مثل ديکتاتوريِ صدّامه/ شيوه ي تازه ي دموکراسيت! (کلبه کتاب )
مثل ديکتاتوريِ صدّامه/ شيوه ي تازه ي دموکراسيت! (کلبه کتاب )

مهدی کاکلی درود! از کلبه کتاب کليدر اين هفته با يک مترجم، يک نويسنده و يک شاعر همراهتان هستيم. نخست به سراغ خانم «زهرا حسيني» مي رويم که به تازگي با کتابي از «لوئيز هي» به کتاب فروشي ها آمده اند. «زندگي عاشق توست» نام اين کتاب است که انتشارات «ذهن زيبا» ي تهران منتشرش […]

مهدی کاکلی

6-5درود! از کلبه کتاب کليدر اين هفته با يک مترجم، يک نويسنده و يک شاعر همراهتان هستيم. نخست به سراغ خانم «زهرا حسيني» مي رويم که به تازگي با کتابي از «لوئيز هي» به کتاب فروشي ها آمده اند. «زندگي عاشق توست» نام اين کتاب است که انتشارات «ذهن زيبا» ي تهران منتشرش کرده است. خانم حسيني در مقدمه کتاب مي گويد: «کتاب زندگي عاشق توست بهترين هديه اي بود که تاکنون دريافت کرده ام. فرايند رسيدن اين کتاب به دست من براي ترجمه پيچيده نبود ولي شبيه معجزه بود. درست همان چيزي که در زندگي به آن نياز داشتم… و اين هديه از طرف عشق لايتناهي براي من فرستاده شد تا نه تنها از آن در زندگي ام استفاده کنم، بلکه با ترجمه ي آن پيام خانم «لوئيز هي» را به تمام کساني که سعي در تعالي زندگي خود دارند برسانم. تمام تلاش خود را کردم تا در انجام اين رسالت درست گام بردارم.»

 

 

و اين هم چند سطري از کتاب:

«-چرا ما در مقابل پيروي از نداي درون خود مقاومت مي کنيم؟

-کودکان به اندازه ي کافي پاسخ مثبت نمي شنوند. آنها «نه!»، «نکن!»، «نمي شود!» و «کاري که من مي گويم بکن!!» را مي شنوند. کساني که اين چيزها را مي گويند نيز وقتي که کودک بودند، همين ها را شنيدند.

طبق تحقيقات، اولين واژه اي که کودکان ياد مي گيرند بگويند «نه» است. از من خواسته شد تا درباره ي اين تحقيق براي اخبار بي بي سي توضيح و تفسير بنويسم و من با يافته هاي حيرت انگيزي مواجه شدم. فکر مي کردم اولين کلمه «مامان» يا «بابا» ست، احتمالا خير، در تحقيقات ديگري نيز گفته شده که کودکان در طول روز حدود 400 بار واژه ي «نه» را مي شنوند. همه مي دانيم که نياز است کودکان «نه» بشنوند، اما نه اين قدر زياد. بنابراين کلمه ي «نه» احتمالا اولين کلمه اي است که ياد مي گيرند. در آغاز کلمه بود و اين کلمه «نه» بود. زندگي ما با يک نه شروع شد و اين شروع خوبي نيست، درست است؟ تصور کنيد که اولين کلمه اي که مي آموختيم «بلي» بود. لوئيز مي گويد:

-همه ي کودکان يک نداي دروني دارند اما نياز دارند که در يک محيط مثبت و دوستانه رشد کنند تا به اين نداي دروني اعتماد کنند.»

***

«زندگي عاشق توست» در 252 صفحه ي قطع رقعي با جلد شوميز منتشر شده است. قيمتش هم 15000 تومان است. لوييز.ال.هي بعنوان يکي از پيشگامان درزمينه خودياري و رشد شخصي شناخته شده است. کتاب «شفاي زندگي» او جزو پرفروش ترين کتابها در سراسر جهان شناخته شده است.

