طرح عطار بر شعر نقاش گفتگو با علی روکی، نقاش تابلوهای عطار نیشابوری فروغ خراشادی نقاشی یکی از  هنرهای ترسیمی، سومین مورد از هنرهای هفتگانه به شمار می رود، این هنر نه تنها آرزو خلق می کند و دنیایی خیال انگیز می آفریند، بلکه در بازنمایی واقعیات، جایگاهی بی بدیل دارد. هنرمندان نقاش به شیوه […]

طرح عطار بر شعر نقاش

گفتگو با علی روکی، نقاش تابلوهای عطار نیشابوری

فروغ خراشادی

نقاشی یکی از  هنرهای ترسیمی، سومین مورد از هنرهای هفتگانه به شمار می رود، این هنر نه تنها آرزو خلق می کند و دنیایی خیال انگیز می آفریند، بلکه در بازنمایی واقعیات، جایگاهی بی بدیل دارد. هنرمندان نقاش به شیوه خود، با انعکاس واقعیت به ثبت تاریخ کمک کرده و می کنند و رخدادها را به فرمی شاعرانه به تصویر می کشند. با این حساب چنانچه استاد نقاش به زندگی و آثار یک شاعر علاقمند باشد و تصویر ذهنی خود را از او بازنمایاند، در این مشق عشق، حاصل جز شعر مکرر نیست!

علی روکی نقاش نام آشنای همشهری در شمار این نقاشان “شعرنگار” است. او که با « پرتره فریدالدین عطار نیشابوری» پیش از این و در سال 86 مهارتش را در تکنیک رنگ و روغن روی بوم به رخ کشیده بود، به تازگی دومین اثر “عطارنشان” خود را به پایان رسانده است؛ این تابلوی جدید در اندازه ۱۴۰/۱۰۰ سانتیمتر باز هم به تکنیک رنگ و روغن روی بوم انجام شده و چون قرار است به پیشنهاد غلامحسین علیپور، به زودی از آن رونمایی شود، ارائه اطلاعات بیشتر را به روز رونمایی وا می گذاریم؛ گفته می شود علی پور رئیس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نیشابور در بازدید از گالری این استاد نقاش، پیشنهاد رونمایی «اثر جدید» را در “بزرگداشت شاعر” که روزهای 24 و 25 فرودین ماه جاری برگزار می شود، مطرح کرده است با این حال تا لحظه تنظیم این گزارش، برای انجام این مهم،  هماهنگی لازم با هنرمند به عمل نیامده و برنامه ای نیز به وی اعلام نشده است.

 

خیام نامه درباره نقش عطار در هنر ترسیمی نیشابور و نقش هنرمندان در بازشناساندن بزرگانی چون عطار با علی روکی، گفتگو کرده و پای حرف دل هنرمند نشسته است.

استاد بفرمایید چرا جناب عطار را به عنوان سوژه نقاشی برگزیدید؛ آن هم بیش از یک بار؟!

نیشابور دارای مدارس بلندآوازه و کتابخانه های ارزشمند بوده است. این شهر موطن، زادگاه و محل بالیدن بزرگ مردانی در وادی هنر، ادب و عرفان می باشد؛ امروز نام و آوازه آنان سراسر گیتی را درنوردیده و همین امر بر قدر و ارزش شهرمان افزوده است. حال واکاوی و شناخت اندیشه ها و افکار آن بزرگان می تواند مسیر هدایت و روشنی بخش جان رهروان و «دل در گرو عشق دادگان» باشد بنابراین پرداختن به این زعما ضرورتی انکار ناپذیر است. از جمله این بزرگان ” شیخ فریدالدین عطار نیشابوری” است. در این سالیان، پس از برگزاری نخستین کنگره جهانی عطار، مراسم بزرگداشت آن شاعر عارف بزرگوار توسط ادیبان و سخنوران با ارائه مقالات و تحقیقات ارزنده و برنامه های جنبی برگزار می شود؛ آثار عطار در مقام شاعری عارف و معنی آفرین در زبان فارسی می تواند در آثار هنرمندان رشته‌های مختلف هنری منبع الهام و خلق آثاری ماندگار باشد که علاوه بر مکتوبات عرضه شده، فضای دیداری ملموس تری برای مخاطب ایجاد نماید. دفتر بزرگی که عطار در برابر چشم روزگار گشوده است، دفتری ساده، صمیمی و در عین حال رنگین، زیبا، متنوع و لبریز از اندیشه های خیرخواهانه است که همراه با طراوت و تازگیِ دیرپا، سخت قابل اعتنا و در خور توجه است. این دفتر می تواند پدیدآورنده آثاری فاخر در عرصه هنرهای تجسمی باشد.

