هرچه دلت مي خواهد بخور، صاحب اختياري!
هرچه دلت مي خواهد بخور، صاحب اختياري!

کريم شيره اي دلقک مشهور دربار ناصري که پشتکار عجيبي در گرفتن حق و حساب از آدمهاي ناخن خشک و خسيس داشت ، روزي که سليمان خان رئيس ايل افشار و يکي از محترمين دربار که  تازه لقب صاحب اختياري گرفته بود و هرگز به کريم شيره اي اعتنا نمي کرد و حاضرنبود خر او […]

کريم شيره اي دلقک مشهور دربار ناصري که پشتکار عجيبي در گرفتن حق و حساب از آدمهاي ناخن خشک و خسيس داشت ، روزي که سليمان خان رئيس ايل افشار و يکي از محترمين دربار که  تازه لقب صاحب اختياري گرفته بود و هرگز به کريم شيره اي اعتنا نمي کرد و حاضرنبود خر او را  نعل کند و به او حق و حساب بدهد ، جشن مفصلي در خانه اش تدارک ديده بود،  با خرش به سوي خانه او روانه شد وهمان گونه که سوار بر خرش بود خود را دور از چشم خدم و حشم خانه به پشت اطاق پذيرايي رساند و خود وارد اطاق شد و در را هم باز گذاشت به طوري که از داخل اتاق هيکل بزرگ و بدريخت خر او را همه ببينند! يک مرتبه حضار متوجه حضور کريم شدند و او هم از فرصت استفاده کرد و رو به خره گفت:

آقا خره!…اينجا هيچ فرقي با خانه خودت نداره!….خواهش مي کنم رو در بايستي را کنار بگذار و هر چي دلت مي خواهد بخور!…جو بخوري صاحب اختياري!…نخوري صاحب اختياري!….مي خواهي وارد اطاق بشي و کنار صاحب خونه بشيني صاحب اختياري!….مي خواهي به طويله خودت هم برگردي صاحب اختياري!..

ناگهان رنگ از روي صاحب اختيار پريد و جلوي آن همه از رجال مملکتي و بزرگان سر را به زير افکند …خنده و قهقهه مهمان ها مزيد بر شرمندگي او شد.کريم که اوضاع را اين گونه ديد فرصت را غنيمت شمرده و زد به چاک!

پس از رفتن ميهمان ها صاحب اختيار يکي از نوکرانش را به دنبال کريم فرستاد و وقتي او آمد گفت:

آخه مومن خدا اين چه طرز شوخي کردن است؟  تو که ديگر آبرو و حيثيتي براي من باقي نگذاشتي! کي مي خواهي دست از سر ما برداري؟! مگر من چه هيزم تري به تو فروخته ام؟! کريم شيره اي که صاحب اختيار را نرم ميديد با خنده گفت:قربان من تقصيري ندارم شما خودتان سرسختي مي کنيد!

پس از اين گفتگوي مختصر صاحب اختيار از در آشتي در آمد و دستور داد کيسه اي پر از اشرفي به او دادند

 

 درباريان وقتي شنيدند که صاحب اختيار سبيل کريم را چرب کرده وخر کريم را نعل کرده همه از تعجب دهانشان باز ماند زيرا با خلق و خويي که صاحب اختيار داشت امکان نداشت که مغلوب متلک هاي کريم شود و چيزي به او بدهد! و شکست صاحب اختيار پيروزي بزرگي براي کريم شيره اي بود.