نيشابور در نگاه مستشرقين
نيشابور در نگاه مستشرقين

مسعود رحيمي نژاد دانشجوي کارشناسي ارشد تاريخ تشيع «اساسا وجود شهر نيشابور تا به امروز، دليل زنده‏اى حاكى از روح شكست ناپذير و نيروى زندگى مردم آن است؛ چه اين شهر، مكرر در مكرر، معرض محاصره و تاخت‏وتاز و زلزله واقع شده است. امروز نيشابور انعكاس غم‏انگيزى از گذشته درخشان آن مى‏باشد. اكنون ديگر، اولين […]

مسعود رحيمي نژاد

دانشجوي کارشناسي ارشد تاريخ تشيع

«اساسا وجود شهر نيشابور تا به امروز، دليل زنده‏اى حاكى از روح شكست ناپذير و نيروى زندگى مردم آن است؛ چه اين شهر، مكرر در مكرر، معرض محاصره و تاخت‏وتاز و زلزله واقع شده است. امروز نيشابور انعكاس غم‏انگيزى از گذشته درخشان آن مى‏باشد. اكنون ديگر، اولين اشعه خورشيد بر كنگره قصر سلطان نمى‏تابد. مناره باريك و ظريف آنجا مدتى است كه سرنگون شده و كاروانسراهاى آن فروريخته و مبدل به توده‏هاى خاك گرديده.ديگر گل سرخ بر لب رودخانه نمى‏رويد و باغهاى آن از بين رفت»                                                                                                      فردريچاردز(سياح انگليسي)

مقدمه

سخن گفتن از تاريخ ابرشهر روايت تاريخ ايران ازشروع اسطوره هاي اين سرزمين تا ايستادن بر بلنداي زمان است. چه آنکه نام نيشابور قرين با تاريخ است و ناخودآگاه اين دو واژه باهم مترادف نگريسته مي شوند. فرقي ندارد «رئونت»باشد در اوستا، «اپرنک شهر» پارتيان، و يا «نيوه شاهپوهر ساساني» به هر نامي که خوانده شود بازهم همان شهري است که بارها در طوفان روزگار شکست خورد و هربار ققنوس وار از ميان آتش حوادث برخاست ونگيني شد بر تارک علم، دانش، فرهنگ و هنر اين سرزمين.

با مطالعه در کتب تاريخي در مي يابيم که هيچ منبع دست اولي در تاريخ ايران وجود ندارد که نامي از نيشابور در آن نيامده باشد. چرا که سابقه چندين بار پايتختي ايران زمين و سکانداري علم و فرهنگ در طول قرون متمادي از آن شهري ساخته که همواره نامش به بزرگي برده مي شود. شايد به واسطه همين ارزش تاريخي است که مستشرقين زيادي به مطالعه در خصوص آن پرداخته و بعضا کتب و مقالات ارزشمندي حاصل اين تلاش بوده است. با بررسي در سايت سيويليکا  تعداد 42 اثر در  خصوص نيشابور مشاهده گرديد که اکثر آنها حول محورهاي تاريخ و باستان شناسي نيشابور تاليف گرديده است. هم چنين در دانشنامه ايرانيکا عنوان3 مقاله به نيشابور اختصاص يافته و در بيش از يکصد مقاله نامي از اين شهر به ميان آمده است.

در اين پژوهش کوشش خواهد شد تا آثاري که در اين زمينه به رشته تحرير درآمده به نحوي مناسب معرفي گردند. لازم به ذکر است به دليل تعدد منابع اين نوشتار به سه بخش تقسيم گرديده است. در نخستين مقاله به معرفي کتاب ها و مقالاتي  خواهيم پرداخت که مستقيما در خصوص نيشابور نگاشته شده است. بررسي منابعي که به طور ضمني به تاريخ نيشابور پرداخته اند، قسمت دوم پژوهش خواهد بود و در سومين قسمت  نيشابور در نگاه جهانگردان و سياحان را از نظر خواهيم گذراند.

1- چارلز ويلکينسون

براي نخستين بار، يک هيات آمريکايي از طرف موزه‌ي متروپليتن به سرپرستي چارلز ويلکينسون و با دستياري جوزف اوتپن و والترهاوزر،  به استناد نوشته‌هاي تايخ نگاران و جغرافي‌نويسان دوران اسلامي و با هدف کشف آثار دوره‌ي ساساني، عازم نيشابور شدند و کاوش‏هاي خود را از سال 1935 شروع کردند و تا سال 1940 ادامه دادند. با شروع جنگ‏ جهاني دوم، اين کاوش‏ها متوقف شد و مجدداً براي يک فصل، در سال‏ 1947 ادامه يافت

