از «هم نوع» آزاری  تا «همه نوع» آزاری کند و کاو «خیام نامه» در ریشه های گرایش به حیوان آزاری در رفتارهای همگانی این گونه کفتار که نمونه اش در نیشابور به آتش کشیده شد، به «کفتار خجالتی» معروف است؛ گوژپشت، غیر مهاجم، لاشه خوار و در یک کلام «رفتگر طبیعت» است… در تمام شهرستان […]

از «هم نوع» آزاری  تا «همه نوع» آزاری

کند و کاو «خیام نامه» در ریشه های گرایش به حیوان آزاری در رفتارهای همگانی

  • این گونه کفتار که نمونه اش در نیشابور به آتش کشیده شد، به «کفتار خجالتی» معروف است؛ گوژپشت، غیر مهاجم، لاشه خوار و در یک کلام «رفتگر طبیعت» است… در تمام شهرستان پراکنده است؛ از مناطق حفاظت شده ی حیدری و رئیسی تا مناطق روستایی و حتی نزدیک به شهر؛ کفتارها تقریبا در چهار سوی شهرستان زندگی می کنند
  • در فرهنگ و مذهب ما، انسان اشرف مخلوقات است؛ انسانی که درک درستی از چنین جایگاه والایی ندارد، فقط ظاهر گفتار را می بیند؛ او اشرف مخلوقات بودن را با صاحب و مالک همه ی آفریده ها، یکی می داند و خود را صاحب تام الاختیار طبیعت می بیند.

فروغ خراشادی- خبر کشتار سنگدلانه یک ماده کفتار و دو توله اش، شنبه ی گذشته، ابعاد جدید و جدی تری به خود گرفت. فضای مجازی و رسانه ای شهرستان از به آتش کشیدن لانه ی کفتارها در روستای نجف آباد از  توابع شهرستان فیروزه ملتهب بود و گفته می شد عامل یا عاملان ماجرا، شناسایی شده، تحت تعقیب اند.

 ماجرا از دو سه روز قبل، یعنی 3شنبه 15 آبان‌ماه آغاز شده بود و به دلیل تعطیلی روزهای پایانی ماه صفر، در آغازین روز کاری هفته ی بعد، 19 آبان، وارد مرحله ی تحقیقات میدانی و صحت سنجی شد. به گفته ی ذوالفقار سلحشور، رئیس اداره ی محیط زیست شهرستان فیروزه، پس از اعزام تیم حقیقت یاب به محل و رویت آثار سوختگی، عاملان شناسایی شده با دستور مقام قضایی احضار شده اند و از بیستم آبان ماه 97 پرونده ای جهت پی گیری قضایی موضوع، تشکیل شده است و آنان در انتظار محاکمه اند. طبق گفته های سلحشور، یکی از دو توله کفتار بر اثر خفگی تلف شده و کفتار ماده و توله ی دیگرش بر اثر شدت سوختگی جان سپرده اند.

 اگر چه به گفته سلحشور، در سال 95 هم یک قلاده کفتار در حوالی «باغشن گچ» مورد حمله منجر به مرگ قرار گرفت، اما کشتار این سه قلاده کفتار در شرایطی اتفاق افتاده که موجی از ناراحتی عمومی را، به دلیل روش به کار گرفته شده، به همراه داشته است.  دلیل یا دلایل این اقدام هنوز مشخص نیست اما طبق قانون، عمل یادشده جرم بوده و مستوجب پرداخت جریمه ی نقدی و تحمل مجازات کیفری است. با این حال  آن چه تدبر و تعمق در این خصوص را، به رغم قبح و جرم حیوان آزاری و حیوان کشی، به ضرورت بدل کرده است، شیوه ی اتخاذ شده از سوی عاملان جرم است که  نه تنها دوستداران حیوانات را آزرده بلکه نیاز به واکاوی همه جانبه ی آن را برای «خیام نامه» به امری ضروری، در قامت یک وظیفه ی اجتماعی عَلم کرده است.

به گفته ی رئیس اداره ی محیط زیست شهرستان فیروزه، تا هنگامی که دستگیر شدگان به جرم شان و دلیل آن اقرار نکنند، نمی شود نیت خوانی کرد، اما جزای این فعل، از حیث ضرر و زیان، 40 میلیون ریال برای هر قلاده کفتار است که در این فقره، با توجه به شمار حیوانات معدوم، 120 میلیون ریال می شود. از حیث کیفری هم، مجازات به دو شیوه قابل اجرا ست؛ نخست: 180 تا 2 میلیون جریمه ی نقدی و دوم: 91 روز تا 3سال حبس.

