نگاهي به سابقه ي تاريخي : نَسبِ ساداتِ قدمگاه ، درّود ، پوستفروشان و سوقند
نگاهي به سابقه ي تاريخي : نَسبِ ساداتِ قدمگاه ، درّود ، پوستفروشان و سوقند

سید حسن حسینی. دانشجوی دکتری تاریخ هرچند از قرن دوم هجري سادات مختلفي وارد منطقه نيشابور شده‎اند، ولي شاخة اصلي سادات قدمگاه («اسپريس» يا «اسفرير» )به دستور سلطان محمد خدابنده (الجايتو) از مدينه به آنجا مهاجرت کرده‎اند. اين آبادي در دوره صفوي توسط ازبک‎ها چپاول شد و عدّة زيادي از سادات آن اسير و به […]

سید حسن حسینی.

دانشجوی دکتری تاریخ

هرچند از قرن دوم هجري سادات مختلفي وارد منطقه نيشابور شدهاند، ولي شاخة اصلي سادات قدمگاه («اسپريس» يا «اسفرير» )به دستور سلطان محمد خدابنده (الجايتو) از مدينه به آنجا مهاجرت کردهاند. اين آبادي در دوره صفوي توسط ازبکها چپاول شد و عدّة زيادي از سادات آن اسير و به بخارا کوچانده شدند، در حدود سال 1289ق هنوز نسل اين سادات در آنجا بودهاند. در سال 1296ق که به دستور ناصرالدين شاه قاجار گزارشي از روستاهاي نيشابور تهيه شد، از تعداد 160 خانوار ساکنين قدمگاه، 120 خانوار را سادات تشکيل ميدادند.

اگرچه اکنون بين سادات قدمگاه برخي خود را موسوي ميدانند، ولي منابع تنها از مهاجرت سادات حسيني در ادوار گذشته به اين مکان خبر ميدهند. ممکن است اين سادات حسيني در ادوار بعد به اين مکان مهاجرت کرده باشند.

سادات حسيني قدمگاه (اسفرير يا اسپريس) به دو شاخه تقسيم ميشوند؛ شاخه اصلي که به سادات حسيني «اشرفيه» مشهورند، برخي از نسل «عبدالجليل بن عبداللطيف بن شمس الدين محمد بن مظفر بن طاهر بن فضلالله بن نصرالله بن ناصر بن طالب بن يحيي بن محمد بن زيد بن عيسي بن علي بن مطهر بن محمد بن عيسي (علي) الجندي بن محمد المضيره(مغيره) بن جعفر الکوفي بن عيسي (علي) غضاره بن علي بن حسين الاصغر بن امام زينالعابدين» هستند و عدّهاي نيز از نسل سيدحسن و سيدحسين، فرزندان ابومسلم بن ناصر علي بن ناصر بن طالب بن يحيي بن محمد بن [حسن بن حسين بن] زيد بن عيسي بن علي بن مطهر بن محمد بن عيسي (علي) الجندي بن محمد المضيره(مغيره) بن جعفر الکوفي بن عيسي (علي) غضاره بن علي بن حسين الاصغر بن امام زينالعابدين» ميباشند. 

شاخه دوم از سادات «بني مختار» هستند. در شجره نامه خاندانآيت الله سيدمحمود حسيني شاهرودي فردي به نام «سيدمحمد تقي (صاحب شمشير) بن سيدعلي بسطامي بن نعمت الله بن محمد بن ابراهيم حسين بن نظام الدين حسن نسابه بن جلال الدين ابراهيم بن شمس الدين علي سبزواري بن عبدالمطلب بن ابونصر ابراهيم بن عبدالمطلب بن شمس الدين علي بن تاج الدين حسن بن شمس الدين علي بن ابوجعفر محمد(نقيب کوفه) بن عدنان بن عبيدالله بن ابوعلي عمر المختار بن محمد اميرالحاج بن محمد الاشتر بن عبيدالله الثالث بن علي بن عبيدالله الثاني بن علي الصالح بن عبيدالله الاعرج بن حسين الاصغر بن زين العابدين» از منطقه هزارجريب به قدمگاه مهاجرت و در آنجا ساکن ميگردد. ظاهراً وي و فرزندش شاهحسين و نوهاش سيدابوالحسن در قدمگاه فوت مينمايند، اما نبيرهاش «سيدمحمدتقي بن ابي الحسن بن شاه حسين بن محمدتقي» از آنجا به بسطام مهاجرت ميکند. بر ما معلوم نيست سيدمحمدتقي بن سيدعلي بسطامي و فرزندش شاهحسين و نوهاش ابيالحسن که هرسه ساکن قدمگاه بودند، فرزنداني ديگري از خود در آنجا بر جاي گذارده باشند.

