دریافت جایزه ی ادبی جلال آل احمد برای نیشابوری ها، رخداد هر ساله ای نیست؛  اتفاقی هم نیست که به این زودی ها و با انتشار خبرش، از یادها برود و در گذر زمان رنگ ببازد؛ رتبه ی برتر این جشنواره ی ادبی به عنوان اثری شایسته ی تقدیر، در دهمین دوره، از آن دکتر […]

دریافت جایزه ی ادبی جلال آل احمد برای نیشابوری ها، رخداد هر ساله ای نیست؛  اتفاقی هم نیست که به این زودی ها و با انتشار خبرش، از یادها برود و در گذر زمان رنگ ببازد؛ رتبه ی برتر این جشنواره ی ادبی به عنوان اثری شایسته ی تقدیر، در دهمین دوره، از آن دکتر داوود عمارتی مقدم، مدرس و عضو هیأت علمی دانشگاه نیشابور، شد.  ” بلاغت, از آتن تا مدینه” نام کتابی است که پیش از این هم، عنوان پایان نامه ی برتر سال ۹۲ را به خود اختصاص داده است و اینک، در قالب نخستین کتاب مولف، در گران ترین جایزه یِ ادبی دولتی، نظر داوران را به خود جلب کرده است. از داوود عمارتی مقدم که دانش آموخته ی رشته ی زبان و  ادبیات فارسی از دانشگاه فردوسی مشهد است، درباره ی اثرش، در قالب پایان نامه و کتاب، پرسش هایی طرح کردیم؛ همچنین از وی خواستیم در خصوص شکل گیری اثر، دلیل پرداخت به سوژه و اقوال احتمالی دیگر، سخن بگوید.

قرار گپ و گفت، مرکز نیشابور شناسی دانشگاه نیشابور است. وقتی می رسم، مشغول گفتگو هستند؛ دکتر هاشم صادقی را پیش از این، در نشست های ادبی سیمرغ دیده ام و اینک تشخیص این که دکتر عمارتی مقدم کدام یک است، سهل و آسان!

دکتر صادقی در معرفی ایشان، از واژه ی نابغه استفاده می کند و اگر چه دکتر عمارتی مقدم این تعریف را نمی پذیرد، اما این تعبیر، جرقه ای برای گیراندن بحث می شود.

 

دکتر عمارتی مقدم، شما در المپیاد دانش آموزی ادبیات، مدال طلا گرفته اید و به عنوان نخبه و بدون کنکور  وارد دانشگاه شده اید. بنابراین انتخاب رشته ی شما بر اساس علاقه مندی بوده است؛ اگر خود را نابغه و نخبه( به تعبیر همکارتان) نمی دانید، درباره ی موفقیت هایتان چه عبارتی به کار می برید؟

من به نبوغ معتقد نیستم؛ یعنی آن خصوصیتی که دیگران به نبوغ تعبیر می کنند، از دید من پشتکار، خستگی ناپذیری و نا امید نشدن است که در کنار علاقه و عشق به راه و هدف گذاری- که جزو ملزومات است- موفقیت را  رقم می زند.

در واقع من از دوم راهنمایی، هدفم را تعیین کرده بودم و پس از آن برای رسیدن به این هدف، تلاش کردم.

عنوان کتاب، به بلاغت و سیر تاریخی آن از یونان باستان تا جهان اسلام اشاره دارد؛ چرا به سراغ این سوژه رفتید؟

حوزه ی بلاغت چون دیگر حوزه های ادبیات مانند تاریخ ادبیات و … اسیر مشهورات است؛ در این باب هم مشهوراتی وجود دارد که تا به حال به دید انتقادی به آن نگریسته نشده است؛ از جمله این که: بلاغت اسلامی ریشه در شعر شاعران عرب و پژوهش های قرآنی دارد؛ مثلا گفته می شود ” عبدالقاهر جرجانی” شکوفاننده ی بلاغت اسلامی بوده است.این مشهورات به دید نقادانه مورد بررسی قرار نگرفته است. به نظرم رسید اگر  به ریشه های بلاغت بپردازیم و آن را با نظامی بلاغی که تاریخ حداقل سه هزار ساله دارد، قیاس کنیم، با توجه به روابط بین دو فرهنگ غرب و اسلام، شاید از منظری دیگر به مشهورات نگریسته شود.

