فضاهاي کالبدي نيشابور در قرون ميانة اسلامي
فضاهاي کالبدي نيشابور در قرون ميانة اسلامي

هادي بکائيان دکتراي تاريخ ايران پس از اسلام مفهوم شهر در تاريخ ايران ريشه در دورة ساساني دارد و از واژة «خشت» به معناي جايگاه پادشاهي و مرکز قدرت گرفته شده است. با ورود اسلام به ايران و تحولات سياسي رخ داده و افزايش طبيعي جمعيت در نتيجة مهاجرت اقوام عرب به داخل ايران ، […]

هادي بکائيان

دکتراي تاريخ ايران پس از اسلام

مفهوم شهر در تاريخ ايران ريشه در دورة ساساني دارد و از واژة «خشت» به معناي جايگاه پادشاهي و مرکز قدرت گرفته شده است. با ورود اسلام به ايران و تحولات سياسي رخ داده و افزايش طبيعي جمعيت در نتيجة مهاجرت اقوام عرب به داخل ايران ، مراکز شهري گسترش و توسعه يافت و برخي شهرهاي جديد تأسيس گرديد. اين توسعه در پي خود موجبات رشد مناسبات شهري وافزايش جمعيت شهرنشين و درنتيجه شکل‌گيري طبقة متوسط شهري و پيدايش طبقة اشرافي بازرگان در ميان آنان شد.

قرون ميانة اسلامي- 3 تا 7 هجري- را مي توان اوج رشد شهرنشيني و توسعة مناسبات شهري و پيدايش طبقة متوسط شهري در سرزمين ايران دانست. آنچه در پي ورود اسلام و رشد شهرنشيني و توسعة شهرها خصوصا در قرون ميانة اسلامي رخ داد  تأسيس فضاها و اماکن کالبدي جديد در درون شهرها با توجه به نيازها و ضروريات سياسي، مذهبي و اقتصادي جديد بود، در حالي که در پشت اين تحولات نقش حکومت ها بسيار پر رنگ تر از پيش بود. آن چه عصارة اين بحث است تأثير تحولات سياسي، مذهبي و اقتصادي بر شکل گيري فضاهاي کالبدي جديد درشهر اسلامي با رويکرد نمونه وار نيشابور به عنوان يکي از مهم ترين کلان شهرهاي دورة اسلامي است.

در تعريف شهر دورة اسلامي اختلاف نظر وجود دارد. فقها شهر را جايي مي‌دانستند که در آن حدود جاري و مسجد جامع داشته باشد. آن ها دو گونه شهر مي‌شناختند: « مصر» که به شهر بزرگ و مهم گفته مي‌شد و قصبه که به شهرهاي کوچک‌تر اطلاق مي‌شد. با اين ديدگاه شهرهايي چون سمرقند و بغداد از امصار و هرات و بلخ از قصبات به شمار مي‌رفتند. هر شهر به ارباع يا نواحي‌اي تقسيم مي‌شد مثلا نيشابور خود چهار ربع داشت که بر روستاهاي مهم و بزرگي شامل مي‌شد

ساخت شهرهاي ايران دورة اسلامي به مانند دورة پيش از اسلام دايره ‌وار بود. ارگ يا کهن دژ، ربض يا شهر بيروني و شارستان شکل اصلي شهر ايراني را در دورة اسلامي- به مانند دوران پيش از اسلام- تشکيل مي‌دادند. ورود اعراب به ايران به تخريب بسياري از فضاهاي کالبدي شهرهاي ساساني انجاميد و تحولاتي را در ساخت شهري شهرهاي ايران فراهم نمود. با مهاجرت و سکونت برخي قبايل عرب به داخل شهرهاي ايران تغييرات وسيعي در شکل‌بندي و ساخت شهري ايجاد شد. ربض اهميت يافت و برخي عناصر اساسي شهر اسلامي به آن انتقال يافت .اين امر در شهرهاي بزرگ با آهنگ تندتري اتفاق افتاد.

