مهدی کاکولی سلام! علیاکبر اشعری؛ عضو هیات امنای موسسه خانه کتاب گفت: «براساس اهداف تعیین شدهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هرکتابی نباید در جریان برگزاری طرحهای حمایتی ترویج شود. زمانی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هزینه میکند، بودجه باید در جهت اهداف نظام هزینه شود.» این خلاصه نگاه و رویکرد چهل ساله برخی […]
مهدی کاکولی
سلام! علیاکبر اشعری؛ عضو هیات امنای موسسه خانه کتاب گفت: «براساس اهداف تعیین شدهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، هرکتابی نباید در جریان برگزاری طرحهای حمایتی ترویج شود. زمانی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هزینه میکند، بودجه باید در جهت اهداف نظام هزینه شود.»
این خلاصه نگاه و رویکرد چهل ساله برخی مسئولان ما نه فقط در حوزه کتاب که کلا در همه زمینههاست. آن چیزی را که ما میگوییم بخوانید. آن موسیقی که ما تجویز میکنیم بشنوید. آن تئاتری که ما تایید میکنیم ببینید. آن نمایشگاهی که ما مجوز دادهایم بروید. آن سبکی که ما تشخیص میدهیم زندگی کنید. و همینطور بروید تا آخر… حالا صبر کنید بقیه مطالب این هفتهی کتابنامه را بخوانید بعد با هم میرویم.
من مولف هستم اینم کتابم
هفته قبل وزارت ارشاد اعلام کرد: «با توجه به اینکه صدور مجوز نشر به مولفان به شکل ناشر-مولف جایگاه قانونی ندارد، تا اطلاع ثانوی صدور این نوع مجوز متوقف شده است.»
یعنی قبلا اگر کسی کتابی تالیف کرده بود میتوانست با خرج خودش و بدون مراجعه به ناشر، برود اداره ارشاد و مجوز نشرش را بگیرد و بشود مولف. الان قرار شده که حتما برود پیش یک ناشر و باز هم پولش را خودش بدهد یک چیزی هم اضافه بدهد و ناشر برایش مجوزش را بگیرد و بشود مولف!
کنکور پولساز
350میلیاردتومان فقط آگهیهای یک موسسه کنکور بوده در طول سال 1396 و این ماجرا کماکان ادامه دارد. حتما آگهیهای لابلای فوتبالهای جام جهانی را به خاطر دارید. عجب پدری از مخاطبان درآوردند. همین هفتهی گذشته هم، مدیران گاج و چند تا کمکآموزشی دیگر رفتند پیش برخی مراجع که به واسطه آنها تکلیف و مشق شب همچنان برقرار بماند چرا که سرچشمه منابع اقتصادی آنها به همین روند مشقمحوری و کنکورمحوری وابسته است. آقای گاج گفته است: «مصرف کاغذ من 900هزار بند است.» یک آمار هم منتشر شد که گردش مالی موسسات کنکور در سال، برابر است با یک عدد هشت و دوازده تا صفر جلو آن به تومان. خودتان حساب کنید چقدر است.
کتاب و تخفیف
مدتهاست میخواهم یک مطلب تند و تیز بنویسم درباره تخفیف کتاب و نصبش کنم جلوی چشم مشتریهای کلبه کتاب کلیدر اما میترسم چهارتا مشتری هم که داریم بپرند! یک عادت ناجوری با همکاری مسئولان محترم و ادارات ارشاد با برگزاری نمایشگاههای حراجگونه و طرحهای تخفیفیِ تجویزی و تخفیفات پفکی فرهیختهپروری راه افتاده که برخی از مردم فکر میکنند با کتاب خواندنشان دارند در حق فرهنگ این مرز و بوم لطف میکنند و به همین دلیل باید چانه بزنند و تخفیف بگیرند. خب کتاب گران است مثل همه چیز دیگر. اما باور کنید چرخه اقتصادی کتابفروشی خیلی نحیفتر و شکنندهتر از شغلهای دیگر است. اگر فکر میکنید لازم است کتاب بخوانید باید خرج کنید، ولی چنانچه بر این گمان هستید با نخواندن کتاب اتفاقی نمیافتد خب نخوانید. بله نخوانید. حالا این همه که کتاب خواندند به کجا رسیدند. شما هم روش. ولش کن نمینویسم.
