کله سرخ
کله سرخ

فیلم کله سرخ، هفته ی گذشته با حضور کارگردان و بازیگر نقش اولش، در پردیس سینمایی فیروزه اکران شد. فیلمی از مجموعه ی هنر و تجربه که به جشنواره ی مانهایم آلمان نیز راه یافته و در جشنواره ی بیروت مقام نخست را کسب کرده است. دومین ساخته ی بلند کارگردان جوان، کریم لک زاده، […]

فیلم کله سرخ، هفته ی گذشته با حضور کارگردان و بازیگر نقش اولش، در پردیس سینمایی فیروزه اکران شد. فیلمی از مجموعه ی هنر و تجربه که به جشنواره ی مانهایم آلمان نیز راه یافته و در جشنواره ی بیروت مقام نخست را کسب کرده است. دومین ساخته ی بلند کارگردان جوان، کریم لک زاده، وهم و تعلیق توامان دارد. اما پس از تیتراژ،  فیلم با فضایی رئال و قابل لمس وارد داستانی سر راست می شود؛ میانه مردی ژولیده با سرو مویی سرخ رنگ؛ کم حرف، خشک و ” از نفس افتاده” که در شرایطی نه چندان خوشایند، می زید.

بخش اول فیلم، به معرفی کاراکتر” کله سرخ” می پردازد؛ پرسش هایی حول زندگی او، گره افکنی در ارتباطاتش و کشیدن پوسته ای از واقعیت روی زندگی فرهاد، دستمایه ی این قسمت از داستان است.

بخش میانی هم به معرفی چهره های دیگر، پاسخ های سطحی و ایجاد تعلیق بیشتر اختصاص دارد. اما یک سوم پایانی فیلم، بدون قاعده مندی معمول فیلمنامه ها، پاسخ پرسش های قبلی را می دهد و پرسش های بیشتری را در ذهن مخاطب به جا می گذارد.

فیلم کله سرخ از دید من ملغمه ای خوش ساخت از دغدغه ها و وام گیری های متعدد فیلمساز، از آثار مارکز و نویسندگان روس است. آن واقعیت نگاری جادویی امریکای لاتین، با روابط خانوادگی پیچیده ی روسی، در یک گرانیگاه و زیر پوسته ی بومی سازی ایرانی، تلاقی باورپذیری دارند؛ قانون گریزی، قضاوت، خودتخریبی، عشق، خیانت و اوهام…

بازی درخشان بهزاد دورانی، هنرپیشه ی کهنه کاری که سابقه ی همکاری با کیارستمی فقید را در کارنامه دارد، با آن میمیک، صورت یخ زده و چشمان خاموش، خلاهای فیلم نامه را پر می کند و مخاطب را پا به پا تا واپسین نفس می کشاند. کارگردان جوان اما پرکار، که پیش از این با فیلم “ژیلا” مورد توجه نیشابوریان قرار گرفته است، اذعان می کند که فیلم را برای مخاطبان خاص سینما ساخته و انتظار اقبال عمومی به این اثر را ندارد.

کله سرخ، ماجرای عشق و کینه ورزی ست و در لایه های زیرین، سرنوشت محتوم “پسران” را از دل سیاهکاری”پدران” بیرون می کشد. پرداختن به مفاهیمی چون عشق، انتظار، انتقام، تناسخ و طبیعت، همه در قالب یک اثر، بازی گل یا پوچ است که کریم لک زاده، کارگردان، به کمک بازیگرش، دورانی، خوب از پس آن بر آمده است. شیوه ی تصویر برداری روی دست، تقلای دوربین در فضایی منجمد و بی رمق، به تقلای ماهی شب عید در تنگ تا نیمه خالی می ماند و بر وهم آمیزی کار افزوده است.

 فیلم منتقدانی در آن سوی ماجرا هم دارد  که از جمله ی این منتقدان، حمیدرضا هلالی، عکاس، فیلمساز و منتقد سینماست، در ادامه نقد او را می خوانیم:

ابتدا باید نحوه برخورد با این فیلم رو از نظر یک اثر مستقل  یا وابسته  مشخص کنیم . اما من نگاه مستقل را انتخاب می کنم.

 

 کله سرخ تا میانه داستان یک اثر قوی است و موفق می شود با طرح سوالات متعدد بیننده را وادار به طرح نقشه های متعدد برای درک کاراکتر و حتی پایان فیلم کند .اما از جایی که قتل برادر کوچک تر او رخ می دهد کارگردان تما م تصورات بیینده را در هم میشکند و راه خود را می رود این اولین گسست ارتباط فیلم به وجود می آید.

از اینجا به بعد نوعی شاعرانگی و شخصی نگری درفیلم رسوخ می کند و هرچه به پایان فیلم می رویم جدا از این که می شود حدس زد کله سرخ خواهد مرد مابقی اتفاقات ماحصل سفر به درون  کله سرخ است. ما  تنها متوجه می شویم او فرزند ناخواسته بوده و این شخصیت عجیب او تنها به دلیل وراثت بوده است ! کافی است به فیلم پدر خوانده دو نگاه کنیم ببینیم چگونه شخصیت ویتو کورلئونه به آرامی باز می شود و او را به ببینده معرفی می کند و حتی دلیل علاقه پدر خوانده به مایکل را هم باز می کند.

از همان میانه فیلم تضاد دیگری نیز مطرح می شود فردی که توانایی سر بریدن یک مرغ را هم ندارد تصمیم به انتقام می گیرد و دلیل این انتقام به شدت احساسی است. ازهمین جا تصمیمات او کاملا خلاف منطق روایی داستان می شود و منطق علت و معلولی داستان را از بین می برد و کارگردا ن با  ارجاع به آثار ادبی  می خواهد نقطه ضعف خود را بپوشاند و به نظرم در این مسئله کاملا ناموفق است و اتفاقا همان سرنوشتی را برای شخصیت اول فیلم رقم می زند که قابل پیش بینی است و از این باب فیلم نه تنها نمی تواند تاثیر گزار باشد بلکه قدرت ابتدایی خود را در طرح شخصیت بسیار عالی ابتدایی فیلم از دست می دهد و شکست های پی در پی شخصیت و باور بیینده فیلم منجر به جدایی کامل همزاد پنداری شده و تاثیر گذاری فیلم آرام آرام از بین می رود .

 فیلم از ویژگی های  خوب دیگری نیز  برخوردار است .فضای سرد, مه، برف و راز آلود و کمی ترسناک جنگل زمستانی  انتخاب هوشمندانه ای برای لوکیشن روایت است . نحوه فیلم برداری با دوربین روی دست و نزدیک شدن آرام دوربین به شخصیت و نفوذ به افکار و شخصیت درونی او, بازی بسیار عالی شخصیت اول فیلم و در مجموع سایر بازیگران ,تدوین نرم و  در جهت فیلم ,از نقاط قوت کله سرخ به شمار می رود. کریم لک زاده کارگردان جوان با کارنامه ای پر بار است و در آینده نام او را بیشتر خواهیم شنید.