نرگس ( سروده های دکتر نرگس اکرامی )
نرگس ( سروده های دکتر نرگس اکرامی )

حجت حسن ناظر تلخینه های شیرین زاد نرگس روایتگر رنگ رنج و حکایتگر تبسم های فیروزه ای عشق مبارکزاد در سپیده دمان نیشابور اسطوره پیوند می باشد . شاعر در شبستان کهنه زخم های خود سراینده ای صبور را نمایشگر است . جوشش موسیقی مشکاتی را در غوغای خروشیدن و بارش عرفان را هنگامه ای […]

حجت حسن ناظر

تلخینه های شیرین زاد نرگس روایتگر رنگ رنج و حکایتگر تبسم های فیروزه ای عشق مبارکزاد در سپیده دمان نیشابور اسطوره پیوند می باشد . شاعر در شبستان کهنه زخم های خود سراینده ای صبور را نمایشگر است . جوشش موسیقی مشکاتی را در غوغای خروشیدن و بارش عرفان را هنگامه ای که سیمرغ فرود آمده بر بام کبوتر ریز ابر شهر ناظرانه  در سروده هایش واگویه گر است .

کمال الملک احساسش در( تالار آئینه ) شکست آئینه ها را غریبانه به نظاره پهلو گرفته است. نیشابور خاطره ریز و عشق انگیز خیالش هماره لبریز کدکن است . زمان ها و زمانه هایی را به خاطر می آرد که صدای تپش قلب تپنده ی تمامی رود های سر مست ، سرودخوان و نغمه ریز جهان را می شنود. از انتظار های پوشالی بیزار است و هماره و همیشه در آستانه استاده است و منتظرانه در مه جویای گمشده ی خویش است.

(آنقدرنیامدی که خسته ام از انتظار / آمدی که آمدی ، نیامدی نیامدی!)

عشق های پوک و پوشالی را طبل توخالی می نامد و خود را سرایشگر اقالیم نامکشوف عشق آرمانی و ساکن مجمع الجزایر عشق پالوده در چشمه ساران پاکی ها و پیام های پالوده در پرواز. گاهی هم خود را مچاله شده ی عشقی فرسایشگر ، کاهنده و انرژی بر می نگرد که در صحاری غربت نصیبی هروله کنان است و دریغ از تخته سنگی ، تپه ای ، دیواره ای ، پرچینی ، واحه ای و چشمه ای که عاشق تشنه ای بی نهری در پیرامون و تا چشم کار می کند سراب و سراب و جیره بندی ماهتاب و قحط عشق و خشکسالان مهر .

اما نرگس شعر باید به خاطر سپرده و به یاد آرد که غم هایی که عاشق را نکشد بی تردید او را می سازد و تمام عشاق جهان در کوره های آلام برشته گشته اند.

( با دو چشم بسته آری ، می توان پرواز کرد   /  باید اما چون صدف ها چشم دل را باز کرد. )

کتاب نرگس شاعر و شاعر نرگس علیرغم نحیف بودن ظاهری در شمایل خود محتوایی قابل تامل را وا فریادکشان است . بیشتر آثار ارائه شده در این گزینه و مجموعه و گزیده شعر تجربه های خصوصی، شخصی و دل اندر وایی های شاعر را نمایشگر است. شاعر به راحتی ، روانی و روندگی اشعارش را به پیش می راند ، واهمه و باکی هم ندارد که خود سانسوری نماید و گاهی شفاف و برهنه حرف دلش را با بیانی تصویری و شاعرانه تجسم می بخشد و گوییا فیلمی سینمایی در کار تصویر گری از برشی از یک زندگی ست. شاعر نیشابور زاد ما آس برنده اش کهن زخم های وارده بر روان و جان قرار ناپذیرش است که تکاپو می ورزد و هم می کوشد خود را روی پا نگه دارد و در نبرد با مصایب به زانو در نیاید و هم نیز شکسته نشود و تا آخرین نفس جگرآورانه و دلاورانه با جادوی پایان ناپذیر کلمه و کلام جان شیفته را در آئینه جان شیفتگی لحظه به لحظه جلا بخشیده و تازه دارد. او در آثارش پنجره ای به امید آباد وا می گشاید و با همه ی شور بختی های زندگی فرساینده ، آئینه دارانه ، امید بخش و مثال زدنی برای مخاطبش می کوشد حرفی حرفستان و پیامی عسل آذین پیشکش دارد امید که در دفتر های دیگر این شاعر رهرو ، مردمی و با منش چشمه های خروشان اشعاری روح پرور و زندگی ساز و فردا پرداز زاینده و خستگی زدا واجوشد و تشنگان خسته و خستگان در سراب نشسته را به ضیافت شادابی ، شورآفرینی و شیدایی میهمان دارد .