اقدامات
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی 25 آذر ماه با حضور در صحن مجلس شورای اسلامی چاپ و توزیع دو میلیون کتاب راهنمای زائر در سال های ٩٦ و ٩٧، را از جمله اقدامات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در راهپیمایی اربعین امسال ذکر کرد.
تازههای کتاب
«دل هم دلايلی دارد؛ بر مبنای اصالت ايمان و استقلال معرفتشناسی دين»/ بهاءالدين خرمشاهی/ ناهید/ 22هزارتومان
«دایرههای ترس، زنان در گفتمان دینی»/ نصر حامد ابوزید/ ادریس امینی/ نگاه معاصر/ 23هزارتومان
«حقیقت آن چیزی نیست که به نظر میرسد»/ کارلو روولی/ آوین تهمتن/ سبزان/ 28هزارتومان
«از انجمن حجتیه تا سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی»/ خاطرات دکتر سیدهاشم آقاجری/ کویر/ 18هزارتومان
«مراقب آزادی باشید»/ گزیده اشعار احمد مطر/ ترجمهی قاسم ساجدی/ ایجاز/ 10هزارتومان
«اسبها هنوز در من شیهه میکشند!»/ محمدرضا آریانفر/ هیلا/ 21هزارتومان
وصال نیشابور (6)
بخش دیگری از سفرنامه «مسعود خیام» به نیشابور که در حوالی سال 1370 انجام شده (از کتاب «خیام و ترانهها»، نشر نگاه):
استادِ تعمیرکار سنگهای مزار خیام، بالای داربست کار میکند. دارد برای تنها کارگر وردستش در مورد مرمت آثار تاریخی در مصر به ویژه اهرام صحبت میکند. (مسعود خیام با او گفتگو میکند)
_اسم شما چیه؟ _علیاکبر سروش. _کارفرمای شما کیه؟ _من برای میراث فرهنگی کار میکنم و کارم مرمت سنگهاست. _استاد از کی شروع به کار روی مزار خیام کردی؟ _من در تیرماه 1369 شروع به تعمیر کردم. یک سال قبل از من هم یک سنگتراش دیگر این جا کار میکرده است.
_این که خیلی میشود؟ _ای آقا! الان سال پنجم است که این داربست این جاست در حالی که ساختن کل این بنا سه سال طول کشیده. _میبینم که یک کارگر بیشتر نداری. _که آن هم از نظر اداره زیادی است. من امسال دو ماهه که دستتنها هستم. سال قبل سه ماه دستتنها بودم. _حرفی داری برای خوانندگان ما بزنی؟ _اگر هم داشته باشم نمیزنم. _چرا؟ _اگر بگویم چاپ نمیکنید. _تو حرفت را بزن. یک وقت دیدی چاپ شد. _درد دل ما زیاده آقا. _قلب مشکلاتت چیه؟ _آقا اینجا آدمِ دلسوز و پیگیر نیست. عدم مدیریت. عدم نظارت صحیح. تشویقی در کار نیست. دوغ و دوشاب یک قیمت دارد. روسای ما خادم فرهنگ نیستند. آنها مرا آزار خواهند داد اما من نمیترسم. من باید حرفم را بزنم. من در کارم کوتاهی نکردهام و نمیکنم اما…
استاد دل پری دارد و پتۀ خیلیها را بر آب میریزد. باید با احتیاط منعکس کرد. صفحه192 (مسعود خیام هم ادامه نداده و چیزی ننوشته!)