ماحصل تلاش ويلکينسون در قالب چند کتاب و مقاله گزارش منتشر گرديد:

  1. سه جلد کتاب از حفاري هاي نيشابور که در سال هاي 1936 تا 1938 به چاپ رسيد. لازم به ذکر است يکي از سه جلد کتاب ياد شده که به يافته هاي مرتبط با معماري نيشابور مي پردازد توسط « دکتر هادي بکاييان»، پژوهشگر تاريخ نيشابور، ترجمه گرديده است.
  2. گرمايش و پخت وپز در نيشابور 1944
  3. زندگي در نيشابور قرون اوليه اسلامي 1950
  4. کوره هاي نيشابور 1959
  5. سفال لعاب دار نيشابور و سمرقند 1961
  6. سفال در اوايل دوره اسلامي 1975
  7. برخي از بناهاي اسلامي ومعماري آنها 1991

وي مقاله اي نيز با عنوان «نيشابور از اسلام تا حمله مغول» نيز نگاشته است. هم چنين همکار وي جوزف اوتپن گزارشي در خصوص «سکه هاي نيشابور» به رشته تحرير درآورد.

8 (1)2- ريچارد بوليت

ريچارد بوليت استاد تاريخ در دانشگاه کلمبيا و نويسنده آمريکايي است. وي بيش از سه دهه مطالعاتي درباره تاريخ ايران و خاورميانه و جهان اسلام داشته است. وي در سال 1966 پژوهشي در خصوص نيشابور انجام داد و هم چنين در سال 1996 برنامه پژوهشي جامعي را جهت تعيين وضعيت و بازسازي محلات شهر قديم تدوين نمود. بوليت سال جاري جهت شرکت در همايش اوج انسان به نيشابور سفر نمود.  ازجمله مهمترين آثار وي مي توان به موارد زير اشاره نمود:

  1. تاريخ نيشابور عبدالفغار فارسي (سياق لتاريخ النيشابور ) 1955
  2. اشراف نيشابور(The Patricians of Nishapur) در سال 1973 اين کتاب در حقيقت تحليلي بر کتاب «تاريخ نيشابور» حاکم نيشابوري است. هم چنين لاپيداس در سال 1975 شرح مختصري بر آن نگاشته است.
  3. بازشناسي و جمعيت شناسي نيشابور قرون وسطايي

8 (2)3- ريچارد فراي

پروفسور ريچارد نلسون فراي، شرق‌شناس و ايران‌شناس برجسته آمريکايي و استاد دانشگاه هاروارد بود. وي نقش مؤثري در پايه‌گذاري «مرکز مطالعات خاورميانه» دانشگاه هاروارد داشت. فراي بيش از 70 سال از زندگي‌اش را صرف مطالعه و پژوهش درباره تاريخ و فرهنگ فلات ايران کرد و يکي از آخرين بازماندگان نسل ايران‌شناسان و شرق‌شناساني چون آرتور کريستين‌سن و آرتور پوپ، رومن گيرشمن و پروفسور آلبرت امستد بود که شرق‌شناسي را در دانشگاه‌هاي جهان بنياد گذاشتند و تأليفات بسياري درباره فرهنگ و هنر و تاريخ ايران داشتند. وي به دليل علاقه وافر به ايران وصيت کرده بود جسدش در شهر اصفهان و حاشيه زاينده رود به خاک سپرده شود که به دلايلي اين امر اتفاق نيفتاد.

يکي از مهمترين آثار او کتاب (The Histories of Nishapur) « تاريخ نيشابور» است که درسال 1967 به رشته تحرير درآمده است. ويلفرد مادلونگ در سال 1968 شرح مختصري بر آن نوشته است.

4- کليفورد ادموند باسورث

در خصوص اين شرق شناس شهير انگليسي قبلا يادنامه اي با عنوان « نيشابور در نگاه کليفورد ادموند باسورث» در شماره 272 نشريه به چاپ رسيده است. به طور کلي آثار وي بر مبناي قرون اوليه اسلامي در ايران مي باشد و از منابع مهم دربررسي هاي تاريخي به شمار مي روند.

يکي ازمهمترين مقالات باسورث در دانشنامه ايرانيکا مقاله:

(Nishapur historical geography and history to the beginning the 20 th  century)

مي باشد. وي با بهره گرفتن ازمهمترين منابع تاريخي و هم چنين استفاده ازآثار ديگر مستشرقان اين مقاله  را درخصوص جغرافياي تاريخي و تاريخ نيشابور تا ابتداي قرن بيستم به به رشته تحرير در آورده است که خود بيانگر عظمت وشکوه تمدن اين شهر باشد.