فقر فرهنگی و اقتصادی بر سر طبیعت خالی می شود

 در گفتگو با شاهین شفیعی، مدیر عامل و موسس سازمان مردم نهاد «آوای طبیعت» نظر او را درباره دلایل احتمالی این ماجرا می پرسیم؛ او در پاسخ می گوید: مردم شناختی از حیات وحش ندارند؛ خرافات و ذهنیات نادرست، شرایط معیشتی و فرهنگی، همه و همه بر سر محیط زیست و حیات وحش خالی می شود. این کار می تواند دلایل شخصی، فرهنگی، خرافی یا هر دلیل دیگری داشته باشد.

این فعال محیط زیست می افزاید: همیار محیط زیستی ما، آقای سعیدی، در همین منطقه ی نجف آباد، پارسال از وجود چند قلاده کفتار خبر داد؛ ظاهرا لاشه ی یک گاو در منطقه ی «کال شور» این حیوانات را به آن جا کشانده بود. شب ها بین 7 تا 8 کفتار از لاشه ی این گاو تغذیه می کردند که این تعداد برای گونه ای منزوی که معمولا انفرادی یا حداکثر در گروه های 4 تایی ظاهر می شود، «صحنه ی نادری» بوده است.

شفیعی ضمن ابراز ناراحتی از رخداد اخیر، یادآور شد که در دوره ی ریاست «آقای گشایشی» و مدیر کلی «مهندس صالحی»، سمن «آوای طبیعت» پیشنهاد برگزاری کارگاه های آموزشی در خصوص کفتارها را طرح کرده بود، اما با مخالفت محیط زیست شهرستان مواجه شد به این دلیل که گفته می شد سمن های یک شهرستان حق دخالت در کار شهرستان های دیگر را ندارد؛ آن چه امروز با آن روبه رو شده ایم، تبعات فقدان چنین کارگاه هایی در سطح منطقه است. وی در ادامه گفت: با رویکرد مدیر کل فعلی، آقای دکتر همتی، همچنین ریاست جدید اداره در شهرستان، شرایط محیط زیست خراسان و فیروزه تفاوت چشمگیری نسبت به گذشته داشته است.

کار این حیوان خجالتی، پاکسازی و گند زدایی ست

از شفیعی درباره ی خصوصیات این نوع کفتار می پرسیم؛ همچنین با توجه به لاشه و مردار خواری کفتارها، چرا محلی ها با آن ها مانند شکارچیان مهاجم رفتار می کنند؟

این فعال محیط زیست از 4 گونه کفتار نام می برد که زیستگاه بیشتر آن ها قاره ی افریقاست؛ اول: کفتار خالدار افریقایی، که گونه مهاجم و خطرناک است و در اجتماعات بزرگ زندگی می کند؛ تصور مردم از کفتار، همین گونه است که بومی افریقا می باشد.

دوم: کفتار قهوه ای که در افریقای جنوبی می زید.

سوم: کفتار کوچک افریقایی و چهارمین گونه: همین کفتار راه راه است که به جز افریقا در آسیا و جنوب‌شرق اروپا هم زندگی می کند. این گونه که نمونه اش در نیشابور به آتش کشیده شد، به «کفتار خجالتی» معروف است؛ گوژپشت، غیر مهاجم، لاشه خوار و در یک کلام «رفتگر طبیعت» است و نقش به سزایی در پاکسازی محیط زیست و پیشگیری از انتشار آلودگی و بیماری دارد.

اما پرسش دیگری که با شفیعی مطرح می کنیم، درباره ی شمار و پراکندگی این گونه در شهرستان است؛ وی در پاسخ می گوید: این گونه در تمام شهرستان پراکنده است و از مناطق مختلف، گزارش هایی مبنی بر رویت این حیوان رسیده است؛ از مناطق حفاظت شده ی حیدری و رئیسی تا مناطق روستایی و حتی نزدیک به شهر؛ کفتارها تقریبا در چهار سوی شهرستان زندگی می کنند اما شمار و آمار دقیقی از آن ها وجود ندارد!

با توجه به تغذیه ی این جانور از باقی مانده ی شکار حیوانات شکارچی، دلیل نزدیک شدن زیستگاه این جانور به محل زیست انسان ها چیست؟

دلیلش خود انسان ها هستند؛ انسان محیط زیست را می آلاید، زباله هایی در طبیعت رها می کند که بخشی از این زباله ها، خوراک مردارخواران است؛ از سویی در مناطق دپوی زباله مانند منطقه ی کال شور، میلیونها تُن زباله در سطح زمین رها شده که دست‌کم از چند هزار کیلو از آن ها همین جانوران مردارخوار تغذیه می کنند؛ در نزدیکی روستاها نیز اتفاق مشابهی رخ داده است و این مساله موجب می شود این حیوان در جستجوی غذا، زباله گردی کند و همزمان به محیط زیست انسان ها نزدیک شود.

