اين کتاب را با دقت و آرامش بخوانيد! ( کلبه کتاب )
اين کتاب را با دقت و آرامش بخوانيد! ( کلبه کتاب )

مهرنوش چمني سلام. به کلبه کتاب خوش آمديد. اين هفته به سراغ داستان زندگي حلاج رفته ام و بعد هم براي تان خيلي کوتاه چند کتاب تازه را معرفي مي کنم. صليب و صلابت (داستان زندگاني حلاج) همين چند وقت پيش در کانال تلگرام کليدر از سيد يحيي يثربي يک کتاب ديگر معرفي کرديم به […]


مهرنوش چمني

سلام. به کلبه کتاب خوش آمديد. اين هفته به سراغ داستان زندگي حلاج رفته ام و بعد هم براي تان خيلي کوتاه چند کتاب تازه را معرفي مي کنم.

صليب و صلابت (داستان زندگاني حلاج)

همين چند وقت پيش در کانال تلگرام کليدر از سيد يحيي يثربي يک کتاب ديگر معرفي کرديم به اسم «قلندر و قلعه» که در مورد زندگي شيخ اشراق بود. وقتي کتاب صليب و صلابت را توي قفسه ديدم خوشحال شدم. چون از کتاب قبلي واقعا خوش م آمده بود و وقتي متوجه موضوع کتاب (زندگي حلاج) شدم، تصميم گرفتم اول چند تا سوال از گوگل بپرسم. البته نه در مورد حلاج، بلکه در مورد دکتر يثربي. من هيچ شناختي از ايشان نداشتم و تنها يک کتاب خوانده بودم… حال که با نويسنده کتاب آشنا شدم با اطمينان بيشتري کتاب هاي او را مي‌خوانم (از بابت صحت اطلاعات و رويدادها).

کتاب «صليب و صلابت» زندگاني حسين ابن منصور حلاج است که احتمالا بيشتر شما اسم ش را شنيده ايد و مختصري از ماجراي زندگي وي را مي‌دانيد. خود من هميشه به طور مبهم اين شخصيت عجيب را مي‌شناختم و زماني که اين کتاب را ديدم براي خواندنش تاخير را جايز نديدم.

بگو اي يار بگو

همه اسرار بگو

نه اين که به دلايل مذهبي و ديني و يا سياسي باشد، بلکه هميشه آدم‌هايي که جستجوگر و پرتلاش هستند را دوست دارم. افرادي که خود را غرق در حفظيات و تکرار مکررات (عبارت سختي است ولي معادل ديگري به ذهنم نرسيد) نکرده اند و هميشه دنبال جواب سوال ها بوده و ذهن نکته‌سنج و موشکاف داشته اند. البته قبول دارم نويسنده بعضي جاها شاخ و برگ زيادي به داستان داده اما بازهم اين کار از جذابيت زندگي حلاج کم نمي‌کند. مي گويم جذابيت، چون زندگي حلاج را مثل يک مقاله نمي‌خوانيم، بلکه روايت داستاني به درک انديشه و زندگي او بهتر کمک مي‌کند. اگر من زندگي حلاج را از «ويکي پديا» يا هر مرجع ديگري خوانده بودم و مثلا گفته بود حلاج فلان کار را انجام داد، در فلان مکان درس خواند، به فلان دليل کشته شد احتمالا خيلي زود هم فراموش مي‌کردم. ولي وقتي تمام اين‌ها با داستان همراه شده بسيار بهتر در ذهن مخاطب مي ماند و تاثيرپذيري آن بيشتر است. البته توجه داريد که همه اين‌ ها نظر شخصي من است و شما حق داريد مخالف باشيد. توصيه من براي خواندن اين کتاب اين است که با دقت و آرامش بخوانيد چون در اين کتاب با گفت‌وگوها و مناظره‌هاي فلسفي و مذهبي حلاج و بقيه علما مواجه مي‌شويد و براي درک ش ممکن است مجبور باشيد يکي دو بار ديگر هم هر بخش را بخوانيد. البته براي کساني که با عرفان و فلسفه اسلامي آشنا هستند و مطالعات تخصصي دارند ممکن است ساده باشد ولي براي يک خواننده معمولي درهرحال تمرکز بيشتري مي‌طلبد.

