ما حتی در گزارش های خود در مورد یک زن سرپرست خانوار هم باید عنوان مرد سرپرست سابق که یا متواری است یا طلاق گرفته و یا فوت شده را درج کنیم! 65 درصد آمار اشتغال مربوط به زنان است ولی تنها 10 درصد آمار مالکیت جهان متعلق به زنان است، دفتر زنان ریاست جمهوری […]

ما حتی در گزارش های خود در مورد یک زن سرپرست خانوار هم باید عنوان مرد سرپرست سابق که یا متواری است یا طلاق گرفته و یا فوت شده را درج کنیم!

65 درصد آمار اشتغال مربوط به زنان است ولی تنها 10 درصد آمار مالکیت جهان متعلق به زنان است، دفتر زنان ریاست جمهوری آمار 70 درصد را برای خشونت علیه زنان اعلام کرده است ولی اگر بخواهیم تمام مصادیق آن را در نظر بگیریم باید بگوییم این آمار صد در صد است

آزاده مهدیار/ 50 سال پیش در روز 25 نوامبر، سه خواهر اهل جمهوری دومینیکن با نام خواهران میرابل، پس از ماه ها شکنجه توسط سازمان امنیت ارتش این کشور به قتل رسیدند. جرم این سه خواهر شرکت در فعالیت های سیاسی علیه رژیم دیکتاتوری حاکم بود و سال ها بعد این روز به «روز نهی خشونت علیه زنان» از سوی سازمان ملل نام گذاری شد.

«خیام نامه» به مناسبت این روز و با هدف بالا بردن اگاهی اجتماعی در این زمینه، در میزگردی با دعوت از زنان متخصص و فعال در حوزه زنان، به موضوع خشونت علیه زنان و ریشه های آن به صورت مبسوط پرداخته است. در این نشست پس از آسیب شناسی، راه کارهای پیشگیری از این نوع خشونت و راه های حمایتی ممکن را به بحث و بررسی گذاشته ایم.

گزارش حاضر حاصل مشارکت حدود دو ساعته چهار زن فعال شهرستان در این نشست است؛ مطهره سخاوتی، کارشناس ارشد مدیریت اجرایی و عضو پیشین شورای شهر نیشابور، ناهید مهروش، کارشناسی ارشد روانشناسی و مشاوره، فاطمه علیپور، کارشناس آسیب ها در اورژانس اجتماعی نیشابور و سحر ابوی سانی دانشجوی دکترای جامعه شناسی و مددکار

خشونت تنها چشم کبود نیست

در ابتدای این نشست، سحر ابوی سانی خشونت را این طور تعریف می کند: «خشونت، هر گونه آزار، اذیت، وارد آوردن درد و آسیب روحی و اجتماعی است، خشونت علیه زنان به شکل های مختلفی از جمله: خشونت خانگی، همسرآزاری، کودک آزاری (اگر فرزند دختر باشد،) بروز می کند. این خشونت متاسفانه در لایه لایه اجتماع وجود دارد، به عبارتی چندان ربطی به جایگاه اجتماعی و جغرافیایی و تحصیلات زن ندارد و نمونه هایی از خشونت در همه اقشار زنان داشته ایم.»

مطهره سخاوتی، خشونت را وارد آمدن آسیب به افراد از لحاظ، جسمی، روحی و حیثیتی می داند، وی اضافه می کند: «ممانعت از رشد اجتماعی می تواند از مصادیق کمتر شناخته شده خشونت علیه زن باشد، مردی که دچار اختلال شخصیتی است خشونت را اعمال می کند و زنی که آگاهی و مهارت های رفتاری کافی را نداشته باشد هم می ممکن است به خشونت علیه خود دامن بزند.

سخاوتی اَشکال خشونت را برمی شمارد: «خشونت فیزیکی و ضرب و شتم، خشونت روانی، توهین و تحقیر کردن، دشنام دادن و حتی قهر کردن که در ظاهر آثاری ندارد ولی بسیار خطرناک تر از خشونت فیزیکی است، خشونت اقتصادی، مثل خرجی ندادن، آسیب به اشیای و اموال مورد علاقه زن، نداشتن حق تسلط بر دارایی های شخصی زن، خشونت جنسی هم رفتار قهرآمیز علیه زن، اجبار و استفاده از روش های غیرمتعارف جنسی، منشا خشونت نیز قدرت طلبی و سلطه گری در مردان است.»

کتمان خشونت؛ خشونت بیش تر می آورد

سخاوتی معتقد است: چیزی که موجب استمرار خشونت شده، «پنهان کردن» آن از سوی زنان است و در بسیاری از موارد،عدم حمایت از طرف جامعه و خانواده و ترس از عقوبت علنی کردن و شکایت کردن، موجب کتمان این مشکل و در نتیجه استمرار آن می شود.

