شوالیه ی تنها ، صبور ، کارا (لیلی گلستان )
شوالیه ی تنها ، صبور ، کارا (لیلی گلستان )

        حجت حسن ناظر مترجم ، منتقد ، گزارش نویس ، گالری دار ، دارنده ی نشان شوالیه ی هنر پیشکش به نازنین مریم عمارلو ، شاعر، ناشرو غزاله ی رمضانی مترجم و نوازنده ی سه تار همیشه می خواندم : (وای بر آن که دو روز عمرش یکسان بگذرد.) حالا که […]

        حجت حسن ناظر

مترجم ، منتقد ، گزارش نویس ، گالری دار ، دارنده ی نشان شوالیه ی هنر

پیشکش به نازنین مریم عمارلو ، شاعر، ناشرو غزاله ی رمضانی مترجم و نوازنده ی سه تار

همیشه می خواندم : (وای بر آن که دو روز عمرش یکسان بگذرد.) حالا که به پشت سرم نگاه می کنم و زندگی پر از هیجان ، کار و تنوع خودم را می نگرم نفس عمیقی میکشم ، سرم را بالا می گیرم ، به آسمان نگاه می کنم ، چشمکی به او می زنم و می گویم : خدایا شکر .

همسرش نعمت حقیقی از شمار برجسته ترین فیلمبرداران سینمای هنری ایران بود. فرزندش مانی حقیقی مترجم فلسفی ، کارگردان و بازیگر سینمای امروز  ایران است و خود فرزند ابراهیم گلستان از سلسله جنبانان سینمای موج نوی هنری ایران و نویسنده ی توانای معاصر است و تولدش 23 تیر ماه 1323 که شاید اصلا آنچنان که باید و شاید مهم به نظر نیاید اما مهمتر این است که ظهور او در سپهر فرهنگ نیم قرن اخیر ایران رخدادی شاخص و رویدادی تاثیر گذارانه است .

لیلی فرهنگ معاصرایران  امروزتنها دلخوشی اش این است که با آثارارش دل سرد جوانان جوینده ی این روزگار کمی گرم شود و بدانند که می شود که بشود که اگر چنین شود او را بس .

آدم بسیار جسوری ست ، موافق آزادی و خواستار رفع مشکلات اجتماعی و حقوقی خاص زنان و استاده در صف فرهنگ و در کنار مردم و بسیار کتاب خوان و کتاب شناس و کتاب آور آنسان که در ده سالگی رمان دون کیشوت که در شمار یکی از ده رمان برتر جهان است را خواند و چه بسیار حیرت نمود و هنوز هم می گوید : (از عظمت این کتاب در حیرتم. )

او مدتی کتاب فروش هم بود و گاراژ کوچک خانه اش را تبدیل به کتاب فروشی نموده بود و محفل انس شاعران و اهل قلم از آن جمله  احمد شاملو. پرورش یافته در خانواده ای اهل کتاب ، کتاب نویس ،اهل ترجمه ، قلمزن و تحلیلگر .

اخوان را بیشتر از شاعران دیگر جدی گرفت و دوست داشت ودر نثر کهن خاصه عرفا خرقانی ، عین القضات ، حلاج ، عطار را بیشتر پسندید . آشنا با ادبیات و زبان فرانسه ، همیشه و هماره برای خواندن کتابی آماده در کنار خود داشته است .

آثار بودلر و رمبو را در سر کلاس سوربن فرانسه خواند و قدری هم حفظ نمود. نیما را باور مند است تا آنجا که می نگارد : (هیچ کس نیما نشد ، تک بود و تک ماند ).

سال 67 گالری دار شد (گالری گلستان ) و از سال 53 به تنها زیستن کوچید . از شمار نویسندگان معاصر محمود دولت آبادی را در نثر امروز منحصر می داند و مطالعه ی کلیدر را توصیه گر است . شرکت در جلسات ادبی ، کارگاه های نویسندگی ، نشست های خانگی فرهنگی و فصلی بخشی از حیات ادب آمیخته ی او را تشکیل می دهد.

در بین شاعران زن زنده رود سیمین بهبهانی را به تحسین بر می خیزد و فوق العاده می خواند. ضیاء موحد و شمس لنگرودی را نیز با احترام و ادب یاد می نماید و سید علی صالحی ، سپانلو ، هیوا مسیح را نیز هم .

نقد در ایران را بر اساس رابطه دیده نه ضوابط ، فقدان نقد خوب را احساس نموده ، بسیاری از نقد ها را عقده خالی نمودن می نامد و تنها نقد آدمهای صاحب نام را درست می شناسد . عضو کانون نویسندگان ایران بوده و از کاوه و الف بامداد که یاد می نماید آهی می کشد و می گوید : ( روزگار غریبیست نازنین )

زنده یاد علی حاتمی سعدی سینمای ایران را یک سینماگر واقعی می نامد ، در کار ترجمه : آثار الوار ، نرودا ، ریتوس ، پاز و پازولینی را ترجمه نمود و با سهراب سپهری بزرگ شاعر و نقاش و هزاره ی سوم سلوکی خانوادگی داشت و از او اجازت گرفت کتب آثقار هنری اش را به نثر سپارد.

کتاب بیگانه ی آلبر کامو را کتابی منحصر می شناسد و خود بیگانه ای در سرزمین خویش است .

به هر تقدیر لیلی گلستان لیلای گلستان کتاب است و فرهنگ در سرابستان زندگی و گشایشگر راهی به آبادی امید. امیدهایش آباد باد.