نسب سادات حسيني قدمگاه طبق دادههاي منابع انساب در اين دو شاخه ميگنجد ولي با توجه به گستردگي مهاجرت سادات احتمال دارد سادات ديگري غير از اين دو شاخه نيز در اين خطه سکونت اختيار نموده باشند.

در مورد سادات درّود بايد بيان داشت که فقدان منابع مکتوب، عدم توجه سادات اين آبادي به ثبت شجره نامة خود و حفظ آن، اظهار نظر قطعي در اينخصوص را مشکل کرده است. سادات اين شهر که دو سوم جمعيّت آن را تشکيل ميدهند و عمدتاً حسيني و عدّة معدودي نيز موسوي هستند، بهطور قطع بيش از دورة صفوي به اينجا مهاجرت کردهاند. شايد اجداد بزرگ ايشان در قرون پنجم و ششم هجري اين مکان را براي سکني برگزيده باشند. علاوه بر اين، طبق استناد کتب انساب، سادات از همان قرن دوّم و سوم هجري به خطة نيشابور مهاجرت کرده (1) و در اين شهر و آباديهاي مجاور آن مسکن گزيدند.

مکتوبات برجاي مانده از دورة صفوي و قاجار تأييدي ديگري بر اين مدعاست؛ سند وقفنامة قسمتي از املاک درّود بر آستان قدس رضوي در دورة سلطان حسين صفوي، نشانگر آن است که 30 نفر از مجموع 78 نفر واقف را سادات اين آبادي تشکيل ميدادند، (2) که درمجموع 38 % واقفان سادات بودهاند.

گزارشهاي بر جاي مانده از دورة قاجار از جمله آوردن جملاتي از اين قبيل که: «اين قريه قديم النسق است. چهارصد و پنجاه خانوار سکنه دارد. من جمله سيصد خانوار سادات»(3) و همچنين اين جمله که «درّود 800 واحد مسکوني دارد که بخش عظيمي از آن محل سکونت سادات است.»(4) سندي بر اصالت سادات در اين مکان است.

با توجه به قراين و شواهد موجود ميتوان چند احتمال را در خصوص سادات حسيني درّود در نظر گرفت:

الف: شاخهاي از سادات درّود از خاندان علي العريضي(5) بن امام صادق(ع) هستند. بنا بر تصريح برخي منابع، خاندان علوي عريضي درّودي سبزواري، که شامل آيتالله حاج سيدابراهيم بن ابراهيم بن ميرزامعصوم علوي عريضي درّودي سبزواري و فرزندش سيدمحمدمهدي و نوهاش؛ سيدمحمدحسن بن سيدمحمدمهدي است – که از علماي بزرگ سبزوار هستند- در اصل از ساکنان درّود بودهاند و آنچه آشکار است، جد بزرگ ايشان؛ ميرزا معصوم در حدود سال 1200ق از درّود به روستاي کيذقان سبزوار رفته و پس از آن، اين خانواده در شهر سبزوار ساکن شدهاند.(6) گواه ديگر بر اين مدعا، تصريح کتابهاي انساب به مهاجرت سادات عريضي به نيشابور است، از جملة آنها: «جعفر بن حسن بن عيسي الرومي بن محمد الاشرف بن عيسي بن محمد الاکبر بن علي العريضي بن امام صادق7»، «ناصر بن حسن بن علي بن حسين بن احمد بن حسين بن احمد الشعراني بن علي عريضي»،(7)  اعقاب «حسين بن احمد الابح بن عيسي بن محمد الاکبر بن علي العريضي»(8) و ديگر اعقاب «حسن معروف به حميدان بن احمد بن حسين الرقي بن احمد الشعراني بن علي العريضي» در نيشابور بودهاند.(9) به هرحال يک شاخه از سادات حسيني درّود، بهطور قطع از سادات عريضي ميباشند.

