الفباي خانواده پايدار , نگرش هايي که پس از ازدواج بايد تغيير کند!
الفباي خانواده پايدار , نگرش هايي که پس از ازدواج بايد تغيير کند!

علی صمدی کارشناس ارشد مشاوره با نگاهي ساده اما دقيق به پيرامون مان ، متوجه تغييرات سريع اجتماعي کشورمان در دهه هاي اخير خواهيم شد از جمله: افزايش سن ازدواج ، تغييرالگو ها و معيارهاي انتخاب همسر ، تحول درشيوه هاي خواستگاري وگزينش همسر ، کاهش نقش والدين در انتخاب همسر و در کناراين تغييرات […]

علی صمدی

کارشناس ارشد مشاوره

113124685-samatak-comبا نگاهي ساده اما دقيق به پيرامون مان ، متوجه تغييرات سريع اجتماعي کشورمان در دهه هاي اخير خواهيم شد از جمله: افزايش سن ازدواج ، تغييرالگو ها و معيارهاي انتخاب همسر ، تحول درشيوه هاي خواستگاري وگزينش همسر ، کاهش نقش والدين در انتخاب همسر و در کناراين تغييرات ، افزايش ميزان مراجعه به دادگاه هاي خانواده، تغيير در دلايل و علل مراجعه و دادخواست طلاق و افزايش نرخ طلاق.

راجع به طلاق اين پديده آزاردهنده ي اجتماعي سخن بسيار گفته شده و از اين پس نيز بسيار خواهيم شنيد. امروز کمتر فاميل و خانواده اي را مي توان سراغ گرفت که حداقل يکي از عزيزان درجه اولش بااين رنج دست به گريبان نباشد. واقعيت اين است سال ها کوتاهي و غفلت کرديم ،ساده انگاشتيم ،خوش باور بوديم و بجاي تعقل و تفکر و انديشه و مشورت همه چيز را به فال نيک گرفتيم و نهايتا باستخاره اي دل خوش کرديم واکنون در شرايطي قرار گرفتيم که در عرصه هاي مختلف سال ها بايد تلاش مضاعف کنيم  تا شايد سالها بعد نتيجه بگيريم. شايد….

موضوعي که به آن خواهيم پرداخت، تغيير چند نگرش و باور دروني شده ي  ماست که اين تغييرات مي تواند  داراي تاثير مثبت و سازنده اي برروابط  زوجين وتشکيل خانواده پايدار باشد:

–  تغيير نگاه به ازدواج (افسانه ي عشق رمانتيک) 

در فرهنگ افسانه هاي ما آنجا که مادران و مادر بزرگان قصه هاي جذاب و کودکانه را براي نسل فردا روايت مي کردند و شايد مي کنند! بخش جذاب قصه آنجا بود که شاهزاده قصه ،دلباخته ي دختر شاه پريان مي شد و پس از جنگ ها ونبردهاي نفس گيرو عبور از سياه چال ها و قلعه هاي مخوف ونابود کردن رقيبان و جادوگران به وصال معشوق يگانه اش مي رسيد و پس از آن سالهاي سال به خوبي و خوشي با هم به زندگي ادامه مي دادند . روايت قصه هاي اين چنيني در ذهن کودکانه و به عبارتي ضمير ناخودآگاه فرزندان اين خاک چنين حک شده که در انتخاب همسر وتشکيل خانواده؛ مهم وصال است وپس ازآن رنج ها به سر آمده و زندگي به رويمان لبخند خواهد زد.  جوانان ما فارغ از واقعيات زندگي، با اين باور به سراغ زندگي رفته تا به ايستگاه وصال مي رسند . اما پس از طلوع آفتاب حقيقت از پس فرداها؛  ماه نه چندان عسل پايان يافته و آهسته آهسته هوشيار مي شوند. و احساس مي کنند زندگي با آن ها سرجنگ دارد.

