جفنگ، چسان فسان و ماجراي حسن کچل و عفت بندانداز! ( کلبه کتاب )
جفنگ، چسان فسان و ماجراي حسن کچل و عفت بندانداز! ( کلبه کتاب )

کلبه کتاب مهسا باوفا سلام به کلبه کتاب خوش آمديد! اين هفته سردبير اين ستون از بنده خواسته اند تمام اين بخش را در اختيار «ابراهيم رها» بگذارم و از کتاب تازه اش با نام «کتابِ پس کوچه» بخش هايي را برايتان انتخاب کنم. اين کتابِ طنز را انتشارات فرهنگ معاصر منتشر کرده و ابراهيم […]

کلبه کتاب

مهسا باوفا

سلام به کلبه کتاب خوش آمديد! اين هفته سردبير اين ستون از بنده خواسته اند تمام اين بخش را در اختيار «ابراهيم رها» بگذارم و از 6کتاب تازه اش با نام «کتابِ پس کوچه» بخش هايي را برايتان انتخاب کنم. اين کتابِ طنز را انتشارات فرهنگ معاصر منتشر کرده و ابراهيم رها براي برخي واژه ها توضيحاتي خواندني نوشته است که با هم چندتايي را مرور مي کنيم. همچون هميشه يادآور مي شوم که شما مي توانيد با پيوستن به کانال تلگرامي ما به نشاني @klidar از تازه ترين هاي دنياي کتاب باخبر شده و کلي مطلب ديگر هم بخوانيد و ببينيد و بشنويد. فعلا اين شما و اين هم کتاب پس کوچه:

فرهنگ طنزآميز واژگان

*انتخابات: کاري را گويند که طي آن کاغذ در صندوق مي اندازند و رئيس جمهور از صندوق بيرون مي آورند. زمان نزديک انتخابات تنها زماني است که تلويزيون ما خانم هاي کم حجاب که مي خواهند راي بدهند را نشان مي دهد. احتمالا وقتي انتخابات نيست خانم هاي کم حجاب در غار يا پستو قايم مي شوند! به عملي گويند که با وجود آن که مردم در صف مي ايستند وقتي نوبتشان رسيد چيزي نمي گيرند بلکه چيزي مي دهند(راي).

ما در حال حاضر براي تعيين رئيس جمهور، نمايندگان مجلس، نمايندگان شوراي شهر، نمايندگان شوراياري، نمايندگان محلات، واشر سر سيلندر، پيچ و مهره، کشک و قره قورت انتخابات برگزار مي کنيم و اين جزء نادر مواردي است که در کنار نفت خام، فرش و پسته مي توانيم حتي به خارج از کشور صادر کنيم!

*بازجويي: شيوه ي خاصي از سوال و جواب را گويند، خيلي خاص! اغلب به يک گفت و گوي دوستانه گفته مي شود طي آن حسن کچل اعتراف مي کند روزي سه ربع موهايش را سشوار مي زند و براي هاي لايت گيسوانش هميشه به شمسي پابلور يا عفت بندانداز مراجعه مي کند!

در تشريح و توضيح آن آمده است: «پرسش و پاسخي است که نکرده را کرده کند، کرده را نکرده کند…و کلا کند»

به معني دوباره جستن است، احتمالا اگر بر کسي حادث شود طرف تا هفت جدش را دوباره مي جويد. مي جويدها!

در شعر و ادبيات چندان نيامده. يعني جرات نکرده اند بياورند که قابل درک است. بعضي مورخين در کتب تاريخي به آن اشاراتي کرده اند اما هر زمان جايش درد گرفته دست از اشاره کردن برداشته اند.

*تعطيلات: در کشور ما به 365 روز از سال مشتمل بر دوازده ماه يا پنجاه و دوهفته مي گويند تعطيلات. جمع تعطيل است. زماني را گويند که کسي کار نکند و مردم در حالي که به شمال رفتن فکر مي کنند زير لب مي خوانند «مي خوام برم دريا کنار، دريا کنار هنوز قشنگه».