چند سطر از کتاب:

درجايي حلاج و يکي از دوستان بر سر کنار گذاشتن خرقه مخصوص بحث و گفتگو دارند. جنيد مي‌گويد:

«حلاج! تو گستاخي مي‌کني. اين خرقه از پيامبر خدا به ما رسيده است. مشايخ اولياي خداوند هستند، رنجاندن آنان گناه است و اهل سلوک از آزار رساندن به مشايخ زيان مي‌بينند. اين که همه مشايخ تو را از خود مي‌رانند نشان از آن است که تو به بيراهه مي‌روي.»

پاسخ حلاج را بشنويم:

«اميدوارم مرا گستاخ نشماري سرور من! پيامبر کجا به کسي خرقه بخشيد؟ پيامبر خود لباس ويژه‌اي نداشت تا مردم او را با آن لباس بشناسند. او اگر در ميان ياران ش بود، غريبه‌ها نمي‌دانستند که محمد کدام‌يک از آنان است! او از روحانيان يهود و نصارا به خاطر آن لباس تشريفاتي و ويژه‌ شان بدش مي‌آمد. حتي با روحانياني که نمايندگان مسيحيان يمن بودند، به خاطر پوشش تشريفاتي آنان ديدار نکرد. در اسلام نه امير لباس ويژه دارد و نه فقيه و محدث، اما مدتي بعد از مرگ پيامبر، به تقليد از فرهنگ کسري و قيصر و روحانيت يهود و نصارا، امرا و علماي اسلام هردو لباس ويژه پوشيدند.»

تازه ها

ببينيم چه کتاب هايي در طول هفته ي قبل سر از کتابفروشي ها درآوردند:
علي عبداللهي مترجم زبان آلماني، کتابي را از «گونتر دبون» ترجمه کرده با عنوان «جاي پاي عشق». اين مترجم، سال ها پيش کتابي از اشعار ژاپني را ترجمه کرده بود به نام شکوفه هاي آلو بُن که همين جناب گونتر دبون گردآوري کرده و به زبان آلماني ترجمه کرده بود. حالا آقاي عبداللهي باز هم کار مشابهي را انجام داده است اين بار با يک عنوان و طرح جلد سانتيمانتال که انتشارات فصل پنجم منتشر کرده و نمي دانم همان کتاب قبلي است يا نه. البته از گونتر دوبون هيچ نام و نشاني در اينترنت پيدا نکردم!

 

 

انتشارات فصل پنجم يک کتاب ديگر هم دارد به نام «زندگي و مرگ يک اسطوره» که به زندگي جان لنون مي پردازد. خب لابد بعد از نوبلي که به باب ديلن رسيد انتظار مي رود از کتاب اين خواننده و ترانه سراي مقتولِ گروه بيتلز هم در ايران استقبال شود.

 

نشر افراز کتابي را با عنوان «ادبيات معاصر جهان» منتشر کرده است از اسدالله غلامعلي و غلامحسين دولت آبادي. اين دو همچنين کتابي را با عنوان «ادبيات کهن جهان از باستان تا قرون وسطي» منتشر کرده اند و به نظر، هردو کتاب هاي خوبي باشند.

 

 

همين انتشارات به تازگي و با ترجمه ي علي کوچهري «تابستان در زمستان» را از هنريک ايبسن نيز منتشر کرده است.

 

 

«سينماي صامت» عنوان کتاب بعدي است از ليام اوليري که انتشارات «شوند» با ترجمه ي «مجيد مصطفوي» به کتابفروشي ها فرستاده است.

 

نشر ني هم از مجموعه ي دور تا دور دنيا، نمايشنامه ي تازه اي را از فلوريان زلر با ترجمه ي گلناز برومندي با عنوان «اگر بميري» منتشر کرده که به سرعت در رديف پرفروش هاي اين انتشارات قرار گرفته است.

براي کودکان و نوجوانان هم دوتا خبر خوب دارم. اين که جلد دوازدهم «خاطرات يک بچه چلمن»منتشر شده و ديگر اين که انتشارات «هوپا» با ترجمه ي بهرنگ رجبي مجموعه ماجراهاي «تام گيتس» را به صورت يک دوره  ي 6جلدي يکجا منتشر کرده است.

راستي همکارم آقاي کاکولي از من خواست که بگويم ايشان در شماره ي قبل، اسم کتاب «گناه» از جوديت گولد را به اشتباه «گيلدا» نوشته است و لطفا خودتان با خودکار مشکي اصلاح بفرماييد. تا ديداري ديگر بدرود!