مهدی کاکولی درود! به کتاب نامه در خیام نامه خوش آمدید! من کلا با هرچه طرح دولتی برای به زور کتابخوان کردن مردم است مخالفم. یک چیزی توی مایه های به زور بردن مردم به بهشت است که خب بحث مفصلی است. یک عده می گویند طرح پاییزه کتاب خوانی به خوبی و خوشی برگزار […]
مهدی کاکولی
درود! به کتاب نامه در خیام نامه خوش آمدید! من کلا با هرچه طرح دولتی برای به زور کتابخوان کردن مردم است مخالفم. یک چیزی توی مایه های به زور بردن مردم به بهشت است که خب بحث مفصلی است. یک عده می گویند طرح پاییزه کتاب خوانی به خوبی و خوشی برگزار شد و مردم کلی هم تخفیف گرفتند کجایش ایراد دارد؟ خب اصل ایرادش همین است که اگر خوب است پس بیایند در تمام طول سال تخفیف بدهند. فرض کنید از همین فردا تمام کتابفروشی های کشور کتابهایشان را حراج کنند و دولت خدمتگزار هم حمایت مالی کند. آیا فکر می کنید اوضاع فرهنگی کشور بهبود پیدا می کند؟ یا کماکان همان طور که پیش تر گفتم آمار کتابخوانی زار و نزار، سانسور کتابها برقرار و تیراژ کتابهای پدرومادردار زیر هزار باقی خواهد ماند؟! راهکارش چیست؟ به من چه که راهکار بدهم. یک عده دارند حقوق می گیرند و کارشان فرهنگ سازی و ارشادنمایی است. از همان ها هم بخواهید راهکار بدهند.
مُد کتابخوانی
ایبنا یک گزارش جالب دارد درباره مُد در بازار کتاب. بخش های کوتاهی از آن را با هم بخوانیم:
فرشته احمدی، منتقد ادبی و نویسنده: ملت ما دنبالهرو هستند و منتظر میمانند تا فردی در مسیری حرکت کند و آنها پشت سر او راه بروند. متاسفانه کتابفروشان ما نیز صاحب نظر نیستند یا اگر هستند، محافظهکار شدهاند. کتابفروشان این روزها به لیست پرفروشها نگاه میکنند و همان آثار را به مخاطبان پیشنهاد میدهند.
علی اردلانی، مسئول بخش داستان کتابفروشی «بوکلند»:90 درصد کتابهای پرفروش زرد هستند و مردم علاقه بسیار زیادی به خواندن این نوع کتابها دارند؛ چراکه در کشور ما آموزش درستی درباره مطالعه وجود ندارد. به لیست کتابهای پرفروش نگاه کنید؛ همه کتابها داستانی است و آیا شما اثری از کتابهای فلسفه، تاریخ و کتابهای آموزشی غیردرسی مشاهده میکنید؟ بدون شک خیر؛ چراکه عدهای از راه ترجمه کتابهای زرد غربی در حال پول به جیب زدن هستند و به همین دلیل این کتابها را در بوق و کرنا میکنند. در بازار امروز ناشران به فکر ترجمه آثار پرفروش خارجی هستند و از این کار نیز سود میبرند؛ بنابراین چه دلیل دارد که کتاب فلسفه و تاریخ چاپ کنند.
خودت باش نه نخود هر آش!
«قطعا ما در فرهنگی زندگی میکنیم که جوان پسند است و دائما القا کنندهٔ این است که اگر جوان، درخشان و جذاب نباشیم، اهمیتی نداریم، اما من به این مسئله که نوعی تحریف واقعیت است، توجه نمیکنم و هیچگاه سن و سالم را انکار نخواهم کرد و دربارهاش دروغ نخواهم گفت. چنین نگاه تحریف شدهای به بیماری همه گیر جوامع ما وابسته است. بیماریای که از تو میخواهد کسی به غیر خودت باشی.»
این حرف ها را خانم «اپرا وینفری» گفته اند در کتاب تازه ای که نشر میلکان منتشر کرده با عنوان « با اطمینان میدانم که». قیمتش هم دوازده هزار تومان است.
پشیمانم پشیمان!
این روزها که بحث «پشیمان هستم» و «پشیمان نیستم» داغ است خواندن این چند سطر از کتاب «اندیشه و تکفیر» از نصر حامد ابوزید جالب است. کتابی که انتشارات نگاه معاصر منتشرش کرده تامل انگیز است:
«قدرت» میتواند قوانین را تغییر دهد؛ ولی این قوانین تا وقتی فکرها تغییر نکنند، تاثیری برجا نمیگذارند. پرسش اکنون این است: روشنفکر چگونه میتواند از طریق گفتمان خود را در دایره وسیع تری وارد کند و با مردم بیشتری رابطه برقرار کند؛ چگونه میتواند در همان حال گفتمانی عمیقتر و مفهومتر بپروراند؟ برای این مشکل که من آن را مشکل همه روشنفکران جهان سوم میدانم چون در این کشورها سطح فرهنگ و سواد پایین است من راه حل آمادهای ندارم. مساله تولید گفتمانی توده گیر نیست که بتواند بر عواطف و غرایز این مردمان غلبه کند و رسانهها همه این مشکلات را با موفقیت حل کنند؛ بلکه گفتمانی است که عواطف و احساسات مردم را محترم شمارد و چیزی را از آنها پنهان نکند.
قدرت مردم
قدرت ناشی از مردم واقعیتر از قدرت ناشی از مال و آثار آن نیز مطمئنتر است. ازآنجا که کاربرد قدرت انسان نمیتواند از نظر پنهان نگه داشته شود، این قدرت همیشه به هدف عمومیاش دست مییابد. ولی با استفاده از پول، که جریان آن قطع میشود و در راستای مقاصد خصوصی از بین میرود، برای هدفی گردآوری میشود و برای هدفی دیگر صرف میشود، مردم آن را برای محافظت از خود میپردازند و پرداختهای آنها برای سرکوب خودشان استفاده میشود، نمیتوان به هدف دست یافت. به همین دلیل است که کشوری که ثروت پولی دارد همیشه ضعیف است و کشوری که ثروت انسانی دارد همیشه نیرومند است.
این حرف ها را هم ژان ژاک روسو گفته در سال 1765 و در کتاب «شبکه های خشم و امید» که نشر مرکز منتشرش کرده آمده است.
پلنگها برای طبیعت مفیدند
همشهری ما «علی اصغر سیدآبادی» که در وزارت ارشاد هم مسئولیتی دارد به تازگی در کانال تلگرامی خود (t.me/Seidabadii) شعری را گذاشته که خیلی خوشم آمد. این شعر را با هم می خوانیم و تا دیداری دیگر به شما بدرود می گویم.
پلنگها ما را دوست دارند
چون ما خوشمزهایم
اما ما… هم پلنگها را دوست داریم
چون پلنگها برای طبیعت مفیدند
*
خرسها ما را دوست دارند
چون ما شیرینیم
اما ما… هم خرسها را دوست داریم
چون خرسها برای طبیعت مفیدند
*
غولها ما را دوست دارند
چون ما نرم و لذیذیم
اما ما… هم غولها را دوست داریم
چون غولها یک دنیا قصه دارند
*
پدر و مادرها ما را دوست دارند
چون ما بامزهایم
اما ما… هم پدر و مادرها را دوست داریم
چون چارهای نداریم
*
معلمها ما را دوست دارند
چون… واقعا دلیلیش را نمیدانیم
اما ما… هم معلمها را دوست داریم
ولی هنوز دانشمندان علت آن را کشف نکردهاند