لغت شناسان نيشابوري (2)
لغت شناسان نيشابوري (2)

4- محمود ابن المعالي خواري يا خُواري نيشابوري(تاج الدين)اديب،لغوي وشاعر، متولد نيشابوربود وي نزد سعيد ابن ابوالفضل ميداني که از لغت شناسان نام دار نيشابور بود، کسب علم کرد .از آثار اين لغت شناس نيشابوري مي توان به کتاب ضاله الاديب في الجمع بين الصحاح والتذهيب اشاره نمود. (معجم المولفين ص12/205 ، ريحانه الادب ص7/367، […]

4- محمود ابن المعالي خواري يا خُواري نيشابوري(تاج الدين)اديب،لغوي وشاعر، متولد نيشابوربود وي نزد سعيد ابن ابوالفضل ميداني که از لغت شناسان نام دار نيشابور بود، کسب علم کرد .از آثار اين لغت شناس نيشابوري مي توان به کتاب ضاله الاديب في الجمع بين الصحاح والتذهيب اشاره نمود.

(معجم المولفين ص12/205 ، ريحانه الادب ص7/367، فرهنگ بزرگان ص613، دايره المعارف اسلامي ص697)

5-ابوزکريا يحيي بن محمدبن عبداله عنبري نيشابوري،اديب،مفسرولغوي که درسن هفتاد وشش سالگي درگذشت.

(ريحانه الدب،225/4)

6-عبدالرّحمان بن محمّدبن محمّد بن عزيز نيشابوري(تولد:357هـ ق در نيشابور،مرگ :431 هـ ق در نيشابور)، مشهور به ابن ‌‌دوست و ابن دُرُست،از علما، اديبان و شاعران تازي گوي اواخر قرن‌‌چهارم و نيمه اوّل قرن ‌‌پنجم هجري‌‌قمري، در عصر سامانيان بود.وي از جوهري علم لغت را فرگرفت وخود نيز تدريس مي کرد. از آثارش مي توان ردعلي زجاجي وديوان شعر وکتابي در نحو را نام برد

(ريحانة ‌‌الادب، ج7 ص520،منتخب السياق، ص 479-480،ترجمه تاريخ يميني، ص192،فرهنگ بزرگان اسلام و ايران، ص273)

7- ابو منصورعبدالملک بن محمد بن اسماعيل ثعالبي نيشابوري معروف به ابومنصور نيشابوري و جاحظ نيشابور.وي شاعر تازي گوي ، نويسنده ، اديب، تاريخ نگار، لغت شناس بزرگ جهان اسلام و از بزرگان ايران در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم که درهردو زمينه ي نثر مصنوع و مرسل عربي استاد بود . او به سال  350 ق در نيشابور زاده شد و پس ازعمري تلاش علمي ، مسافرت‌هاي بسيارو آوازه‌اي جهاني به سال 429 ق در همين دياردرگذشت . پدر و جدش ابوعلي با کندن پوست روباه و ساختن پوستين از آن ، امورات زندگي زن و فرزند مي گذراندند و به همين خاطربه ثعالبي مشهور‌گشتند . ( ثعالبي در زبان عربي = فروشنده پوست روباه ) همين وجه تسميه باعث شده برخي اورا اهل روستاي پوستفروشان در چند کيلومتري نيشابوربدانند.

او نوشته هاي بسيار در زمينه هاي مختلف تاريخ، زبان، بلاغت، سياست و…. داشته و  بيشتر شهرتش به خاطر گردآوري قطعه هاي ادبي از نويسندگان گوناگون است. بيش از 160 اثر در حوزه‌هاي مختلف ادبي برايش برشمرده‌اند و بنابرشواهد و قرائن، نزديک به 60 سال زندگي علمي برايش قائلند.

بنا به عادت معمول آن قرون و نظر به رواج بازار زبان عربي و جنبه علميت و وسعت دايره لغات وعموميت آن، تمام تاليفاتش عربي است وهمين امرباعث گرديده تا ايرانيان کمتر به او و آثارش بپردازند. وي شاگرد دانشمند مشهور، ابوبکر محمدبن عباس خوارزمي بوده و نورالدين ابوالحسن علي بن حسن باخرزي و ابوالفضل محمدبن حسين بيهقي از شاگردان مشهوراويند.

ابوالحسن علي باخرزي ،  شاگرد برجسته ثعالبي در مورد استادش مي‌گويد:«او جاحظ نيشابور است و برگزيده روزگاران و دوران‌ها . چشم‌ها به مانند او نديده و بزرگان، برتري او را انکار نکرده‌اند. چگونه انکار کنند که او در نبودش هم ستوده مي‌شود به هرزباني. چگونه پوشيده شود؟ او خورشيد است که پنهان نشود به هرجايي».

ابومنصور بزرگ‌‌ مردي است که از نيشابورنام گرفت و به نيشابور آوازه بخشيد اما دريغ که اينک نه نامي از اين مرد فرزانه  درکوچه‌ و خيابان شهر به چشم مي‌خورد و نه مزاري از او برجا است. او مدالي است درخشان برسينه اين شهر، اما نيشابور، اين فرزند افتخارآفرين را از ياد برده است….

از جمله آثار اين مرد بزرگ عبارتنداز:

تاريخ ثعالبي ؛الامثال التشبيهات ؛التمثيل و المحاضره ؛الظرائف و اللطائف (اللطائف والظرائف) ؛الکانيه و التعريض : کتابي در ادب . غررالسير؛يتيمه الدهر ؛ديوان اشعار؛الاعجاز و الايجاز، خاص الخاص، ثمارالقلوب في المضاف و المنسوب، نثرالنظم، التمثيل و المحاضره ….

( منابع :مشاهير نيشابور، فريدون گرايلي؛زبده الآثار، محمدعلي طبري؛تاريخ ثعالبي، ترجمه محمد فضائلي، مقدمه زتنبرگ، ديباچه مجتبي مينوي؛الذخيرة في محاسن اهل الجزيرة، ابن بسّام شَنْتَريني (متوفي 542)؛ترجمه ثمار القلوب في المضاف و المنسوب (مقدمه)، رضا انزابى نژاد.؛- ريحانه‌‌الادب، ج1 ص30 و ج6 ص278 2- فرهنگ بزرگان اسلام و ايران، ص156)

8-ابومحمد،عبداله بن يوسف بن محمد جويني (رکن الاسلام)فقيه شافعي ،مفسرولغوي متولد جوين ،ساکن ومتوفي درنيشابور.وي از پدرش وسهل ابن محمد صعلوکي وقتال مروزي کسب علم نمود .از آثارش :التفسير-التبصره والتذکره-اثبات الاستوا-الوسايل في الفروق المسائل مي توان نام بر د.

منبع:معجم المولفين6-165،ريحانه الادب1-444الاعلام4/290