ب: شاخة ديگري از سادات حسيني درّود به احتمال از اعقاب «آل زباره» و از نسل «محمد بن عبدالله بن حسن المکفوف بن حسن الافطس بن علي الاطهر بن زينالعابدين» باشند؛ زيرا طبق شجرهنامة موجود، نسب سادات روستاي پوستفروش در چهار کيلومتري جنوب درّود به اين خاندان بازميگردد.(10) روستاي پوستفروش قبل از دورة مغول رونق خاصي داشت و به عنوان يکي از ربعهاي نيشابور، روستاهاي بزرگ و آبادي داشته است،(11) که يکي از روستاهاي زير مجموعة آن، درّود بوده است. پس از دورة مغول و بهخصوص در دورة صفوي از رونق آن کاسته شد و به احتمال زياد بخشي از جمعيّت آن به روستاهاي اطراف، از جمله درّود مهاجرت کردهاند و در واقع پوستفروش و درّود در يک مجموعه آبادي قرار داشتهاند. طبق استناد منابع، آب قسمتي از مزارع و باغات پوستفروش و اسفريس (قدمگاه) از رودخانة درّود تأمين ميشده است.(12) تحقيق درکتب متقدم انساب نيز اين نکته را تأييد ميکند که آلزباره در نيشابور جمعيّت زيادي را تشکيل ميدادهاند. در بارة دو نفر از اين خاندان به نامهاي: «احمد ابوعلي الاکبر بن ابوالحسن محمد بن ظفر بن محمد بن احمد بن محمد الزباره بن عبدالله بن حسن المکفوف بن حسن الافطس بن علي الاطهر بن زينالعابدين» و برادرش «ابوسعيد زيد» اين جمله آمده: «لَهُما اَعقابٌ کَثيرهَ بِنيسابور»(13)

نکتة ديگر اينکه از همين سادات آل زباره در روستاي سوقند در حدود 15 کيلومتري درّود افرادي ساکن بودهاند. يکي از ايشان به نام قطبالدين ابوعلي حيدر بن حسين بن محمد علوي سوقندي به تبريز مهاجرت ميکند و سپس در سال 707 ق براي ثبت نسـبـش به بغداد، نزد رضيالدين ابيالقاســم علي بن طاووس حســـني ميرود.(14)

ج: به احتمال شاخهاي از سادات حسيني درّود، از سادات مشهور به قدمگاهي يا اسفريري هستند. سادات قدمگاه يا اسفرير به دو شاخه تقسيم ميشوند. شاخه اصلي که به سادات حسيني «اشرفيه» مشهورند، برخي از نسل «عبدالجليل بن عبداللطيف بن شمس الدين محمد بن مظفر بن طاهر بن فضل الله بن نصرالله بن ناصر بن طالب بن يحيي بن محمد بن زيد بن عيسي بن علي بن مطهر بن محمد بن عيسي (علي) الجندي بن محمد المضيره(مغيره) بن جعفر الکوفي بن عيسي (علي) غضاره بن علي بن حسين الاصغر بن امام زينالعابدين»هستند(15) و عدّهاي نيز از نسل سيدحسن و سيدحسين فرزندان ابومسلم بن ناصر بن طالب بن يحيي بن محمد بن زيد بن عيسي بن علي بن مطهر بن محمد بن عيسي (علي) الجندي بن محمد المضيره(مغيره) بن جعفر الکوفي بن عيسي (علي) غضاره بن علي بن حسين الاصغر بن امام زينالعابدين» ميباشند.(16)