از قرون سوم تا ششم هجري با تحولاتي که در عرصة سياسي رخ داد شهرهاي ايران به‌سرعت از اين تحولات تأثير پذيرفت. قدرت‌گيري ترکان، توسعة امپراتوري‌هاي غزنوي و سپس سلجوقي و وجود ضروريات جديد، رشد مناسبات شهري و شهرنشيني، افزايش مبادات بازرگاني و افزايش و توليد و به دنبال آن اهميت يافتن بيش از پيش بازاربرحيات سياسي، اقتصادي و اجتماعي شهرهاي ايران اين دوره تاثير گذارد. اين تحولات که بر سه محور سياست، مذهب و اقتصاد شکل گرفته بود ،مهم‌ترين تأثير خود را بر اماکن و فضاهاي کالبدي شهرهاي ايران اين دوره گذارد. ساخت شهري و فضاهاي کالبدي شهر نيشابور به عنوان کرسي ايالت بزرگ خراسان و يکي از کليدي‌ترين شهرهاي اداري- سياسي ايران آن روزگار به عنوان الگويي تمام و کمال از اين تحولات قابل پي گيري و بررسي است.

شهر اسلامي- مانند نيشابور- از حيث جغرافيايي و اجتماعي به محلاتي تقسيم مي شد و تعداد محلات بيانگر اندازة شهر بود. چگونگي شکل گيري محلات دقيقا مشخص نيست اما ضروريات زندگي اجتماعي و برخي مشابهت ها در بين مردم در ادوار اسلامي سبب جمع شدن عده اي در يک ناحيه مي شد و به ترتيب محله شکل مي گرفت. شکل گيري محله تابع شرايط اقتصادي و جمعيتي و سياسي- اقتصادي در ادوار تاريخ بوده است.

نيشابور در قرون ميانة اسلامي از محلات فراواني برخوردار بود. مقدسي از 44 محلة آن ياد مي کند که برخي از آن ها به اندازة نيمي از شيراز بوده اند. حاکم نيشابوري نيز از چهل و هفت محلة آن ياد مي کند و حيره را مهم ترين و بزرگ ترين اين محلات مي داند. برخي محلات به مانند شادياخ به قدري بزرگ بود که ياقوت آ را همانند قريه اي متصل به شهر فرض نموده است يا برخي محلات مانند جولاهگاهان از حيث بزرگي در صورت جدايي توان تبديل به شهر کوچکي را داشتند.اين محلات بر اساس شرايط اقتصادي ازهم مشخص بودند و در نواحي جغرافيايي خاصي قرارداشتند .مثلا محلة ملقاباد، محلة علما و تجار و توانگران بود. برخي محلات نام خود را از نام يک فرد مهم ساکن مي گرفتند يا بر اساس ويژگي خاص محله که بدان موصوف بود نام گذاري مي شد. محلاتي مانند: بدستان، سنجدستانه، چهارسوي بزرگ، باب ابي الاسود از اين جمله بودند. برخي نيز به نام گروه يا قوم خاص مهاجري که در آن سکونت داشتند معروف بودند مانند محلة کرمانيان .محلات کانون منازعات سياسي و چالش هاي فرقه اي و اجتماعي بودند و در کشاکش هاي مختلف مانند دو شهر رقيب در برابرهم صف آرايي مي کردند. حيره و منيشک از جملة اين محلات نيشابور بودند.

پس ازمحله کوچه که به عنوان عنصري در درون هر محله وجود داشت از اهميت برخوردار بود. تعداد کوچه ها نيز معمولا دليلي بر بزرگي محله بود. کوچه ها در نيشابور معمولا به نام افراد مهم ساکن در آن يا شغل غالب ساکنين آن معروف مي شد . کوچة ابوبکر صبغي يا کوچة قصارين ازاين جمله بودند.

بازاراز جمله مهم ترين و کليدي ترين فضاهاي کالبدي شهراسلامي بود که در قرون ميانه توسعه فراواني يافت. بازارتأمين کنندة اصلي نياز مردم شهر اصلي و شهرها و روستاهاي تابعه بود. در قرون ميانة اسلامي در ساية توسعة شهرنشيني ومناسبات شهري و رشد طبقة بازرگان، بازار بيش از پيش گسترش يافت.