این فرصتی است برای شناخت بیشتر فرهنگ و بلاغت اسلامی تا خلاء نقد در این زمینه، تا حدی پر شود. از سوی دیگر، بلاغت نزد پژوهشگران ایرانی و عرب زبان، محدود به “ارسطو ” بوده و آن ها برای کار تطبیقی تنها به سراغ ،  ” فن شعر ” و ” فن خطابه” می رفتند. در این کتاب، سعی کردم به سراغ دیگرانی چون سیسرون, کویین -تیلیان و … هم بروم تا مخاطب با بلاغت غربی بیشتر آشنا شود و سیر کلی فن خطابه و بلاغت در غرب، گسترده تر بررسی شده، به خلأ های غیر ارسطویی در این عرصه هم پرداخته شود. اگر چه نخستین مرجع مدون ما در بلاغت، آثار ارسطو ست، اما پیش از او هم کسانی بوده اند؛ نکته این جاست که در غرب بر خلاف جهان اسلام، ارسطو بیشتر به عنوان فیلسوف مورد توجه بوده و هست.

آیا در کتاب شما، قیاسی بین دو شیوه ی خطابه و موعظه در اسلام و مسیحیت، شکل گرفته است؟

پاسخ به این پرسش، رساله ای جداگانه می طلبد چرا که تمرکزم در این کتاب، از یونان تا قرن چهارم میلادی و از آغاز اسلام تا پنجم هجری بوده است .

ولی در همین دو مقطع زمانی، در فصل سوم کتاب، اشاراتی به شباهت های  خطابه و موعظه، مابین اسلام و مسیحیت وجود دارد.

ضمن این که بر اساس مطالعات شخصی خودم، در برخی آثار  سنت آگوستین، در باب خطابه و موعظه، با آن چه در جهان اسلام به وجود آمد، شباهت زیادی به چشم می خورد.

برای مخاطب این صفحه که اهل ادب و هنر است، آشنایی بیشتر با فصل های کتاب، مغتنم خواهد بود؛ لطفا مختصری از این بخش ها بگوئید.

در مقدمه، چارچوب نظری کار و ساختار فصول آمده است و از این موضوع غافل بوده ایم که در عرصه ی بلاغت، جز فن شعر و فن خطابه، مرجع دیگری دیده نشده است.

فصل اول به سیر تاریخی بلاغت هلنیستی ، بلاغت غیر ارسطویی، می پردازد.

ارکان خطابه در این فصل توضیح داده شده است که یکی از آن ها، رکن سبک فن خطابه است که این، برابرنهاد بلاغت اسلامی است.

فصل دوم رذائل و فضایل سبکی را مورد توجه قرار می دهد که شامل این موارد می شود:

۱- تناسب ( به تناسب بین زبان و موضوع، همچنین قالب و محتوا می پردازد)؛ تناسب،   مهارتی بود که سوفسطاییان از آن در فن خطابه سوء استفاده می کردند. البته تناسب در این جا، نه به شکل پیچیده ی امروز مرسوم در داستان نویسی، اما به همخوانی بین زبان و موضوع در نوشتار تکیه دارد.

 

۲- وضوح و روشنی

۳- تزئین کلام( آرایه ها)

اما فصل سوم به الگوی ایده آل بلاغی در غرب و جهان اسلام می پردازد و آن ها را با هم مقایسه می کند. در قرن چهارم و پنجم، متکلمانی قصد دارند اعجاز بلاغی قرآن را اثبات کنند که در فصل سوم هم مورد بحث است.

حرفم این است: اصول بلاغت از آن سو آمده و با متن کتاب مقدس و اشعار شاعران عرب درآمیخته است؛ به نوعی دانشی که از آن سو آمده بود را با گذر دادن از فیلترهای ایدئولوژیک، بومی سازی کرده اند. فصل دوم و سوم، فرمی- زبانی و فصل چهارم محتوایی است؛ محتوای مدحی و ذمی خطابه ها در جهان اسلام، از اهمیت بالایی برخوردار بوده است، “چنانکه اغراض اصلی شعر را مدح و ذم می دانسته اند”. جالب است بدانید که یکی از  ژانرهای خطابه ” منافرات” است ( مدحی و ذمی) که در جهان اسلام، همین تعریف منافرات را برای تراژدی به کار می برند و البته تفسیر فن شعر به مدد مفاهیم خطابی در خود غرب باستان هم سابقه دارد.

پرداخت به موضوعات طرح شده در کدام فصل برای شما جذابیت بیشتری داشت و آیا کتاب شما می تواند مرجعی قابل استناد برای تحقیقات و پژوهش های مرتبط، قرار بگیرد؟

جز فصل اول که سیر تاریخی را بررسی کردم، سه فصل دیگر به دلیل بدیع بودن ایده و نگاه پژوهشی به موضوع، از اعتبار یکسانی برخوردار است.