شاخه دوم از سادات «بني مختار» ميباشند. در شجره نامه خاندان آيتالله سيدمحمود حسيني شاهرودي فردي به نام «سيدمحمد تقي (صاحب شمشير) بن سيدعلي بسطامي بن نعمتالله بن محمد بن ابراهيم حسين بن نظام الدين حسن نسابه بن جلال الدين ابراهيم بن شمس الدين علي سبزواري بن عبدالمطلب بن ابونصر ابراهيم بن عبدالمطلب بن شمس الدين علي سبزواري بن تاجالدين حسن بن شمس الدين علي بن ابوجعفر محمد بن عدنان بن ابوعلي عمر المختار بن محمد امير الحاج بن الاشتر بن عبيدالله الثالث بن علي بن عبيدالله الثاني بن علي الصالح بن عبيدالله الاعرج بن حسين الاصغر بن زين العابدين» از منطقه هزارجريب به قدمگاه مهاجرت و در آنجا ساکن ميگردد. ظاهراً وي و فرزندش شاهحسين و نوهاش سيدابوالحسن در قدمگاه بودهاند.(17)

فاصله قدمگاه تا درّود پنج کيلومتر است. بعيد نيست که نسب شناسان به طور کلي سخن گفته باشند و سادات درّود را نيز در زير مجموعه سادات قدمگاه آورده باشند. اين امر آنگاه مورد تأييد است که بدانيم عدة زيادي از سادات منطقة نيشابور و سبزوار نسبشان به سادات اشرفيه ختم ميشود و اجداد بزرگ اين سادات نيز به مانند آل زباره از قرون چهارم و پنجم هجري در منطقة نيشابور سکونت داشتهاند.

د: احتمال ديگر اينکه شاخهاي از سادات حسيني درّود از نسل عبيدالله الاعرج بن حسين الاصغر بن زين العابدين باشند، زيرا بنا بر تصريح کتاب نيشابور شهر فيروزه اثر فريدون گرايلي و اظهارات برخي مردم محل، عدّهاي از ساکنان درّود، در اصل مهاجريني از شهر کدکن، در جنوب نيشابور هستند.(18) اگرچه در کتب انساب ذکري از سادات حسيني کدکن به ميان نيامده، ولي شجرهنامهاي به مهر علماي معاصر از جمله: آيتالله مرعشي، آيتالله زنجاني و آيتالله سنابادي وجود دارد که نسب سادات آن آبادي را به علي الصالح بن عبيدالله الاعرج بن حسين اصغر بن زينالعبدين ميرساند(19)

هـ : احتمال آخر اينکه شاخهاي از سادات حسيني درّود از نسل امامزاده محمد محروق نيشابور باشند، زيرا يکي از سادات روستاي خرو در همسايگي درّود، از همين شاخه در قرن ششم نزد بيهقي نسبشناس معروف آن قرن رفته و نسبش را چنين ثبت کرده است: «حيدر الخوافي بن حسن بن محمد بن ابيعبدالله علي بن محمد بن حسين بن محمد بن حسين ذيالدمعه بن زيد بن امام سجاد(ع)»(20) و حال آنکه ساکنين خرو سفلي اغلب سادات حسيني هستند و خود را مهاجريني از قلعة امروندِ درّود به آنجا ميدانند.

نکتة ديگر در خصوص سادات سخنان مردم محل است. برخي از آنها که سادات حسيني هستند، خود را مهاجريني از دهبار؛ يکي از روستاهاي کوهپايهاي مشهد ميدانند. همچنين عدّهاي از اين سادات حسيني اين شهر از ساکنين غور، از ولايات افغانستان به دررود ميباشند و برخي ديگر نيز که به سادات امرندي شهرت دارند از روستاي امرند به دررود آمدهاند.