زهی عطار از بحر معانی                             به الماس زمان، دُر می چکانی
( اسرار نامه)

تا این جای سخن را می توان به خلق هر دو اثر مرتبط دانست؛ اما دومین اثر شما، حال و هوایی تاریخی- اسطوره ای دارد؛ شاید بیانگر تاریخی خودنوشت باشد؛ شاید به گذر عطار از جسم به جان بپردازد و شاید خیلی حرف های دیگر داشته باشد و با این همه هیچ کدام این ها هم نباشد! چگونه به این تصویر رسیدید؟

در زمان خلق اثر تنها حرکت قلم مو، شارش رنگ و حس آفرینش بود! ممکن است جزئیاتی در این تابلو باشد که بیانگر یک لحظه تاریخی باشد با این حال بیان تاریخی در این اثر چندان جایگاهی ندارد، مهم خود عطار است و شخصیت او که از خلال مطالعه آثارش شناختم. این تابلو می تواند به لحظه ای تاریخی اشاره کند؛ می تواند روح ماجرای شهادت عطار باشد یا هر چیز دیگری که شاید من به آن فکر  نکرده باشم؛ من تنها آن چه درک کرده بودم در قالب نقاشی بیان کردم.

عطار در یکی از قصیده هایش آرزوی مرگی به این شرح را دارد :

خدایا جانم آنگه خواه کاندر سجده گه باشم

زگریه کرده خونین روی و خاک آلوده پیشانی

و عجیب آنکه با مرگی شگفت انگیزتر از این روبرو می شود، تاتارها به نیشابور هجوم می آورند و عطار که پیری حدود ۸۰ ساله بوده در این معرکه با شمشیر یک مغول به شهادت می رسد و مصداق آن رهروی می گردد که خود در یکی از رباعیاتش تصویر کرده است.

گر مرد رهی میان خون باید رفت

از پای فتاده سرنگون باید رفت

تو پای به راه در نه و هیچ مپرس

خود راه بگویدت که چون باید رفت

 اگر اجازه داشته باشم نامی برای این اثر انتخاب کنم، شاید گزینه ام” بر بال سیمرغ” باشد ! به نظر می رسد نگاه ویژه ای به منطق الطیر داشته اید؛ با این حال شاید این یکی از هزاران  نگاهی باشد که می توان از اندیشه و زندگی عطار برگرفت؛ به نظر شما برای معرفی اندیشه و شخصیت این بزرگان با زوایای دید متفاوت چه کارهای دیگری می توان انجام داد؟

“منطق الطیر” نمادی از سیر روحانی عطار از نخستین وادی تا رسیدن به آخرین وادی، یعنی حرکت از وادی طلب و پیش رفتن تا نهایت راه، تا فقر و فنا و در زیر شمشیر خونریز مغول گردن نهادن، پر است از تصاویر زیبا با معانی عارفانه که پرداختن به آن توسط هنرمندان چیره دست، موجب پدید آوردن گنجینه‌ای ارزشمند در شهری ست که از پیشینه ادبی، هنری خود امروزه جز وجود آرامگاه این بزرگ مردان، چیزی برای بازدید و سیراب کردن دیدگان جستجوگر ندارد.

با وجود همه گرفتاریهایی که گریبانگیر همگان است و غم نان که افراد را به بیراهه می برد ، دغدغه خلق آثاری در ارتباط با فرهنگ، ادب و  پیشینه عرفانی نیشابور مرا رها نکرده و تابلوهایی کار کرده ام که از جمله آن ها همین تابلوی مورد گفتگو است.

آن چه مسلم است، پرداختن به این بزرگان جز از راه حمایت و ایجاد انگیزه برای هنرمندان امکان پذیر نیست. شاید توانمندی های امروز دیگر فردا موجود نباشند که:

«هنر اکنون همه از خاک طلب باید کرد             زانکه اندر دل خاکند همه اهل هنر»

ضرورت به کارگیری هنرمندان و پشتیبانی از آنها و یا خرید آثار و مخلوقات هنری فاخر از سوی نهادهای ذی‌ربط می تواند موجب زنده ماندن و پویایی در زمینه تحقیق و بررسی آثار بزرگان این دیار و گوهر گرانبهایی برای آیندگان باشد.

 

در خلال گپ و گفت، بارها به تابلو نگاه می کنم؛ فضای اثر با بیشتر کارهایی که پیش از این از استاد روکی دیده ام متفاوت است؛ گویا هنرمند در این اثر،  با توجه به فضای سوررئال کار، استفاده از نمادها، فضای خالی، فیگورها، بازی، سکون، شدت، ضعف و زاویه تابش نور و پاشش رنگ های گرم و به ویژه سرخ، باب تاویل و تفسیر را باز گذاشته است.

تماشای نقاشی برای حال دل هنردوستان همیشه خوب است، اگر جلوه ای از خالق سیمرغ را در روزی که نامش آوازه است، ببینیم که زهی توفیق!  امیدواریم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی وعده را به جا آورد و شمار بیشتری از همشهریان، در این توفیق، رفیق ما باشند.