به هر روی، هر کسی بخواهد در این حوزه کار کند، باید موضعش را در برابر این کتاب مشخص کند؛ به دیگر سخن چنانچه فردی در حوزه ی تاریخ بلاغت و تاثیر گذاری دیگر فرهنگ ها بر بلاغت اسلامی کار کند، موافق یا مخالف، نمی تواند این کتاب و نتایج پژوهش آن را نادیده بگیرد. طبیعتا برای کسی که در جایگاه مخالفت است، این کتاب رفرنس نخواهد بود اما نمی تواند بی توجه به آن، از کنارش بگذرد.

در این کتاب با توجه به مدارک موجود، تاثیرپذیری بلاغت اسلامی از بلاغت یونانی و رومی، به صورت قطعی بیان شده است؟

شواهدی از تفاوت ها و بیشتر شباهت های بلاغت غرب با اسلام مطرح شده است؛ این شباهت را می توان یا تصادف دانست یا وضعیت ذهنی مشترک. اما همچنان باید به یک سوال هم پاسخ داد که: آیا می توان این میزان شباهت را صرفا به تصادف نسبت داد؟ اگر چه سند تاریخی صریحی مبنی بر تاثیر پذیری نداریم اما همین میزان شباهت به صورت غیر مستقیم می تواند ما را به نتایجی برساند.

در این کتاب، مطالب به شکل غیر مستقیم مطرح شد تا نتیجه، تصمیم و قضاوت به عهده ی مخاطب باشد.به گمانم تاثیر پذیری بلاغت اسلامی از غرب بیش از ۹۰ درصد است؛ روشمندی غربی در بلاغت اسلامی، بازتاب دارد اما سعی کرده ام نظر شخصی را در پژوهش وارد نکرده، تنها به ارائه ی  شواهد بپردازم.

این اثر در شهرکتاب و فصلنامه ی نقد کتاب هم مورد بررسی قرار گرفته است که علاقه مندان و مخاطبان نشریه هم می توانند با جستجوی اینترنتی به آن دست یابند؛ شما کدام نقد را وارد می دانید؟

بیشتر نقدها، از سر مقاومت نسبت به تغییر پیش فرض هاست؛ یعنی پذیرش تاثیرپذیری بلاغت اسلامی از بلاغت یونانی، که معمولا این نوع مقاومت در برابر هر چیز جدیدی وجود دارد.

یکی از نقدهایی که به کتاب شما وارد شده، پرهیز از توضیحات تکمیلی مورد نیاز مخاطبان است؛ گویا شما پیش فرض های ذهنی خود را، در ذهن خواننده هم می بینید و خود را از توضیحات بیشتر بی نیاز می دانید.

برخی مفاهیم باید بیشتر توضیح داده می شد؛ خب می پذیرم این کتاب همچون هر اثر دیگری، خالی از ایراد نیست.

نشر طرف قرارداد شما، هرمس است؛ نشری معتبر که معمولا کتاب هایش تجدید چاپ می شوند. آیا این کتاب هم به چاپ دوم می رسد؟

واقعا نمی دانم؛ گاهی انتشارات طرف قرارداد، بدون هماهنگی اقدام به چاپ دوم و پخش کتاب می کند. امیدوارم در صورت تجدید چاپ، از قبل هماهنگ کنند.

از هنگامی بگویید که پیش از جایزه ی جلال، پایان نامه ی شما برگزیده ی سال شد.

توضیح در این باره را جناب دکتر صادقی به عهده می گیرند: پایان نامه از سوی دانشگاه به دبیرخانه ی همایش سالانه ی انجمن ترویج زبان و ادب فارسی ارسال شده بود؛ از هر دانشگاه، دو پایان نامه ی برتر ارسال می شود که در سال ۹۲، یکی از پایان نامه ها، همین بود.

انجمن ترویج، انجمنی علمی ست و به همت ۲۰ تن از استادان بزرگ این رشته در سال ۱۳۵۱ پایه گذاری شده است و فعالیت های گوناگونی در راستای ارتقا و گسترش زبان و ادب فارسی سامان می دهد؛ یکی از فعالیت ها، گزینش پایان نامه ی برتر سال است.

مخاطب کتاب شما با توجه به موضوع تخصصی آن، چه کسانی هستند؟

علاقمه مندانی که مطالعات تخصصی داشته اند، دانشگاهیان و دانشجویان ادبیات و رشته های وابسته می توانند مخاطب کتاب باشند.

و … واپسین پرسش: دریافت جایزه ی جلال آل احمد چه تاثیری در زندگی و کار شما دارد؟

طبیعتا وقتی بدانیم کارها دیده می شوند و منصفانه در معرض داوری قرار می گیرند و کتاب اولی بودن و… تاثیری در روند کار داوری نمی گذارد، کارهای بعدی با انگیزه بیشتری انجام خواهند گرفت.