فروغ خراشادی/ نشست هفتگی داستان کوتاه سیمرغ، در هفته ای که گذشت میزبان قاسم کشکولی، نویسنده گیلانی و برگزیده بخش رمان جایزه «مهرگان ادب» و ابوالفضل حسینی بود. این جلسه که به روال هر هفته در کتابکده فراندیشه نیشابور برگزار شد، با ارایه ی گزارش عملکرد سه سال  گذشته ی «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و […]

فروغ خراشادی/ نشست هفتگی داستان کوتاه سیمرغ، در هفته ای که گذشت میزبان قاسم کشکولی، نویسنده گیلانی و برگزیده بخش رمان جایزه «مهرگان ادب» و ابوالفضل حسینی بود. این جلسه که به روال هر هفته در کتابکده فراندیشه نیشابور برگزار شد، با ارایه ی گزارش عملکرد سه سال  گذشته ی «انجمن داستان سیمرغ نیشابور» و به دبیری مصطفی بیان آغاز شد.

  در این نشست بخشی از رمان «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» به قلم کشکولی و توسط خود نویسنده خوانده شد. همچنین درباره ی مولفه های انتخاب رمان «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» پرسش هایی طرح شد که دکتر حسینی، داور جایزه مهرگان ادب،  متناسب با پرسش ها چنین پاسخ داد: از میان 285 رمان منتشر شده ای که در سال های 94 و 95 به دبیرخانه جایزه ادبی مهرگان ارسال شده بود، دراین رمان هم چون اکثر آثار کشش و خلاقیت وجود داشت. دیگر این که توجه به فرم و ساختار داستانی به صورت وسواس گونه رعایت شده بود. سوم، توجه به محتوی و جهان بینی نویسنده مد نظر قرار گرفت. همچنین توجه به مسائل اجتماعی و تاریخی لحاظ شد. چهارم نثر تمیز و سالمی که مغلوب تکنیک نشده بود، اهمیت داشت و پنجم، ورود به  ریشه های روایی داستان مورد توجه بود.

به گفته ابوالفضل حسینی، داور و منتقد ادبی، رمان «این سگ می خواهد رکسانا را بخورد» اثری است که برای طرح مسائل عمیق ذهن و روان انسان معاصر و تصویر کردنِ فردیت انسان شهری به شدت متکی به فرم و ساخت است. همه چیز بر مدار ماجرای سقوط و مرگ رکسانا می چرخد اما در هر لایه ای از روایت ابعاد تازه ای از واقعیت آشکار می شود تا جایی که رویداد مرکزی اهمیتش را از دست می دهد و مخاطب در می یابد که سررشته ی واقعیت را در لایه های متعدد روایی پیدا می  کند. مخاطب هر چه بیشتر جلو می رود، با شبکه ی تو در تویی از روایت هایی که پیرامون یک رویداد تنیده شده اند، روبرو می شود تا جایی که مرز واقعیت و خیال، عقل و جنون، امکان و وقوع، قطعیت و تردید در هم ادغام می شود و مساله ی  راوی تبدیل به مساله ی انسان می شود.

در ادامه قاسم کشکولی نیز درباره ی شرایط ادبیات داستانی ایران گفت: داستان کوتاه و رمان ایرانی به گمان من در حال حاضر شرایط خوبی دارد. وی همچنین در مورد شخصیت داستان نویس و ساز و کار داستان پردازی گفت: من رمان‌نویس هستم. رمان‌نویس اندیشه ‌اش را از دریچه کتابش می‌گوید. من به‌عنوان یک نویسنده ابتدا باید داستان بگویم. یک نویسنده باید بتواند حتی وقتی در مورد انتزاعی‌ترین مسائل هم می‌نویسد، آن را داستانی بنویسد. او در ادامه افزود: من شکل هندسی داستانم و شکل کاراکترهایم را می کشم. حتی اسامی شخصیت های داستانم را خوش نویسی می کنم. با همه ی تفاسیر، جبر نوشتن من را غافلگیر می کند. این برای من لذت بخش است. شروع داستان با من است اما پایان آن با من نیست!

او همچنین ابراز تمایل کرد که داستان های نویسندگان نیشابور را بخواند و چیزی از داستان هایشان یاد بگیرد. وی ادامه داد: دلم می خواهد با داستان هایشان مرا غافلگیر کنند.

نشست یاد شده با حضور داستان نویسان و دوستداران ادبیات داستانی نیشابور در روز سه شنبه ،15 خرداد 97، برگزار شد.