سادات موسوي درّود نيز به احتمال از اعقاب هارون بن موسي الکاظم، محمد بن علي النقي، ابراهيم بن موسي الکاظم و حمزه بن موسي الکاظم مي باشند، زيرا اکثر سادات مهاجر به منطقة نيشابور از اولاد امامزادگان ياد شده بودند.(21)

برخي از سادات موسوي درّود، به سادات «موسوي عمادي» مشهورند، که اين پسوند فاميلي از نام جد آنها «عماد الدين» گرفته شده است و اين عمادالدين احتمال دارد همان «عمادالدين ابيجعفر محمد بن علي بن هارون بن محمد بن هارون بن محمد بن جعفر الدقاق بن جعفر بن محمد بن احمد بن هارون بن احمد بن هارون بن موسي الکاظم» باشد که از مشاهير سادات نيشابور و نسابة آن شهر در قرن ششم هجري بود و بازماندگانش نيز ساکن آن شهر بودند.(22) شايد هم برخي از آنها از اولاد «مير عمادالدين » از مشاهير سادات درّود در دورة قاجار باشند، که در سال 1288ق. يک سهم از نهر بالاده درّود را وقف بر امامزادگان عينعلي و زينعلي مينمايد (23)

احتمال ديگري که در مورد سادات موسوي درّود وجود دارد، اينکه آنها از نسل امامزادگان عينعلي و زينعلي درّود باشند، که بنا بر شهرت محلي از نسل امام جواد ميرسانند.

منابع:

1-ابن طباطبا، ابواسماعيل ابراهيم، مهاجران آل ابوطالب، ص 415. علاوه بر امامزادگان مدفون در درّود که به اعتقاد اهالي در قرن سوم در اين مکان آرميدهاند، سنگ قبري سياه رنگ متعلق به حدود سال700ق چندي قبل در محل مزار کنوني درّود پيدا شد که از آن يکي از سادات بود و اين نکته را ثابت ميکرد که بي ترديد سادات اين آبادي در قرن هشتم در اين مکان ساکن بودهاند. پاک زبان، نسرين، «جغرافياي دررود نيشابور» ص4.

2- مولوي، عبدالحميد، پيش نويس موقوفات آستان قدس، ج 2، ص 148-153؛ منجم باشي، ميرزا عبدالباقي، کتابچة موقوفات آستان قدس (نسخة خطي )، ص 177-179.

3-درّودي، ميرزا حسين، کتابچة نيشابور، ص 88 .

 4- وزارت جنگ انگليس، فرهنگ جغرافيايي ايران (خراسان)، ص 433. 

5-عريضي منسوب به عريض يکي از روستاهاي اطراف مدينه است. اين روستا از امام صادق به ارث به فرزندش علي رسيد و اعقاب علي به خاطر سکونت او در عريض به عريضي شهرت دارند.

6-بيهقي، محمود، سبزوار شهر دانشوران بيدار، ص159؛ شريف رازي، محمد، گنجينه دانشمندان،ج 5، ص 318.

7-ابن طباطبا، ابواسماعيل ابراهيم، مهاجران آل ابوطالب، ص 337.

8-فخر رازي، الشجرة المبارکه، ص 112.

9-مروزي ازورقاني، اسماعيل، الفخري في انساب الطالبيين، ص 32.

10-کيا گيلاني، سيداحمد، سراج الانساب، ص 169.

11- حاکم نيشابوري، محمد بن عبدالله، تاريخ نيشابور الحاکم، ص 217.

12-مستوفي، حمدالله، نزهت القلوب، ص 227.

13- فخر رازي، همان، ص 173- 174.

14-ابن فوطي، مجمع الآداب، ج 3، ص376.

15-کيا گيلاني، همان، ص156.

16-همان، ص 146 و 156.

17-موسوي، سيد فاضل، الشجره الطيبه، ج2، ص53.

18-گرايلي، فريدون، نيشابورشهر فيروزه، ص 702.

19- شجره نامه حاج سيدسعيد علايي کدکني.

20- بيهقي، ابوالحسن علي (ابن فندق )، لباب الانساب، ج 2، ص 286.

21- ابن طباطبا، همان، ص 417.

22-فخر رازي، الشجره المبارکه، ص 14.

 

23- سند وقفنامه ميرعماد الدين.