شب های بدون ماه 
شب های بدون ماه 

    حجت حسن ناظر مجموعه شعر  فرزانه فرهبد به بهانه ی رونمایی و جشن امضای کتاب پیشکش به کیانا دلخوش نقاش و رضا حسینی پژوهنده ی فرهنگ عامه شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم                     ما را به سخت جانی خود این گمان نبود کتاب از پشت جلد می آغازد شبی بی ماه ، بی […]

    حجت حسن ناظر

مجموعه شعر

 فرزانه فرهبد

به بهانه ی رونمایی و جشن امضای کتاب

پیشکش به کیانا دلخوش نقاش و رضا حسینی پژوهنده ی فرهنگ عامه

شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم                     ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

کتاب از پشت جلد می آغازد شبی بی ماه ، بی مادر و یتیم و عنوان کتاب اندوهان شاعرازغیبت ماه مادر در شبهای بی فروغ را فریادگر است.

واگویه های واژگان باکره ای در ذهن بکرشاعر به جوجه نشسته اند .اویی که خود را تبعیدی سرزمین (شبهای بدون ماه ) دیده است. کتاب با یاد آنکه شعر جهان را در قافیه شعر سرود، واگشوده می شود و اعلام هویتمندی فرهنگی می نماید. در پیشا سخن خطاب به یاران جان، دلش هر دم حالی دارد و حلاوتی که به سحر سخن گاه وزین گشته و گاه حزین. بر آن است که آثارش را چنان پیش برد که مخاطب و” ناظر” خود نامی بر آن نهد چونان دل بر آمده ها، دل نداها یا داغ نوشته ها که هر کدام برشی از زندگی ادب آجین، عاطفه آذین و احساس آیین شاعر است. در دیباچه ی” فرهمندانه” اثر ادای ادب و ارادتمندی به ادیبان ادب گستر این خاک خنیاگر دیده می شود. کتاب به یگانه های زندگی فرزانه ی شاعر، مادر و پدرش، دریای جوانمردی و خرد ورزی، اهدا گردیده است. نثر شاعردر مقدمه ی کتاب دل آگاهانه، دردمندانه، کلام آشنا و کلام شناس چهره می نماید و این در سر آغاز نویسی اثر پر هیمنه و جلال مندانه ظاهر می شود. از پشت شبهای بی ستاره و حجیم زندگی اش چشم انتظار روزنی به سپیده است. شاعر فانوسی را ماننده است که شب کوچه های شهر را روشن می دارد. حقیقت را در جهان پنهان نگریسته و شولای شب را بر تن روز به نظاره استاده است. هزاران سال است بین سوال و سکوت هروله کنان گام سپارست. نیک می داند از صفای چشمان یارتا مروه ی دل شاعر تنها یک نفس راه است. فرزانه سیل سرنوشت را در راه میبیند که رسوبات گذشته را با خویش خواهد برد. کوهی را می شناسد که حنجره اش غربت پاییز را زمزمه گر است. گه گاهی هم فکرهایش را پهن می نماید و روی خستگی واژگان درازکش به تامل فرو  می رود. باورمند است که صدو بیست و چهار هزارپروانه ی عاشق پیش از مجال اعتراف به حقیقت گل درانفجار لحظه آگاهی ردا تهی کرده ودر شبستان بهشت به سرنوشت برزخیانی موییدند که چشمانشان لبریزاز اصالت عشق بود. بعضی اوقات پشت خستگی تاریخ بیتوته می کند و چشمانی را عسل ریز از لابه لای کتب کهن می نگرد که خواب گس شاعر را هاشور می زند و یک تاریخ تب، درد و داغ را یاد می آورد. گیسوان پریشان شعرشاعر، گاهی مسیر بادهای سرگردان را تعیین می گرداند و در همان حال دستانش بسان گندمزاران بارور می شوند و غزالهای رمیده ی نگاهش چونان تشنه ای در تکاپوی چشمه ای به پیش می نگرد. ایامی هم شاعر(شبهای بدون ماه ) ققنوس وارازآتش خود زاده می شود در تولدی دیگر. فرهبد ظریف نگر و نکته جوی این گزینه شعردر آثار کلاسیک خود در فصل پایانی کتاب نماد جغد را در مصرعی به چالش می کشاند و بلبلکان را به هواخواهی برمی خیزد اما یادمان باشد جغد در فرهنگ باستان آگاهی را تداعی گراست و در برداشت فرهنگ عام شومی را به یاد می کشاند. به هر تقدیر فروتنی شاعر که در یادداشتی بر پیشانی کتاب خوش نشسته ادب جویی خود را در برابر کوه موج های فرهنگ ایران اساطیری ابرازگر است که این خود نشان از ظهورشاعرشعورمندی ست که با بالهای شورمندی تکاپو گرانه بر آن است تا در وادی های خم اندرخم هستی طلوع کرده ، طی طریق نموده و راهی به دیری واگشاده و راه گستر و شعر افشان در درازنای تاریخ تاریک و تارتن چراغی برافروخته و فانوس خود را بر المپ خردورزی و عشق به اهتزاز برنشاند، به انتظار گزینه های ماه آورفرزانه ی خراسان زاد مشتاقانیم.