ازديگر مقالات وي که به نوعي با نيشابوردر ارتباط مي باشد، مقاله «ظهور کراميه در خراسان» مي باشد که در آن حيات مذهبي کراميان ازابتداي دعوت «ابوعبدالله محمد بن کرام سگزي نيشابوري» تا زمان ستيزه هاي خونين درون فرقه اي نيشابوردر سال 489ه ق که پايان تلاش کراميان براي دست يافتن به قدرت درنيشابور بود را مورد بررسي قرارداده است.

8 (4)5- لارنس لاکهارت

لارنس لاکهارت  مورخ، محقق و ايرانشناس بريتانيايي است که از سال 1924 به مدت 30 سال به طور مرتب به ايران رفت و آمد داشت و بيشتر اين ايام را در ايران زندگي کرده‌است. از آثار او مي‌توان کتاب‌هاي نادر شاه وانقراض سلسله صفويه را نام برد؛ همچنين او جزو نويسندگان مجموعه تاريخ ايران کمبريج بوده‌است.

وي کتابي تحت عنوان  (Persian cities)«شهرهاي پارسي» نوشته است که ترجمه دهمين بخش کتاب وي درمقاله اي با عنوان« نيشابور» توسط عباس سعيدي صورت پذيرفته است.

6- مارگارت مالامود

خانم مارگارت مالامود مدرس تاريخ در دانشگاه ايالتي نيومکزيکو بوده است. وي دو مقاله درخصوص فعاليت صوفيان در نيشابورو خراسان دارد:

1- Sufi Organizations and Structures of Authority in Medieval Nishapur

2- The politics of heresy in medieval Khurasan: the Karramiyya in Nishapur

نخستين مقاله در سال 1990 درسمينار «مطالعات همکاري هاي خاورميانه» ارائه گرديده است. اين مقاله بيشتر جنبه تاريخي دارد و مندرجات آن ناظر به معرفي يا تبليغ مرام و نظريه خاصي نيست و براي شناخت وضعيت فرهنگي و مذهبي نيشابور در قرون اوليه اسلامي مناسب مي باشد. اين اثر توسط «محمدنظري هاشمي» ترجمه و در مجله خراسان پژوهي به چاپ رسيده است.

دومين اثر به طور خاص به بحث کراميان در خراسان پرداخته شده و سال 1994 درمجله  (Iranian Studies) به چاپ رسيده است.

8 (3)7- کريستوفر ملچرت

کريستوفر ملچرت کارشناس و اسلام‌شناس آمريکايي در سال 1955 متولد شد. دوران کودکي را در منطقه خليج سانفرانسيسکو سپري کرد و در سال 1973 تحصيلات متوسطه را در دبيرستان برکلي به پايان رساند. مابين سال‌هاي 1976 تا 1982 در دوره‌هاي فشرده دانشگاه پنسلوانيا در برکلي شرکت کرد و زبان‌هاي عربي و فارسي را آموخت. تحصيلات تکميلي را در دانشگاه پرينستون ادامه داد و در سال 1992 مدرک دکتراي خود را در رشته تاريخ از دانشگاه پنسيلوانيا اخذ کرد. وي به تدريس دررشته‌هاي گوناگون اسلامي چون حديث، فقه اسلامي، عرفان و نيز ادبيات عرب در «کالج کمپروک » پرداخته است. تحقيقات و مقالات او جوايز و دست‌آوردهايي متعددي را چون جايزه کمک هزينه تحصيلي ماري کوري براي مقاله « الگوهاي فقه و تقوا در صدر اسلام»برايش به ارمغان آورد.

وي مقاله اي تحت عنوان (Sufis and Competing Movements in Nishapur)  «صوفيان و جنبش رقابت در نيشابور» را در سال 2001  نوشته که  در نشريه (Iran)  به به چاپ رسيده است.

8- فردريک هايبرت و رابرت دايسن

اين دو باستان شناس در اثري مشترک که درسال 2002 در نشريه (Iranica Antiqua)  به چاپ رسيده است به بررسي پيش ازتاريخ نيشابور براساس يافته هاي باستان شناسي همت گماشته اند.

Prehistoric Nishapur and the frontier between Central Asia and Iran

« پيش ازتاريخ نيشابور و مرز بين آسياي مرکزي و ايران»

مقالات کوتاه ديگري نيز به خصوص در زمينه يافته هاي باستاني نيشابوربه رشته تحرير درآمده که هرکدام توجه خود را به گوشه اي از تاريخ اين شهر معطوف داشته اند. برخي از اين آثار همانطور که در متن اشاره گرديده است به زبان فارسي ترجمه شده و ترجمه ساير آثار مستلزم همت و توجه مسئولين فرهنگي و اهل علم و ادب اين شهر مي باشد.