نگاهي به سبک هاي تربيت
نگاهي به سبک هاي تربيت

نگاهي به سبک هاي تربيت: کدام والدين فرزنداني بيمار يا ناتوان تربيت مي کنند؟ سبک فرزند پروري از دو جزء تشکيل شده است: 1- پاسخ دهي والديني: به ميزان حساس بودن والدين نسبت به نيازهاي کودکان،گرمي و حمايت کنندگي آنها مربوط مي شود. 2- توقع والديني: به توقع آنها از فرزندان و ميزان کنترل کنندگي […]

نگاهي به سبک هاي تربيت:

کدام والدين فرزنداني بيمار يا ناتوان تربيت مي کنند؟

سبک فرزند پروري از دو جزء تشکيل شده است:

1- پاسخ دهي والديني: به ميزان حساس بودن والدين نسبت به نيازهاي کودکان،گرمي و حمايت کنندگي آنها مربوط مي شود.

2- توقع والديني: به توقع آنها از فرزندان و ميزان کنترل کنندگي آنها مربوط مي شود.

والدين براساس دو محور پاسخ دهي و سطح توقع به چهار دسته تقسيم مي شوند:

محور اول شامل دوگروه است:

1- والديني که داراي سطوح بالاي پاسخ دهي هستند، اين والدين نسبت به نيازهاي کودکان خود حساس هستند، نيازهاي کودکان را مي شناسند و توانايي پاسخ دهي به آنها را دارند.

2- والديني که سطح پايين پاسخ دهي دارند، اين والدين نه نيازهاي کودکان را مي شناسند و نه توانايي پاسخ دادن مناسب به اين نيازها را دارند.

محور دوم يعني توقع والديني نيز شامل دو گروه مي شود:

1- والديني که سطح بالاي توقع از کودکان را دارند، سعي مي کنند در کارهاي فرزندشان دخالت کنند و آنها را کنترل کنند.

2- والديني که سطح پايين توقع دارند، اين والدين دخالتي در فعاليتهاي کودکان نمي کنند و کنترل کمتري روي آنها اعمال مي کنند.

بر اساس الگوي فوق چهار الگوي فرزند پروري

وجود دارد:

1- فرزند پروري سخت گيرانه

در اين شيوه والدين پاسخ دهي کمي به نيازها و توقع بالا از کودکان دارند.در اين شيوه والدين تنبيه کننده، محدود کننده و متوقع هستند. اين والدين فرزندانشان را وادار مي کنند تا از آنها اطاعت کنند و به آنها احترام بگذارند. آنها براي کودکان محدوديت و کنترل شديدي وضع مي کنند و با آنها تبادل کلامي ناچيزي دارند. به خواسته هاي کودکان توجهي ندارند و آنها بايد بدون هيچ توجيهي مطيع صرف والدين باشند. والدين گاهي براي اطاعت کودکانشان متوسل به تنبيه بدني هم مي شوند.

کودکان اين والدين اغلب از نظر اجتماعي بطور ناشايست رفتار مي کنند. موقع مقايسه با ديگران دچار اضطراب مي شوند، معمولاً در آغاز هرکاري شکست مي خورند، مهارتهاي اجتماعي ضعيفي دارند. در اين شيوه کودکان گوشه گير، مضطرب و فاقد حس استقلال مي شوند.کودکاني کم جرأت، متخاصم و عصباني و بيش از اندازه پرخاشگر محصول اين سبک هستند.

2- فرزند پروري سهل گيرانه

اين والدين درزندگي فرزندان خود خيلي دخالت مي کنند اما محدوديت اندکي براي آنها قائل مي شوند.در واقع والدين بيش از حد پاسخگو هستند. اين والدين اجازه مي دهند فرزندان هرکاري مي خواهند انجام دهند و راه خود را بروند، چون معتقدند اگر کودکان حمايت شوند و نيازهايشان برآورده شود و محدوديت نداشته باشند، خلاق و با اعتماد به نفس بار مي آيند.

