قحط الرجال يا فرصت طلبي فردي
قحط الرجال يا فرصت طلبي فردي

قحط الرجال يا فرصت طلبي فردي: آيا فرماندار نيشابور اين بار از سبزوار مي آيد؟ گزينه ي فرمانداري نيشابور كيست؟ از جانب چه كسي حمايت مي شود؟ آيا «استاندار» از جايگاه قوه ي مجريه دفاع مي كند يا زياده خواهي ها، فرصت سوزي ها و ظلم مضاعف به نيشابوريان ادامه مي يابد؟ «هر دم از […]

قحط الرجال يا فرصت طلبي فردي:

آيا فرماندار نيشابور اين بار از سبزوار مي آيد؟

گزينه ي فرمانداري نيشابور كيست؟ از جانب چه كسي حمايت مي شود؟

آيا «استاندار» از جايگاه قوه ي مجريه دفاع مي كند يا زياده خواهي ها، فرصت سوزي ها و ظلم مضاعف به نيشابوريان ادامه مي يابد؟

«هر دم از اين باغ بري مي رسد، تازه تر از تازه تري مي رسد.»

قصه ي پر غصه ي انتخاب فرماندار نيشابور گويا قرار نيست به اين راحتي به ساحل آرامش برسد. پس از حذف چهره هاي توانمند و مطرح محلي و نيشابوري، گويا اينك شاهين اقبال بر دوش هم وطني سبزواري نشسته است

نامني كيست؟

«رضا نامني» از اهالي محترم سبزوار است ،او تحصيلكرده ي مهندسي كشاورزي با گرايش دامپروري است. از جمله سوابق مديريتي وي رياست اداره ي جهاد كشاورزي در شهرستان هاي كاشمر وسبزوار و ….ذكر شده است. البته نامني در دوره ي دولت احمدي ن‍‍ژاد مدير كل تعاون روستايي خراسان رضوي بوده و اين مسئوليت را تا كنون نيز ادامه داده است.

نامني چگونه مطرح شده است؟

گفته مي شود علي مروي علي رغم ارتباطات گسترده اي كه با دولت احمدي نژاد داشت، با روي كار آمدن دولت روحاني، به دليل شخصيت ويژه ورفتارسياسي مخصوص خود ناگهان راه اعتدال در پيش گرفت. وي با روابط سببي كه در اين اواخر با سكاندار وزارت كشور پيدا كرده است بيشتر به آغوش اعتدال گرايان افتاده است و گفته مي شود كه يكي از نزديكان خود را مامور! پي گيري انتصاب ها به ويژه در فرمانداري ها نموده است. از طرف ديگر همكار بودن نامني با اين فرد نزديک آقاي نماينده اين فرصت طلايي را در اختيار ايشان قرار داده تا علي رغم وجود نيشابوري هاي شايسته، احتمالا به عنوان كانديداي فرمانداري نام ايشان مطرح شود.

اشكال كار كجاست؟

ضمن احترام به صلاحيت هاي فردي و مديريتي آقاي نامني به نظر مي رسد رفتار برخي در خصوص انتخاب مديران مختلف در شهرستان از جمله فرمانداري از چند زاويه قابل نقد است:

يكم:چرا با وجود مديران توانمند و با تجربه ي بالاي سياسي نيشابوري،نمايندگان شهرستان، هميشه به دنبال حذف آنان از چرخه ي مديريت بوده اند؟ آيا مرغ همسايه غاز است؟ يا منافع آقايان در عدم حضور مديران توانمند همشهري براي خدمت به نيشابوريان است؟ به راستي آقايان چه توضيحي در اين خصوص براي افكار عمومي دارند؟

دوم:با توجه به حساسيت هاي منطقه اي و محلي كه متاسفانه از گذشته تا امروز بين نيشابور و سبزوار وجود داشته و دارد ، با توجه به كدام عقل دور انديش سياسي از اين انتصاب حمايت مي كنيد؟ فرض كنيد در دوره ي مديريت ايشان مباحث مربوط به تقسيمات استان دوباره مطرح شود! هيچ انديشيده ايد چه اتفاقي خواهد افتاد؟

سوم:با توجه به تجارب اين هم استاني عزيز در مناصب غير سياسي، به راستي مطرح شدن نام ايشان به عنوان مدير ارشد يكي از پر مناقشه ترين و پيچيده ترين شهرهاي استان جاي سوال بسيار دارد. جالب اين كه آقاي مروي قبلا هم در حمايت از انتصاب جلايري به عنوان فرماندار نيشابور مرتكب چنين خطاي بزرگي شد. البته جاي تاسف بسيار دارد كه هزينه ي اين تصميمات غلط را مردم پرداخته و مي پردازند.

چهارم: آقايان نماينده دليل دخالت هاي غير قانوني خود در امور اجرايي را توضيح دهند.انتصاب فرماندار چه ربطي به ايشان دارد؟ از استاندار انتظار مي رود از جايگاه قوه ي مجريه دفاع كرده و به اين زياده خواهي ها، فرصت سوزي ها و ظلم مضاعف به نيشابوريان خاتمه دهد!

نكته ي پاياني اين كه سرنوشت پانصد هزار نفر مردم شهرستان هاي نيشابور و فيروزه در طول ساليان اخير، در دام زياده خواهي برخي گرفتار آمده تا آنجا كه آقايان در جزيي ترين مسائل دخالت مي كنند و سهمگين تر اينكه هيچ كس هم در اين خصوص پاسخگو نيست!البته اين زياده خواهي امروز با ايجاد برخي روابط سببي تشديد شده است. حال بايد بر احوال اين گوشت قرباني و ديار مغول زده گريست!

نویسنده :رضا مهرداد