بازارهاي اين دوره غالبا پلاني صليبي شکل داشتند ومحل تلاقي دو بازار که چهار سوق ناميده مي شد محل تجمعات مردمي يا بعضا جامع شهر بود. اين خود دليلي بر پيوند نزديک مذهب و اقتصاد در سايه حمايت سياست در اين دوره بود. بنا به نقل حاکم نيشابوري بازار حيره در همين محله از بزرگ ترين بازارهاي شهرنيشابور بود که طول آن يک فرسخ و تمام آن تقريبا سرپوشيده بود .به جزاين نيشابور از دو بازار به نام هاي مربعة بزرگ و مربعة کوچک سود مي برد که به صورت صليبي هم را قطع مي کردند و محل تلاقي آن ها چهارسوي بود. در داخل اين دو بازار دکان ها و انبارها و خان ها و تيم هايي بود که به مشتريان خدمت مي رساندند. در درون بازار فضاهاي کالبدي ديگري به مانند اکثر شهرهاي اسلامي همچون گرمابه و به تدريج مدرسه، خانقاه نيز اضافه شد.

مسجد از جمله ره آوردهاي ورود اسلام بود. مسجد به عنوان نماد آيين جديد در غالب شهرهاي اسلامي بلافاصله با ورود اسلام جايگزين آتشکدة شهر شد و در واقع بر روي آن ساخته شد. اتفاقي که در قرون ميانه از جمله در نيشابور نيز رخ داد اين بود که مسجد که بر روي آتشکده در کهندژ= قهندز بنا شد بعدتر با گسترش شهر و ادغام ربض در شهر داخلي عموما در ربض ساخته شدند. اين حادثه شايد دليلي بر پيدايش و لزوم وجود مهم ترين نماد اسلامي در ميان مردم بود. در قرون ميانه به دليل پيوند سياست و مذهب به اهميت مسجد در ديد حاکمان افزوده شد و جامع هر شهر محل اصلي بيان اعلانات حکومتي از زبان خطيب جمعه در نماز جمعه شد.

از دو مسجد بزرگ نيشابور اطلاعاتي در دست است. اولي پس از عبدالله بن عامر به دست ابومسلم در مقياسي وسيع ساخته شد و در کنار آن مسجد با شکوه ديگري به فرمان عمروليث در ربض و کنار بازار. از دورة سلجوقي از مساجد با شکوهي همچون جامع منيعي و مسجد مطرز رواياتي در دست است که همه در فتنة غز نابود شدند.

ديگر فضاي کالبدي شهرهاي اسلامي- ايراني ميدان بود. ميدان محل تجمع مردم و بيان اعلانات شهري و حکومتي بود و گاه با هدف محلي براي آمادگي سپاهيان براي اعزام به نبرد نيز استفاده مي شد. هر محله از تعدادي ميدان بهره مي برد که معمولا به نام محله يا فرد مهم ساکن محله معروف بود. ميدان هاني، تلاجرد، حسين بن معاذ از جمله ميادين معروف شهر نيشابور بودند. در ميدان حسين بن معاذ قصري وجود داشت که مدتي در آن هارون الرشيد ساکن بود.

مقابر و مزارات نيزاز جمله فضاهاي کالبدي شهر نيشابور بودند که در محلات مهم شهر قرار داشتند. هرمحله معمولا داراي مقابر خاص دفن اموات ساکنين محله بود. مقابر عموما به نام محله يا خاندان مهم محله يا گروه مذهبي خاصي مشهور بودند. مقابر: حيره ،باب معمر ،ملقاباد، اميرعبدالله طاهر و خاندان وي و گورستان سادات که محل دفن سادات نيشابور بود از اين جمله بودند.

گرچه بسيار اندک اما بيمارستان يا مريض خانه‌ها نيز از جمله اماکن و فضاهاي کالبدي برخي شهرهاي مهم اسلامي به شمار مي رفت. نيشابور از جمله شهرهاي مهمي بود که از اين مؤسسات عام المنفعه سود مي برد. از روايت مقدسي در خصوص خواست يکي از سرداران ساماني براي ساخت مريضخانه در نيشابورازاهميت اين مؤسسه در نيشابورآگاه مي شويم. روايات تاريخي از ساخت بيمارستاني به همت عبدالملک خرگوشي متوفاي 405 ق در نيشابور ياد مي کنند به دنبال اين ها بيمارستان نظاميه مي آيد که از جمله اماکن مرتبط با نظامية نيشابور بوده و احتمالا بيش تربه طلاب ومدرسان اين مؤسسه خدمت ارايه مي داده است.