نتيجه اين شيوه فرزند پروري کودکاني با عدم توانايي کنترل رفتار است. آزادي بيان و خود مختاري افراد در اين شيوه اصل است،کودکان آزادند هرکاري بکنند و هرجايي بروند. نداشتن انضباط در منزل باعث پرخاشگري اجتماعي مي شود و اين پرخاشگري منجر به طرد شدن از سوي همسالان مي گردد. اينها بين همسالانشان جايگاهي ندارند و زود سرخورده مي شوند.

3- فرزند پروري اغماض کننده

اين والدين غيرپاسخگو و کم توقع هستند. آنها خود را با زندگي کودکانشان درگير نمي کنند، از کودکان غافل و آنها را ناديده مي گيرند. اگر از والدين يک نوجوان بپرسيد الان که ساعت ده شب است آيا مي دانيد فرزندتان کجاست؟جواب را نمي دانند. اين کودکان احساس مي کنند که جنبه هاي ديگر زندگي والدينشان مانند ميهماني ها و دوستان و شغل و…مهمتر از خود آنهاست. اين کودکان از نظر اجتماعي رفتار شايسته اي ندارند،کنترل ضعيفي روي خود دارند، مستقل نيستند و انگيزه پيشرفت ندارند چون اين والدين نسبت به فرزندانشان بي تفاوت هستند و احساس مسئوليت کمتري مي کنند و مجوز انجام هر کاري را به فرزندان مي دهند. فرزندان آنها معمولاً طغيانگر، لوس، پرخاشگر، تحريک پذير و از لحاظ اجتماعي نالايق مي باشند.

4- فرزند پروري مقتدرانه

والدين اين کودکان پاسخ دهي بالا نسبت به نيازهاي کودکان و توقع بالا از آنها دارند. البته بين پاسخ دهي وکنترل و توقع آنها تعادل وجود دارد. آنها به قدري که پاسخگو هستند و نسبت به نيازهاي کودکان حساس، به همان ميزان نيز توقع دارند و کودکان را کنترل مي کنند.آنها قاطعيت دارند ولي خواسته خود را تحميل نمي کنند و زياد محدود کننده نيستند. تبادل کلامي زيادي با کودکان دارند و آنها را حمايت مي کنند. آنها از روشهاي انضباطي حمايت کننده و غير تنبيهي استفاده مي کنند، و از فرزندان خود انتظار دارند قاطع، مسئوليت پذير و مشارکت کننده باشند.کودکاني که والدينشان از شيوه مقتدرانه استفاده مي کنند، اغلب رفتار اجتماعي شايسته اي دارند. با ديگران مشکل کمتري دارند، دوست دارند متکي به خود باشند. مي توانند خواسته هاي خود را به تعويق بياندازند. با همسالان خود کنار مي آيند، شيوه فرزند پروري مقتدرانه، قاطعانه بوده ولي منطقي،گرم و توام با محبت است و به رشد اجتماعي کودکان کمک مي کند.

با توجه به انواع سبکهاي فرزند پروري متوجه مي شويم که هر دسته از والدين به جز آنهايي که مي توانند به نيازهاي کودکان منطقي پاسخ داده و توقع کنترل معقولي بر رفتار آنها داشته باشند، در عمل فرزنداني بيمار تربيت مي کنند.

والدين سخت گير: انسانهايي حقير؛ والدين سهل گير: فرزنداني ضعيف و بدون اعتماد به نفس ؛ والدين بي توجه: فرزنداني سردرگم و ياغي تربيت مي کنند.

موريسون از علماي تعليم و تربيت معتقد است: فرزند پروري فرايند تحول وبهره گيري ازدانش ومهارتهاي مناسب براي برنامه ريزي ،خلق،پرورش و تدارک مراقبت از فرزند است.

و پيامبر اسلام مي فرمايند: فرزند صالح گلي است از گلهاي

محمدحسین توزنده جانی