حیوان آزاری، مشکل فرهنگی

انسان صاحب تام الاختیار طبیعت نیست

آزار و کشتار حیوانات اهلی، نیمه اهلی و وحشی، امر کم سابقه ای نیست؛ بارها شاهد آزار گربه و سگ های خیابانی به دست شهروندان بوده ایم؛ شماری از بلایایی که بر حیوانات نازل می شود، از جانب انسان هاست نه طبیعت؛ حیواناتی با دم و گوش بریده و بدن زخمی، کم ندیده ایم و انتشار فیلم های حیوان آزاری، آتش زدن و کشتار فجیع پرنده، جهنده ، درنده و چرنده مسبوق سابقه بوده و بسیاری را غمگین می کند؛ اما این همه خشونت و بدرفتاری را چگونه می توان توجیه کرد؟

تصمیم می گیریم مساله را با یک متخصص جامعه شناسی مطرح کنیم؛ عبدالرضا قندهاری، توجه ما را به دو مساله جلب می کند: نخست آن که شماری از مردم منطقه دامدارند و از شکار شدن دام هایشان می هراسند؛ از سویی آگاهی کافی یا شناختی از چیستی و چگونگی گونه های جانوری ندارند و به شنیده ها یا خرافات مرسوم اکتفا می کنند.

رفتارهای خشونت آمیز از دید این دانشجوی دکترای جامعه شناسی همچنین ارتباط تنگاتنگی با شرایط اقتصادی افراد هم دارد؛ او می گوید: این خشونت را حتی در رویکردهای سیاسی و بازخوردشان نسبت به وعده های انتخاباتی نیز می توان مشاهده کرد.

قندهاری مساله ی دیگر را، که مهم تر از مورد قبلی می داند، به این ترتیب عنوان می کند: در فرهنگ و مذهب ما، انسان اشرف مخلوقات است؛ انسانی که درک درستی از چنین جایگاه والایی ندارد، به پوسته ی مساله می چسبد و فقط ظاهر گفتار را می بیند؛ او اشرف مخلوقات بودن را با صاحب و مالک همه ی آفریده ها، یکی می داند و خود را صاحب تام الاختیار طبیعت می بیند. قندهاری می افزاید: به این ترتیب به جای آن که از این صفت شریف در راستای اعتلای خود و طبیعت بهره بجوید، شروع به بد رفتاری با آن می کند؛ طبیعت را به زباله دانی تبدیل می کند و به حیات وحش آسیب می رساند؛ غافل از آن که مهاجم و متجاوز اصلی خود اوست که با دخل و تصرف نادرست و غیر علمی در طبیعت، چرخه ی حیات را مختل کرده است.

از او می پرسیم که آیا باور خرافی «به همراه داشتن بخشی از بدن کفتار ماده در جلب و جذب همسر دلخواه» می تواند دلیل این اقدام باشد؟ می گوید: من سال ها در آن منطقه رفت و آمد داشته ام؛ هرگز چنین چیزی نشنیده ام؛ گمان نمی کنم این مساله صحت داشته باشد و دلیل آن رفتار باشد.

با بررسی نظر کارشناسان، جزای نقدی، حبس، یا هر مجازات دیگری، اگر چه موجب تنبیه شخص خاطی می شود، اما به نظر می رسد که جای کارگاه های آموزشی و مشق طبیعت دوستی را نخواهد گرفت؛ آسیب زدن به گونه های بی آزاری چون “کفتار راه راه” که نه تنها تا کنون حتی موردی از حمله و شکار توسط آن گزارش نشده، بلکه به نوعی نیروی خدماتی محیط زیست  نیز محسوب می شود، رفتاری خلق الساعه نیست بلکه حاصل یک سیستم آموزشی و تربیتی ست که با ریشه های فرهنگ خرافه و انسان سالاری نسبت به دیگر موجودات نضج یافته است. بنابراین به نظر می رسد که تنها راه تغییر آن، همان شریان فرهنگ و آموزش «همه نوع دوستی»  و البته  «همنوع دوستی» باشد.

امید که توجه به این مهم، طبیعت چهار فصل نیشابور و گونه های متنوع زیستی آن را از گزند آسیب مصون دارد.