از آنجا که  جوانان ما عمدتا فاقد مهارت هاي اساسي زندگي بويژه مهارت حل مساله هستند، در اولين اقدام به هنگام رويارويي با مشکل ، تصميم به پاک کردن صورت مساله مي گيرند . در حالي که بايد از ابتدا به جاي نگاه صرف احساسي و رمانتيک به دنبال انتخاب همسري مناسب ، داراي ويژگي هاي مطلوب و متعادل وهم کفو از نظر تحصيلات ، اقتصاد، طبقه ي اجتماعي ، باورهاي مذهبي ، سياسي و ….بود . با همه ي اين ها  نبايد وصال را پايان چالش خانواده  و زندگي دانست؛ بلکه بايد آن را آغاز راهي براي با هم بودن و با هم ساختن دانست. وصال مهم است اما ماندن مهمتر است . رسيدن زيباست و ادامه دادن زيباتر. در متون مذهبي ما بارها تاکيد شده است که هما نا شما را در رنج آفريديم . ويکتور فرانکل معتقد است :   زندگي زير ضربه هاي چکش سرنوشت و در آتش گرم رنج شکل مي گيرد. داشتن نگاه اين گونه به زندگي، آستانه ي تحمل زوجين را ارتقاء مي بخشد و رفتار متفاوت آنان را نتيجه خواهد داد .

– ما انسان کامل نيستيم ، ما کاملا انسانيم

دومين نگرشي است که نياز مند تغيير و اصلاح است.  گاهي مواقع آن چنان آرماني و ايده آل به زندگي ورفتار خودمان و طرف مقابلمان نگاه مي کنيم که جايي براي لغزش و خطا نمي گذاريم در حالي که از آنجاکه ما انسان هستيم،  پس خطا در رفتارمان وجود دارد  و از طرفي مشکلات جزو لاينفک زندگي ما هستند . مهم اين است که ما ياد بگيريم براي حل هر مشکل بيش از يک راه حل وجود دارد  و ياد بگيريم مثلث مشکلات در زندگي از سه ضلع من ، شما و مشکل تشکيل شده است. اگر در جريان زندگي هر دو ضلع با هم متحد شوند بي شک ضلع بعدي را زمين گير خواهند نمودوچه خوب است من و شما با هم متحد شويم تا ضلع مشکل در مقابلمان ناتوان شود. و بياموزيم که در عرصه ي زندگي مسايل فراوانند ما بايد توانايي  ومهارت حل مساله خويش را ارتقاء بخشيم .

–  ماجنس مخالف هم نيستيم 

سومين نگرشي است که نيازمند تغيير آن هستيم. در جامعه  ازابتدا با گروه بندي دختران و پسران – زنان و مردان – خواهران و برادران وتکرار مکرر واژه جنس مخالف براي معرفي اين دو جنس؛ ناخود آگاه اين باور در افراد شکل مي گيرد که اين دو مخالف هم هستند ودرنتيجه بايد در تقابل با يکديگر باشند.در حالي که با نگاهي ظريف متوجه مي شويم ما دوجنس مخالف هم نيستيم . ما غير هم جنس هستيم . اما مخالف هم نيستيم .نتيجه ي اين نگاه متفاوت ما را متوجه روانشناسي متفاوت زن ومرد مي کند . روان شناسي زن مبتني بر محبوبيت است . زن دوست دارد محبوب و حبيب همسرش باشد. مورد توجه و ملاطفت همسرقرار گيرد. واژه هاي عزيزم ، قلبم ، نفسم، يگانه ام ، محبوبم ،همدمم ، همراهم و…. را نه به يکبار و به صد بار بلکه هزاران بار از او بشنود. دوست دارد ديده شود ،تغيراتي که در منزل مي دهد ،تغيير در نوع آشپزي و سفره آرايي ، نوع آرايش وپوشش و…به چشم همسر بياييد ونمره قبولي بگيرد.

و در مقابل روان شناسي مرد مبتني بر مقبوليت است . مردان جامعه ما دوست دارند همانطور که هستند مورد قبول وتاييد همسرشان باشند .به خاطر درآمد،اشتغال ،نوع کار،سفر ، تفريح ، رفتار و… با ديگر مردان جامعه مقايسه نشوند