ناهید مهروش، علاوه بر این تعاریف به «خشونت مجازی یا آنلاین» می پردازد و اضافه می کند: «مثلا چک کردن پروفایل خانم ها توسط آقایان، تا به این نتیجه برسند که خانم اهل روابط مختلف هست یا خیر و به خود اجازه ورود به این نوع روابط می دهند، هم نوعی اعمال خشونت پنهان می تعواند باشد.

فاطمه علی پور هم معتقد است: در مسائل جنسی نیز عدم آگاهی آقایان منجر به خشونت می شود. به طوری که بسیاری از مردان از نیاز متقابل همسرشان آگاه نیستند و اهمیتی به رفع آن نمی دهند.

مهروش به تاریخ گریزی می زند و ادامه می دهد: در اروپا بعد از انقلاب صنعتی با آزاد شدن پوشش زنان یادداشت هایی همراه زنان بود که اعلام می داشت؛ «دامن کوتاه من نشانه ای که شما فکر می کنید نیست و من برای خودم این پوشش را انتخاب کرده ام»، در پیشاتاریخ هم هر بخش بدن زن نماد و معرف ارزش خاصی بوده و هر آن چیزی که الان منجر به خشونت شده قبلا ارزشمند و نماد عشق و مهر بوده است.

به اعتقاد او، از زمانی که انسان به کشاورزی روی می آورد و نقش توانایی بدنی، در کارهایی نظیر حمل ادوات و وسایل کشاورزی پررنگ تر می شود، شکاف میان زن و مرد را بیشتر می کند و بحث جنسیت پررنگ می شود.

مهروش همچنین جداسازی زن و مرد در اماکن و مختص سازی ها رافاقد اثربخشی می داند؛ «جداسازی به زن این باور را می دهد که مردان خطرناک اند و به مرد این باور را می دهد که زنان برانگیزاننده اند، سیر تاریخی را که دقت می کنیم زنان در اندرونی و مطبخ روزگار می گذارندند ولی الان شاهد هستیم آشپزخانه ها فضای مشترکی با سایر قسمت های خانه دارند.»

در جهان امروز خشونت علیه زنان بیش تر شده، نه کم تر

وی در مورد روند افزایش یا کاهش خشونت معتقد است: خشونت نه تنها کم نشده بلکه بیشتر شده و فقط صورت هایش تغییر کرده است. با حضور زن در جامعه از او استفاده ابزاری شد، 65 درصد آمار اشتغال مربوط به زنان است ولی تنها 10 درصد آمار مالکیت جهان متعلق به زنان است.  دفتر زنان ریاست جمهوری برای «خشونت علیه زنان»، آمار 70 درصد را اعلام کرده است ولی اگر بخواهیم تمام مصادیق آن را در نظر بگیریم باید بگوییم این آمار نزدیک صد در صد است، گفتنی است این آمار در مورد مردان 5 درصد است.

وی اضافه می کند: موضوع خودباوری در زنان بسیار مهم است، متاسفانه از کودکی دختران آموزش می بینند که برای خدمت به مردان آماده شوند، ترس از موفقیت نیز دارد که متهم به بی وفایی و بی مسئولیتی شوند. قشری گری در برداشت از مذهب نیز وجود دارد، به نظر من برای رفع این میزان خشونت، تمام نهادهای حاکمیتی باید درگیر رفع این ضعف ها شوند.

مهروش ادامه می دهد: سال 1356، زنان شاغل ما 15 درصد جمعیت کل بوده اند الان هم همان 15 درصد است و بسیاری از شغل ها تنها بهره کشی است. تنها در نیم درصد رده های مدیریتی مشارکت زنان را داریم. مردان، مرخصی های دوره شیردهی و بارداری را مانع از حضور مستمر و با کیفیت زنان می دانند و آن را به عنوان خاصیتی فیزیولوژیکی نمی پذیرند.

ابوی سانی اما در مورد راه کارهای پیشگیری و یا رفع خشونت در جامعه می گوید: بهزیستی و واحد اورژانس اجتماعی، زنان آسیب دیده را پذیرش می کند و خط 123 پاسخگوی گزارش های این چنینی است، مددکار و روانشناسان کمک می کنند اما متاسفانه باز هم در رسیدگی به وضعیت زن آسیب دیده، مرد می تواند مدعی شود که من مخالف این رسیدگی هستم. البته این در مورد کودکان تا حدی اصلاح شده و با حکم «دادستانی» امکان ورود اورژانس اجتماعی هست اما در مورد زنان متاسفانه این خلاء وجود دارد، ما حتی در گزارش های خود در مورد یک زن سرپرست خانوار هم باید عنوان مردِ سرپرست سابق، که یا متواری است یا طلاق گرفته و یا فوت شده، را درج کنیم!