***

6-4داوود آتش بيک به نيشابور مي آيد

قرار است در آخرين روزهاي شهريور ماه به دعوت آقاي مصطفي بيان، آقاي «داوود آتش بيک» که ساکن بجنورد هستند مهمان انجمن داستان سيمرغ نيشابور باشند. در اين جلسه به نقد و بررسي کتاب «خودزني» پرداخته خواهد شد که انتشارات چشمه در نمايشگاه کتاب پارسال رونمايي اش کرده است. اين کتاب، مجموعه اي از 6 داستان کوتاه است که حال و هوايي خشن دارند. «جوي خون»، «گوش»، «خودزني» و «سوءظن» از جمله داستان هاي اين کتاب هستند. آقاي آتش بيک که دکتراي داروسازي دارد در مصاحبه اي درباره ارتباط شغل و داستان هايش مي گويد: «بعضي‌ها معتقدند نويسنده همواره خودش را مي‌نويسد. در اين مجموعه هم من از بخش‌هايي از وجود خودم براي خلق بعضي از آدم‌ها و موقعيت‌ها كمك گرفته‌ام. حرفه ي من به عنوان دكتر داروساز فقط در داستان كوتاه سوءظن حضور مستقيم و مشخص داشته است. در باقي داستان‌ها اين حضور كمرنگ ‌تر بوده، ولي بوده. مثلا در پرداخت به جزئيات خشونت و جسم انسان، از تجربه‌ها و ديده‌هايم در بيمارستان كمك گرفتم.» آتش بيک در همين گفتگو با نشريه «مد و مه» درباره ي اين که چرا خشونت اين قدر در اين مجموعه داستان پررنگ است مي گويد: «نويسنده‌اي كه معتقد است هنر صرفا وسيله‌اي است براي سرگرمي، حتما نوشته‌هايش تفاوت ماهوي دارد با كسي كه به تعهد و رسالت هنرمند باور دارد. پاسخ هر نويسنده‌ به اين پرسش كه چرا مي‌نويسد و چه انتظاري از خودش و ادبيات داستاني دارد در انتخاب ايده‌ها و موضوع‌هاي داستان‌هايش بسيار تعيين‌كننده خواهد بود. از نظر من ادبيات داستاني نمي‌تواند نسبت به بستر اجتماع و تاريخي كه در آن شكل مي‌گيرد بي‌اعتنا باشد. متاسفانه خشونت يكي از نخستين و مهم‌ترين پرسش‌هايي است كه به نظر من در حال حاضر بايد مطرح شود.»

و اين هم چند سطر نخست از داستان «جوي خون» که بلا به دور با قتل يک کتاب فروش هم شروع مي شود!

«هفته ي قبل بعضي ها به چشم خودشان  ديدند که مردي کله ي آقاي ماهان، صاحب کتاب فروشي ماهان را در طبقه ي همکف پاساژي در بلوار سجاد مشهد له کرد. ناگهاني و لابد با نقشه ي قبلي، طوري پا به پاساژ گذاشته بود که به چشم هيچ کس نيامد. شب، آخر وقت بود که با صداي خرد شدن ويترين کتاب فروشي آقاي ماهان و ريختن شيشه خرده ها روي موزاييک ها، همه دستپاچه  از مغازه ها ريختند بيرون. کل پاساژ زل زده بودند به مرد لندهوري که جوراب زنانه اي روي سرش کشيده بود، پتک چرخانِ بالا سرش را مي کوباند به ويترين کتاب فروشي. بعد رفت داخل مغازه، يقه ي آقاي ماهان را گرفت…»

***

و  اين هم شعري از «نرگس کاظمي زاده» از کتاب «خراسانه» (مجموعه شعر محاوره و ترانه هاي شاعران خراساني) که نشر شاني به تازگي منتشرش کرده است:

شب بغداد روزگار سيام/ سوژه اي نابِ واسه عکاسيت

مثل ديکتاتوريِ صدّامه/ شيوه ي تازه ي دموکراسيت

باورت کردم و نفهميدم/ چون دروغات هميشه شيک بودن

عاقبت بي بهونه گريه شدن/ خنده هايي که هيستريک بودن

واسه من که عجيب عاشقتم/ اين همه شک بي يقين خوبه

توي اين زندگي بي اعصاب/ خيلي وختا فلوکستين خوبه

رو تن خاطرات من امسال/ سال افسوس و درد شمسي بود

من دوسِت داشتم ولي واسه تو/ عشق يک ارتباط لمسي بود

توو هوا سير مي کنم انگار/ منم و عشق و مرگ و خون بازي

آخر ارتباط ما اين شد/ از خودم خستم، از خودت راضي

يه هو از زندگي من رفتي/ با همه آره با منم آره!

آخرش روزنامه ها گفتن:/ عشق من يه کلاه برداره

چترمو توي خونه مي ذارم/ داروگ بيش از اين ترانه نخون

ما رو توو منجلاب مي ندازه/ قطره هاي اسيدي بارون

***

و در پايان يادآوري مي کنم که کانال تگرام کليدر به نشاني @teleklidar  با اطلاعات روزانه دنياي کتاب و نشر پذيراي شماست. اگر هم مايل هستيد معرفي کتاب يا نويسنده اي را براي اين ستون بفرستيد با نشريه خيام نامه در ارتباط باشيد. بدرود!