بپذیریم. نه مردم از نقد کردن و عواقب آن بهراسند نه مسئولان از نقد شدن؛ مسئولان از عمل حسینی مردم خشمگین نشوند. بپذیریم و بپذیرند که وجود رسانه های مستقل و منتقد و احزاب غیر دولتی نقش مهمی در فسادزدایی و تقویت روح آزادگی در جامعه دارد.

– آزادی اندیشه و احترام به حق انتخاب مردم حتی در سخت ترین شرایط را چون سرور آزادگان بپذیریم و از آن باکی نداشته باشیم.

فراموش نکنیم که یکسان سازی اندیشه و تلاش برای تربیت انسان های تابع و تقليدگر، حاصلی جز کشتن روح خلاقیت ونهادینه کردن  رذالت، نفاق و فرصت طلبی در جامعه نخواهد داشت و چنین جامعه ای هر چه باشد، «حسینی» نخواهد بود.