نيشابور تشنه مديريت است ( نه تشنه آب )
نيشابور تشنه مديريت است ( نه تشنه آب )

  امروز با از بين رفتن پوشش گياهي وخشک شدن درختان کهنسال، پيش روي کوير، وزش توفان هاي شن و تغييرات محسوس آب و هوايي؛ بايد اعتدال هوا، صبح مثال زدني، کوچه باغ هاي زيبا و جويبارهاي نيشابور را در سفرنامه ها و قصه ها جستجو کرد. ديگر از طراوت و زيبايي نيشابور چيزي باقي […]

 

14

امروز با از بين رفتن پوشش گياهي وخشک شدن درختان کهنسال، پيش روي کوير، وزش توفان هاي شن و تغييرات محسوس آب و هوايي؛ بايد اعتدال هوا، صبح مثال زدني، کوچه باغ هاي زيبا و جويبارهاي نيشابور را در سفرنامه ها و قصه ها جستجو کرد. ديگر از طراوت و زيبايي نيشابور چيزي باقي نمانده است و به هر ميزان که ما از فرهنگ اصيل ايرانيان باستان در حفظ حرمت آب، خاک و هوا دور افتاده ايم؛ اين مصيبت ابعاد فاجعه بارتري يافته است. علاوه بر ريشه ي فرهنگي بايد رفتارها و تصميمات بدون استراتژي و بي اعتقاد به وجود اين بحران را بر عوامل گسترش اين معضل افزود. مديراني که عمدتا از مديريت پشت ميز نشيني را آموخته اند و کمتر به حضور ميداني و بررسي عيني موضوع و مسئله اعتقاد دارند.

نيشابور و بلکه ايران بيش از آن که تشنه ي آب باشد؛ تشنه ي مديريت منابع، آموزش مسئولين وشهروندان،  فرهنگ سازي براي بهره برداري وحفظ منابع موجود، تغذيه ي منابع آب هاي زيرزميني و گسترش صنعت توريسم و استفاده از پتانسيل هاي عظيم اين صنعت در ايران براي اشتغال و توليد ثروت است.

دامنه هاي رشته کوه بينالود منبع و ذخيره ي ارزشمندي براي توليد ثروت و از جمله تامين آب مورد نياز دشت تشنه ي نيشابور و فيروزه است. در اين دامنه ي حدود 130 کيلومتري از ديزباد تا چکنه و ينگجه؛ علاوه بر وجود ده ها رودخانه دائمي و فصلي براي تامين آب؛ مي توان با سرمايه گذاري و ايجاد امکانات از طبيعت زيبا و بکرش براي جذب توريست داخلي و حتي خارجي و ايجاد اشتغال و توليد ثروت استفاده کرد. اما متاسفانه گويا اراده اي قوي براي تخريب اين طبيعت زيبا از طريق تغيير کاربري زمين ها و احداث بنا، چراي بي رويه و بي حساب و کتاب دام ها  در دامنه ها، ايجاد راه هاي دسترسي  غير ضرور براي خودروها و بهره برداري غير فني از منابع شن و ماسه؛ وجود دارد.

براي روشن تر شدن موضوع و بيان يکي از بي مبالاتي هاي مديريتي ساليان گذشته در نيشابور در دامنه هاي بينالود، اجازه دهيد عيني تر به ادامه ي بحث بپردازم.

از غرب روستاي بشرآباد تا شمال شرق روستاي صومعه، چند رودخانه ي فصلي وجود دارد که حد اقل چهار ماه در سال داراي آب هستند و سيلاب هاي ناشي از اين رودخانه ها سبب وارد آمدن خسارات زيادي به مزارع، ابنيه  و حتي تهديد نواحي مسکوني شمال شهر مي شود. از طرف ديگر ماسه سازي هاي فعال در اين منطقه، در طول سال هاي گذشته؛ با مجوز و بدون مجوز مبادرت به بهره برداري گسترده از معادن شن و ماسه ي اين دامنه ها نموده اند و در نتيجه ي اين بهره برداري ها گودال هاي عظيمي حد فاصل بشرآباد – صومعه ايجاد شده است که امکان ذخيره سازي ميليون ها و شايد ميلياردها متر مکعب آب را دارند.

در نيم روز يک روز تابستاني و در يک برنامه ي ورزشي؛ وقتي چشمم به آثار تخريبي سيلاب هاي اخير اين منطقه افتاد و از طرفي مشاهده کردم با احداث کانالي انحرافي با حد اقل هزينه؛ امکان هدايت اين سيلاب ها به سوي اين گودال هاي عظيم وجود دارد اين سوال برايم پيش آمد که  چرا مسئولين محترم در ادارات منابع طبيعي و آب با همکاري يکديگر، صاحبان ماسه سازي هايي را که از محل بهره برداري از منابع  شن و ماسه به سودهاي سرشاري دست يافته اند؛  ملزم به  احداث کانال هاي انحرافي براي هدايت سيلاب ها به درون اين گودال ها نمي نمايند؟ اقدامي که مي تواند ذخيره گاه مناسبي براي تغذيه ي آب هاي زيرزميني نيشابور باشد، از قدرت تخريب سيلاب ها بکاهد و منبع سرشاري براي توليد خاک حاصلخيز و مناسب براي کشاورزي. تجربه اي که در دولت خاتمي با احداث سد انحرافي، آب رودخانه ي ميرآباد را به   مخازن  بزرگ ايجاد شده در شمال شرق پادگان تيپ 21 امام رضا  انتقال داد؛ مي تواند بين صومعه – بشرآباد با کمترين هزينه انجام شود. فقط کمي همت و برنامه ريزي لازم است.