مسعودرحیمی نژاد محقق و پژوهشگر در اسفندماه 1394 و بحبوحه انتخابات مجلس شورای اسلامی، دریکی از جلساتی که خدمت کاندیدای آن روزها و نماینده فعلی نیشابور، جناب آقای دکتر گرمابی رسیدم،  در خصوص تدوین استراتژی و چشم انداز برای آینده نیشابور سوال نموده که ایشان با طرح یک مثال از ماموریتی که در کشور روسیه […]

مسعودرحیمی نژاد

محقق و پژوهشگر

در اسفندماه 1394 و بحبوحه انتخابات مجلس شورای اسلامی، دریکی از جلساتی که خدمت کاندیدای آن روزها و نماینده فعلی نیشابور، جناب آقای دکتر گرمابی رسیدم،  در خصوص تدوین استراتژی و چشم انداز برای آینده نیشابور سوال نموده که ایشان با طرح یک مثال از ماموریتی که در کشور روسیه داشتند،  این امر را حلقه گمشده ای در نیشابور و البته ایران بیان کرده و بر تعهد خود از تلاش در اجرای این امر تاکید داشتند. در این نگاره سعی ندارم تا بر تلاش دکتر گرمابی و دیگر مسئولین شهرستان انتقادی وارد کنم، اما لزوم توجه بر این اصل فراموش شده مدیریتی در سطوح مختلف،  بنده را بر آن داشت تا در این زمینه پیشنهاداتی ارائه نمایم.

یکی از ضرورت های اصلی دستیابی به توسعه پایدار در هر جامعه لزوم تدوین نقشه راه (road map) و تعیین دورنمایی کلی از وضعیت آینده آن می باشد. نقشه راه معمولا دارای سه بخش اصلی است که بیانگر وضعیت فعلی، وضعیت در دسترس و وضعیت مطلوب می باشد و در زیر شاخه های آن مواردی هم چون معضلات و مشکلات گلوگاهی و راه های برون رفت از آن، لزوم پیاده سازی نظام مدیریت دانش در استفاده مناسب از تجربیات سازمانی، برنامه جامع آینده پژوهی جهت مشخص نمودن اهداف و… مشخص شده است.

از جمله مهم ترین نقشه راه های موجود در کشور می توان به «چشم انداز 1404» به عنوان یک برنامه ریزی بلند مدت و برنامه های پنج ساله توسعه به عنوان هدف گذاری های میان مدت اشاره نمود. در نقشه راه معمولا سعی می گردد تا یک چشم انداز به عنوان هدف غایی در یک افق معین هدف گذاری شده و تمام توانمندی آشکار و پتانسیل نهان مجموعه در جهت دستیابی به آن مورد استفاده قرار گیرد و البته باید توجه داشت ضرورت دستیابی به یک نقشه راه جامع تشکیل یک کانون اندیشه و تفکر هست.

در شهرستان نیشابور – وفیروزه-  نیز ضرورت ایجاد یک کانون اندیشه و تفکر اصلی به عنوان مرکز سیاست گذاری های کلی و شاخه های فرعی آن منشعب در کلیه دستگاه های اجرایی در جهت ترسیم نقشه راه مناسب جهت پیشرفت و تعالی، به شدت احساس می شود. اگرچه نیشابور همانند دیگر شهرهای کشور در برخی جهات پیشرفت قابل ملاحظه ای داشته و در برخی موارد دچار ضعف های آشکار می باشد اما به طور کلی می توان اظهار داشت که مبنا و اساس حیات این شهر بر سه پایه کشاورزی، صنعت و گردشگری بنیان نهاده شده و درهرگونه هدف گذاری باید این سه عامل را به عنوان چرخ های محرک زندگی نیشابور در نظر داشت.

اولین و شاید مهم ترین بخش تدوین استراتژی پیشرفت شهرستان را می توان تمرکز بر کشاورزی دانست زیرا در صد بسیار زیادی از اشتغال نیشابور به این امر اختصاص دارد و شرایط خاص این خطه سبب شده تا در تولید بسیاری از محصولات کشاورزی پیشتاز شهرهای استان باشد. اگرچه وضعیت بحرانی آب در سال های اخیر به آن ضربه های شدیدی وارد کرده اما می توان با تغییر نگرش در این بخش  این بحران را به نحو مناسبی مدیریت نمود. اصلی ترین برنامه ها در جهت حل این بحران را می توان تغییر الگوی کشت با حذف برخی محصولات از چرخه تولید در نیشابور و هم چنین تلاش در جهت جایگزینی کشاورزی مدرن با شیوه های سنتی برشمرد. البته در این بین عامل انسانی یعنی کشاورز نیز باید در صدر توجه قرار گرفته و به ویژه در ابعاد اقتصادی و آموزشی نیازمند برنامه ریزی و تلاش فراوانی می باشد. هم چنین دام پروری به عنوان بخش متناظر با کشاورزی نیز باید در این فرایند مورد توجه قرار گرفته و و تلاش گردد تا نسبت به پایه گذاری روش های دامپروری مطابق دانش روز دنیا جایگزین روش های سنتی گردد. در کنار این ها ایجاد صنایع فراوری و تبدیلی محصولات کشاورزی در سایه تعاونی های روستایی می تواند سهم بسیاری در افزایش افزوده این محصولات ایفا نماید.