خانقاه ها و دويره ها و حظيره ها نيز از جمله فضاهاي جديدي بودند که در گذر زمان و در اثر توسعة تصوف در شهرهاي ايران دورة سلجوقي ودرساية حمايت دولتمردان اين دوره به سرعت رو به افزايش گذاشتند. اين اماکن معمولا درکنار منازل مسکوني صاحبان آن ها و يا در کنارمساجد ومناطق پر ازدحام شکل مي يافتند اما معمولا در اثر برخوردهاي گروه هاي مذهبي دچار مشکل مي شدند. خانقاه تلاجرد، طرسوسي، محمود، عبدالرحمن سُلَمي ،دويرة بيهقي از اين جمله بودند.

با پيدايش اولين نهادهاي تعليم و تربيت يعني مدرسه در جهان اسلام در نيشابور اين مؤسسات تبديل به يکي از مهم ترين فضاهاي کالبدي شهرهاي قرون ميانة اسلامي شدند. با توسعة مدارس مذهبي که با حمايت هاي دولتمردان در شهرهاي ايران رو به فزوني گذاشت، اين نهاد مهم ترين تأمين کنندة نيروي انساني تعليم يافته براي ديوانسالاري ايراني- اسلامي شد. نيشابور ازحيث مدارس در دنياي اسلام شهرة آفاق بود و به جز نظاميه که در زمان خود از مهم ترين اماکن تعليمي مذهبي شد بالغ برهشتاد درصد مدارس شناخته شدة شهرهاي اسلامي در اين شهر قرارداشتند. محل آن بسته به نظر مؤسس آن متفاوت بود. متصل به منزل مسکوني، متصل به مسجد و يا در کنار بازار و چهارسوي بزرگ تأسيس آن مشتاقان فراواني را در طي سه قرن براي کسب علوم مذهبي به خود جذب مي کرد .

در کنار همة اين اماکن نبايد از جمله عناصر اصلي شهر ايراني- اسلامي ياد نکرد. حصار يا بارو به دليل حفظ شهر از حمله دشمنان و دزدان نقش کليدي در حيات شهر ايفا مي کرد. طول آن به گستردگي شهر ارتباط داشت و عرض ديوارهاي باروهاي شهر معمولا به قدري قطور بود- حدود ده متر- که چهارپايان به راحتي روي آن عبور و مرور مي کردند. حصار نيشابور به دليل استفاده از مصالح محلي چون گل و خشت از استحکام زيادي برخوردار نبود به همين دليل بارها فرو ريخت و مرمت شد. شايد يکي از دلايل مهم تسليم مداوم شهر در برابر دشمنان همين باروي نامطمئن شهر بوده است. در حصار شهر چند دروازه براي ورود و خروج و ارتباط با بيرون تعبيه مي شد که عمدتا در چهار جهت جغرافيايي بود. اما گاهي در يک جهت دو يا چند دروازه ساخته مي شد. دروازه هاي قباب، جنگ، احوص آباد، بُسر شيرين و دروازة سوخته مهم ترين دروازه هاي نيشابور بودند.

فضاهاي کالبدي ياد شده مهم ترين موارد موجود در شهرهاي ايراني- اسلامي با رويکرد نمونه وار به نيشابور بودند که با گذر زمان شکل يافتند و توسعه پذيرفتند و بعضا از ميان رفتند اما بسياري از آن ها تا حدود دو سدة پيش در درون شهرهاي ايران به حيات خود ادامه دادند.

نتيجه گيري: از مباحث مطروحة فوق مي توان چند واقعيت درخصوص نيشابور به عنوان الگوي شهرهاي اسلامي قرون ميانه دست يافت:

1-ساخت اصلي شهر از الگوي پيش از اسلام تبعيت مي کرد اما ضروريات جديد تحولاتي در آن را سبب شد.

2- گسترش ارضي سرزمين ايران در ادوار تاريخي، گسترش مناسبات شهري و رشد شهرنشيني، افزايش توليدات و صنايع شهري و رشد بازار موجبات توسعة فضاهاي کالبدي و تأسيس فضاهاي جديد را فراهم کرد.

3-پيوند سياست، مذهب و اقتصاد در قرون ميانة اسلامي در اهميت يافتن فضاهاي جديد شهري همچون مسجد جامع، مدرسه و خانقاه کمک فراوان نمود.

4- حمايت هاي دولتمردان و سياست مداران در قرون ميانة اسلامي از عوامل اصلي رشد فضاهاي کالبدي شهرهاي ايراني اسلامي و خصوصا نيشابور بود.

(منابع و مآخذ مقاله به دليل کمبود فضادر دفتر نشريه محفوظ مي باشد)