بسته. وقتي کسي در جايي نباشد تا پاسخ کار شما را بدهد. وقتي شما از پي گيري کارتان به جايي نرسيد و نتيجه اي نگيريد قطعا با تعطيلات مواجه شده ايد از اين منظر در دواير دولتي سالهاست تعطيلات مدوام تمديد مي شود! عشق هميشگي ما. از مورادي نادر است که همه ي ايرانيان بر سر افزايش تعداد روزهايش جملگي توافق دارند.

به علت خستگي ناشي از کار در آخر هفته مردم به خواب مي روند در کشور ما تا اينجاي قضيه مشکلي ندارد مشکل از آنجا آغاز مي شود که در شروع هفته کسي حال از خواب بيدار شدن ندارد!

يک محصل حدود 200روز از سال را در تعطيلات است با اين وجود مدام چشم به آسمان دارد که برف ببارد و تعطيل شود يا چشم به در کلاس که معلم نيايد و تعطيل شود يا در کلان شهرها آلودگي هوا باعث تعطيلي شود. و بدين شکل است که حب تعطيلات از همان کودکي با جان ما عجين مي شود.

*جفنگ: کاربرد فضاي مجازي در ايران را گويند. تلگرام. اينستاگرام. واتس آپ. لاين و حتي و غيره!

به مجموعه حرف هايي اطلاق مي شود که سرو ته، ايضا معنا و مفهوم نداشته باشد و به همين دليل در حالت دوستانه به آن دورهمي مي گويند! در گفت و گوهاي دونفره اغلب افراد براين اعتقادند که فرد مقابلشان هرچه مي گويد معناي همين واژه است.

بعضي از مسئولين در بعضي از سال ها بر اين باور بودند که تمام دنيا هميشه جفنگ مي گويند به جز سعيد جليلي. کلامي بيهوده را گويند که باعث اتلاف زمان و انرژي گوينده و شنونده اش شود در همين راستا کارشناسان انرژي طبق آمار اعلام کرده اند ما بيشترين حد اتلاف انرژي را در کشور داريم. بعضي روساي جمهور در آمريکاي لاتين (مثل مرحوم جنت مکان چاوز) گاهي پنج ساعت يک نفس سخنراني مي کردند. ما در اين باب سر رشته اي نداريم و ارتباطش را با واژه ي جفنگ هم نمي دانيم اينجا هم بي دليل اين مثال را آورديم.

*چسان فسان: لفظي است عاميانه در توضيح و توصيف و رسيدگي به وضعيت و هيئت ظاهر و آراستگي همراه با معطر نمودن خويش. به زبان ساده استفاده از عطر و ادوکلن را چسان فسان گويند. پيشينه شناسي واژه حاکي از آن است که مردمان در زمان هاي ماضي ترجيح مي دادند بوي عرق يا پشم گوسفند بدهند (بوي عرق براي مردان جذاب و رايحه ي پشم گوسفند براي خانم هاي دلبر توصيه مي شده) و به سوسول بازي هايي نظير مواد معطر به ديده ي تحقير نگاه مي کرده اند و احيانا اگر کسي ناپرهيزي مي کرده و خود را عطرآگين مي ساخته آن ها در حالي که پوزخند مي زده اند و ايضا گشاد گشاد راه مي رفته اند و شوره ي سرشان را مي خارانده اند مي گفتند هي فلاني چسان فسان کردي!

في الواقع براي دريافتن کلام و مفهوم عبارت بايد به مداقه بر روي چسان پرداخت. مجمل آن که به بخش نخست تعبير چسان، لغاتي پرکاربرد نظير چس فيل(پاپ کورن) و ايضا چسي آمدن(ادعاي بيهوده کردن) خرچسونه(يک جاندار) چس ناله (آه و فغان الکي) و …. بسيار عبارات استفاده ي ديگري ساخته شده است و از اين رو به رغم ظاهر لغت، در واقع باطن کلام بسيار استراتژيک است.