گفتگو با محمد علی مشعوفی اولین خبرنگار ورزشی در نیشابور:  خبرنگار را اگر از «در»  راه ندادند،باید از پنجره وارد شود!
گفتگو با محمد علی مشعوفی اولین خبرنگار ورزشی در نیشابور:  خبرنگار را اگر از «در»  راه ندادند،باید از پنجره وارد شود!

    شم اقتصادی مهندس وکیلی: برچسب آدامس های خروس نشان را از ما می خرید، به ما جایزه می داد و خودش آنها را به رادیو ایران تحویل داده و جایزه دریافت می کرد.  روزنامه نگاری یا ژورنالیسم به رشته ی گرد آوری – تجزیه و تحلیل –تایید و ارائه ی خبر درباره ی […]

 

 

شم اقتصادی مهندس وکیلی: برچسب آدامس های خروس نشان را از ما می خرید، به ما جایزه می داد و خودش آنها را به رادیو ایران تحویل داده و جایزه دریافت می کرد. 

روزنامه نگاری یا ژورنالیسم به رشته ی گرد آوری – تجزیه و تحلیل –تایید و ارائه ی خبر درباره ی حوادث جاری– رویداد ها – و مشکلات اجتماعی وهمچنین  مردم گفته می شود و  کسانی که به این کار اشتغال دارند را روزنامه نگار می گویند . تاریخچه ی روزنامه نگاری در جهان به حدود چها رصد سال قبل می رسد . در کشور ما هم در سال 1217 شمسی نخستین روزنامه با  نام کاغذ اخبار و در زمان محمد شاه قاجار منتشر شده است . جامعه شناسان معتقدند که با مطالعه ی تاریخ ارتباطات و روزنامه نگاری در هر کشوری می توان به میزان توسعه و گسترش دانش درآن کشور پی برد . آیا رابطه ای بین توسعه ی فعالیت های روزنامه نگاری با ارتقا دانش و آگاهی عمومی وجود دارد؟ فارغ از چند و چون مسایل و مشکلات این حرفه در ایران به سراغ یکی ازاولین و  پرکارترین خبرنگاران قدیمی شهرمان «محمد علی مشعوفی» رفتیم ایشان که کارشناس مدیریت و بازنشسته اداره مخابرات است اولین خبرنگار رسمی مجله ی دنیای ورزش در نیشابور بوده و نقل خاطراتش برایمان شنیدنی است.

بنده محمد علی مشعوفی و متولد سال 1331 در نیشابور هستم دوران مدرسه ی ابتدایی را در دبستان کمال الملک ( واقع در خیابان ارگ شمالی )  گذراندم و سپس به مدرسه ی شاهپورواقع در کوچه ی ناو منتقل شدم. مدیران و برخی از آموزگاران ما در آن دوره عبارت بودند از : آقایان گنجی – امین الرعایا – رضوانی و….

کار جمعی ما را ما در همین درهمین مدرسه یاد گرفتیم، در سالهای 45- 46 هفته ی «کارنیک پیشاهنگی» برگزار می شد به این ترتیب که دانش آموزان با خرید و فروش لوازم ضروری در مدرسه با بازار کارو اقتصاد  آشنا می شدند . دوران دبستان به سرعت طی شد و من وارد دبیرستان خیام که در آن زمان بزرگترین دبیرستان شهر بود شدم .در آن زمان مدیریت دبیرستان را جناب «بزرگمهر» بر عهده داشت و معاون ایشان جناب «تهرانچی» بود که هم در آن زمان و هم در حال حاضر شخصیتی فرهنگی و مردمدار به حساب می آید .

از خاطرات جالب من در دوره تحصیل در  دبیرستان خیام هم درس بودن با بزرگانی  چون هادی صالحی ( استاد دانشگاه ویرجینیا ) و عبدالرضا وکیلی ( خیر مدرسه ساز )بود. یادم می آید که در کلاس ریاضی مان  تنها شخصی که می توانست از پس استاد بر آید جناب صالحی بود که سوالات ایشان دبیر را به واکنش وادار می کرد . نکته ی جالب دیگر، شم اقتصادی جناب وکیلی بود که برچسب آدامس های خروس نشان را از ما می خرید و به ما جایزه می داد و خودش آنها را به رادیو ایران تحویل داده و جایزه اش را دریافت می کرد .

