مهدی کاکولی درود! یعنی ممکن است اوضاع جاری در مناسبات سیاسی موجب شود که شهروندان یک دیار، خنگ یا ترسو یا عصبانی یا دیکتاتورطور بار بیایند؟! یا به قدری مدام توی سرشان بزنند که سرخورده شوند و بعد ناچار شوند بروند پیش روانپزشک که سرخوردهدرمانی شوند؟! حتی آنقدر مدام نگران حذف و جرح و تعدیل […]
مهدی کاکولی
درود! یعنی ممکن است اوضاع جاری در مناسبات سیاسی موجب شود که شهروندان یک دیار، خنگ یا ترسو یا عصبانی یا دیکتاتورطور بار بیایند؟! یا به قدری مدام توی سرشان بزنند که سرخورده شوند و بعد ناچار شوند بروند پیش روانپزشک که سرخوردهدرمانی شوند؟! حتی آنقدر مدام نگران حذف و جرح و تعدیل نوشته هایشان باشند که وقتی چار خط از متن شان را می خوانی هیچی ازش سر در نیاوری و بعد ببینی که بیچاره ها خودسانسوری کرده اند؟! حالا این ها را گفتم که خبر بدهم «مقصود فراستخواه» به تازگی کتابی منتشر کرده با عنوان «ذهن و همه چیز» که عنوان فرعی اش هم «طرحوارههایی برای زیستن» است و نشر کرگدن در 304 صفحه با قیمت 30هزارتومان به کتابفروشیها فرستاده است. (خدایی گران است چه خبره مگه؟!) این چند سطرش را برایتان انتخاب کردهام:
نهادهای ناکارآمد
محیط اجتماعی خوب و نهادهای کارآمد و نظامهای حمایتی (مانند حکمرانی خوب، تدبیر دولتها، جامعۀ مدنی بالغ، نظام آموزش و پرورش عقلانی، امنیت و پایداری، نظام سلامت و رفاه اجتماعی، دمکراسی و برابری و…) کارکردهای عالی ذهن شهروندان را آسان می کند و برعکس، نهادهای ناکارآمد، و نظامهای اجتماعی معیوب و اقتدارگرایی سیاسی، تبادلات معنایی در جامعه و فضای عمومی را بر هم میزند. ص100
چگونه کتاب نخوانیم!
کتاب خواندن خیلی سخت است ولی کار ارزشمندی است. اُه، صبر کنید… ببخشید! فکر کردم دارم با بچه های پنج ساله حرف می زنم که تا حالا تلویزیون تماشا نکرده اند و از حیاط خانه شان دورتر نرفته اند. اصولا کتاب خواندن کار بیخود و مسخره ای است. (چیزهای دیگری که سرگرم کننده تر از کتاب خواندن هستند عبارتند از: خیره شدن به شمع، خیره شدن به دیوار، چشم دوختن به دوردست ها و خیره شدن به هیچ چیز خاص.) آخرین کتاب مهم اُدیسه بود مردم در اوج محبوبیت هومر، کورها را استخدام می کردند تا داستان را با آواز برایشان بخوانند؛ یعنی کتاب خواندن تا این حد خسته کننده است! یونانی ها اصلا از کتاب خواندن خوششان نمی آمد ولی همه اش سرشان گرم کارهای خسته کننده بود. (مثل زل زدن به ستاره ها، پرداختن به سیاست و حمام کردن.) منی که سخنرانی های نوآم چامسکی را از نزدیک دیده ام دارم می گویم کتاب خواندن خسته کننده ترین کارِ دنیاست. اصولا کتاب خواندن، یک مکالمۀ یک طرفه و طولانی است. تصور کنید کتاب محبوب تان را در کافه ملاقات می کردید… او شروع می کرد به پُرچانگی و حالِ همه را در آن کافه به هم می زد. حتی اگر کتاب محبوب تان رمانی از بوکوفسکی بود شما مجبور بودید کنارش بنشینید و ساعت ها به داستان های او گوش کنید طوری که آخرش دلتان می خواست خودتان را بکُشید. ص13
***چگونه کتاب نخوانیم/ دن ویلبر/ حمیده پشتوان/ نشر هنوز/ 176صفحه/ 15هزارتومان
در پشت جلد این کتاب هم آمده است: «چگونه کتاب نخوانیم کتاب طنزی است درباره فرهنگ کتاب و کتاب خوانی که بر خلاف عنوانش، با معرفی آثار برجسته ادبیات کلاسیک و بعضی آثار روز دنیای انگلیسی زبان، خواننده را به کتاب خوانی دعوت می کند.»
معاهده ی نوشیدن چای
«پوریا عالمی» که گاهی در صفحه دیدبان خیام نامه هم مطالبش را خواندهاید و چندتایی هم کتاب طنزنوشته (از جمله: آسانسورچی، کاناپهچی و آمبولانسچی!) به تازگی با یک کتاب شعر به کتابفروشی ها آمده. این کتاب با عنوان «معاهدهی نوشیدن چای» توسط نشر گاندو در 144صفحه و با قیمت 14هزار تومان منتشر شده است. با خواندن شعری از این کتاب تا دیداری دیگر به شما بدرود میگویم. تندرست و کتابخوان باشید.
چرا دوستت می دارم
چرا دوستت می دارم
وقتی از مرگ گریزی نیست
و همین لحظه، عدل در همین لحظه، موشکی می تواند شکوه شعر مرا به سخره بگیرد
و از من تکه ای گوشت گندیده به یادگار بگذارد
که چسبیده به قاب پنجره در خانه ی بمب زده
خانه ای که هرگز پای تو به آن باز نخواهد شد
چرا دوستت می دارم
که فقر از سر و روی من بالا می رود
و صورتم را به سبکی کلاسیک با سیلی سرخ می کنم
که می ترسم
وقتی دست تو را بگیرم دستم سرد باشد
سرد سرد
و به مرده بروم انگار
از آهی که در بساط و از جانی که در جیب ندارم
چرا دوستت می دارم
وقتی نامم را با ترس بر زبان می آورم
و بارها توضیح داده ام
دوست داشتن تو صرفا دوست داشتن توست
و من از دوست داشتن تو هیچ هدفی جز دوست داشتن تو نداشته ام
و دوست داشتنت فعلی سیاسی نیست
که چیز دیگری را بپوشاند
و دوست داشتنت برهنگی است