چرا زنان شکایت نمی کنند

علی پور نیز می گوید: در موارد خشونت خانگی، خود خانم باید «شاکی خصوصی» باشد و خیلی از زنان به خاطر این که اقدام بعد از شکایت را جدایی از آن مرد می دانند، خشونت اعمال شده را پنهان می کنند و در مواردی جز آزار فیزیکی که آثار ظاهری ندارد عموما اصلا امکان پیگیری و شکایت وجود ندارد.

مهروش می گوید: تا جایی که من مشاهده کرده ام زنان به دنبال شکایت نمی روند چون شکایت و در نهایت دریافت تعهد یا دیه، عامل بازدارنده قوی نیست و گاهی موجب تهییج مرد و تکرار رفتارش می شود و باز هم پدیده های عرفی القا می شود. خانم ها گاهی این خشونت ها را به خصوص دسته «ممانعت کردن ها» را نوعی علاقه مرد و محافظت و هواداری نسبت به خودش توصیف می کنند و با آن مخالف نیستند!

سخاوتی تعیین «مهریه»های سنگین را نیز ضمانت اجرای مناسبی برای تضمین یک رفتار کرامت وارانه با زنان نمی داند و اضافه می کند: تعیین مهریه های سنگین، تنها یک عامل به ظاهر بازدارده است که در عمل و واقعیت نه تنها اثری نبخشیده، بلکه مردان نیز آن را نوعی تحمیل سنت و اجبار عرف بر خود می شمارند و که خود نوعی خشونت پنهان است و از سویی هم مطالبه آن از سوی زن به معنای اعلان جنگ است.

مطهره سخاوتی معتقد است: عدم حمایت اجتماعی و خانوادگی از زنان قربانی خشونت، که خود عامل گسترش آن است، دارای ریشه های فرهنگی و سنتی است. نگاه سنتی و ماقبل مدرنی که جایگاه زن را جنس دوم یا شهروند درجه دو می داند، همواره او را به بهانه های مختلف به تمکین در برابر رفتارهایی که شایسته یک انسان نیست فرامی خواند. از سویی تشکیل خانواده تحت تاثیر نگاه سنتی و الزامات زیست مدرن در روزگار ما، که زنان را دارای حقوق انسانی هم سطح با مردان قرار داده و عدم تاب آوری دو طرف در برابر این «برزخ سنتی- مدرن» به خشونت دامن می زند.

عزم اجتماعی در برابر خشونت

ابوی سانی در پاسخ به راه حل ها و راه کار ها می گوید: فرهنگ سازی و آموزش هم به دختران و هم به پسران، و بالا بردن آگاهی از حقوق آن ها و عقوبت تخطی افراد می تواند راه گشا باشد.

سخاوتی در پاسخ به همین سوال می گوید: اگر بخواهیم خشونت را با عرف و قانون مهار کنیم، نیاز به اصلاح قانون است، و اصلاح قانون و عرف نیازمند آگاهی عمومی و مقابله با کتمان خشونت است. تا وقتی مردانی (و جامعه) از حقوق زنان نا آگاه اند این حقوق را هم نمی پذیرند. آموزه های دینی و فرهنگی نیز هیچ برتری بر اساس جنسیت میان افراد قائل نیست.

سازمان های مردم نهاد هم می توانند به این حوزه ورود پیدا کنند؛ اکنون در ماده 66 آیین دادرسی کیفری به «سمن»ها اجازه داده شده در اموری همچون حمایت از زنان و حقوق شهروندی، اعلام جرم کنند.

مهروش نقش عمده در این آموزش را بر عهده رسانه ها، صدا و سیما، سینما و روزنامه ها می داند و نیز آموزش رسمی حتی از دوره پیش دبستانی.

وی ادامه می دهد: در روانشناسی اصلا حرف مرد و زن نیست بلکه صحبت از ویژگی های مردانه و زنانه است که هر دو این ویژگی ها در هر دو جنس وجود دارد. فیلم هایی که نشان می دهد زن فقط خانه دار است، قدرت تصمیم گیری ندارد، رانندگی نمی کنند یا بد رانندگی می کنند، زن بعد از این که طلاق می گیرد با آزار مردان دیگر مواجه می شود و تحت فشار مردان دیگر برای رفع نیازهای آنان قرار می گیرد همه این ها تاثیرات منفی رسانه بر افکار زنان و مردان است و تا وقتی آموزش نباشد خشونت بازآفرینی می شود.

علیپور نیز علاوه بر این ها بر نقش تربیتی «آگاهی خانواده ها» و آموزش رفتار صحیح میان مردان و زنان در خانواده خانواده تاکید می کند.