محمد علی مشعوفی ادامه داد : کار خبرنگاری من از زمانی شروع شد که سال آخر دبیرستان بودم ودیدن یک مقاله  در روزنامه ی اطلاعات درآن دوره  مرا منقلب کرد .این مقاله در باره ی  شهر سبزوارنوشته شده بود. به نظرمن این نوشته خیلی  غلو آمیز می آمد لذا در پاسخ جوابیه ای در رد آن نوشتم که پس از چاب این مقاله کم کم کار روزنامه نگاری ام شروع شد. شادروان محمد قاسم توسلی (نماینده ی موسسه ی اطلاعات در نیشابور)  پس از چاب این نوشتار ازمن تقاضای همکاری کرد و این شروع کار من بود . پس از مدتی فعالیت خبرنگاری چون به ورزش بسکتبال علاقمند بودم به سمت اخبار و رویدادهای ورزشی کشیده شدم و کم کم در سلک خبرنگاران رسمی مجله ی هفتگی  دنیای ورزش درآن زمان درآمدم .ضمنا در آن دوره دو مجله ی ورزشی به نامهای کیهان ورزشی و دنیای ورزش در سطح کشور منتشر می شد .

از خاطرات جالب آن زمان یکی این بود که براثر پیگیری ها و شور و حرارت من یک هیات از تهران برای بررسی اوضاع ورزش در نیشابوربه شهرمان اعزام و پس از بررسی وتحقیق نتیبجه ی این دیدار در مجله چاپ شد .خاطره دیگر چاپ عکس همشهری  افشین بکائیان قهرمان اول آسیا بود که بصورت دو برگی ورنگی با پیگیری های بنده  در صفحات داخلی مجله چاب شد . نکته ی دیگر این بود که یک بار مرا به سالن مسابقات راه ندادند و دلیل آن انتقاد از اداره تربیت بدنی نیشابور بود. درباره این اتفاق  پهلوان شورورزی که در آن زمان معاون اداره بود خطاب به من  گفت : خبرنگار را اگر از «در»  راه ندادند باید از پنجره وارد شود. لازم به ذکراست که از طرف موسسه ی اطلاعات و نشریه یک هیات مشورتی در شهرستان برای شناسایی مشکلات شهری تشکیل شده بود که من هم در جلسات این هیات شرکت می کردم .و این هیات متشکل از افرادی چون آقایان کاشفی – امین الاسلامی – دکتر ترقی – عابدین زاده و توسلی بود .

بنده در سال 56 به استخدام اداره مخابرات در آمدم و کم کم در گیری های کاری و چاپ روزنامه های متعدد ورزشی از فعالیت خبرنگاریم کم کرد. ولی در مجموع (قبل از انقلاب و بعد از آن ) حدود هفده سال در کار خبرنگاری کوشا بودم .حتی بهترین خاطرات من ازدوران خدمتم در مخابرات به شکلی با کار خبرنگاری در ارتباط بود. از جمله روزی که تابلوی مخابرات روستای چکنه را که وابسته به قوچان بود را با تابلوی نیشابور تعویض کردیم یا  برقراری اولین تماس تلفن همراه در نیشابور که از محل آرامگاه خیام با مرکز انجام شد .چرا که من از قبل با تماس های مختلف با افراد ذی نفوذ مقدمات کاررا فراهم می کردم و این همان روحیه ی خبرنگاری من بود که هر جا نام نیشابور در میان بود من در صحنه حاضر بودم .

محمد علی مشعوفی ادامه داد : آخرین فعالیت خبررسانی من مربوط به زمانی است که چاپ خبر و تصویر شهرام بقراط را در لیگ فوتبال استان کار کردم . ایشان لازمه ی موفقیت در هر کاری  را عشق به آن کار می داند و لذت  لحظه ای کار خبرنگاری را با هیچ کار دیگر قابل مقایسه نمی داند( مثلا مخابره خبر پیروزی تیم فوتبال نیشابور بر مشهد )  .توصیه او به جوانان این است که : درکشور ما باید در  کنار  کارهایی مانند خبرنگاری به فکر تامین معاش هم بود . ضمنا باید با آموزش و ارتقا دانش خود به کیفیت کارخبرنگاری افزود. همچنین ایشان مشخصه ی بزرگ کار خبرنگاری را انتشاراخبار – انعکاس فعالیت ها و معضلات قشرهای مختلف جامعه می داند . ایشان هم اکنون ضمن رصد اخبار گوناگون جامعه  به ادامه ی شغل پدری که عطاری بوده است می پردازد.