گفتگو با دکتر ليلا پاپلي يزدي , جامعه ي ما احساس نياز به اطلاعات نمي کند
گفتگو با دکتر ليلا پاپلي يزدي , جامعه ي ما احساس نياز به اطلاعات نمي کند

  مريم عارفي پور- اين روزها بحث کتاب و کتاب خواني در نيشابور داغ است و برگزاري نمايشگاه کتاب و دريافت عنوان پايتخت کتاب توسط نيشابور، اين موضوع را داغ تر کرده و بحث اصلي محافل و رسانه ها شده است. برگزاري نمايشگاه کتاب و آغاز هفته کتاب خواني، بهانه ي خوبي براي گفتگو درباره […]

 

photo_2016-11-22_09-11-43مريم عارفي پور- اين روزها بحث کتاب و کتاب خواني در نيشابور داغ است و برگزاري نمايشگاه کتاب و دريافت عنوان پايتخت کتاب توسط نيشابور، اين موضوع را داغ تر کرده و بحث اصلي محافل و رسانه ها شده است.

برگزاري نمايشگاه کتاب و آغاز هفته کتاب خواني، بهانه ي خوبي براي گفتگو درباره علل کتاب نخواني در ايران و خصوصا نيشابور شد.

دکتر ليلا پاپلي يزدي دکتراي باستان شناسي پيش از تاريخ است که يکي از کتاب خوان  ها ي حرفه اي است و همچنين مطالعات مناسب  و هدفمند ي درباره ي

وضعيت جامعه و علل کتاب نخواني داشته است.

شبکه هاي اجتماعي توهم دانايي را به مردم القا مي کنند

اولين سوالي که در اين خصوص مطرح شد ارتباط کتاب و رسانه هاي اجتماعي مدرن است.

پاپلي يزدي دراين باره گفت: عمدتا در اروپا که خاستگاه رسانه هاي مدرن است، کتاب و شبکه هاي اجتماعي دو مقوله ي جدا از هم اند، چرا که شبکه هاي اجتماعي بيشتر کاربردي اند يعني وقتي مي خواهند با شما قرار ملاقاني تنظيم کنند از شبکه هاي اجتماعي استفاده مي کنند.

منتها در ايران وضع کاملا متفاوت است، ما نمي توانيم به راحتي گفتگو کنيم و راه هاي آن بسته است و شبکه هاي اجتماعي جاي گفتگوها را گرفته و به جاي کافه، کتاب و فرهنگسرا که در آن جاي گقتگو و حرف زدن است، به شبکه هاي اجتماعي روي آورده ايم و به جاي گفتگو در اين مکان ها، گروه هاي تلگرامي داريم که در آن به بحث و گفتگو با خانواده مي پردازيم.

وي ادامه داد: در اين ميان اتفاقي که رخ مي دهد اين است که به طور کلي ميزان  کتاب خواني ما پايين است و شبکه هاي اجتماعي اين توهم را به ما القا مي کند  که در حال مطالعه هستيم و مي خوانيم در حالي که اطلاعاتي را به ما مي دهد که هيچ ريشه اي ندارد و اساسا غلط است. در وضعيت کنوني ما شبکه هاي اجتماعي به ويژه تلگرام در وضعيت کتاب خواني ما نقش عمده اي دارد و کتاب خواني ما را بدتر از شرايط کنوني مي کنند.

وي افزود: ما کلا کتاب خوان نبوده ايم و آمار نشان مي دهد که سرانه مطالعه پايين است اما در گذشته و مخصوصا در شهرها، اکثريت افراد به اين موضوع آگاه بودند که در يک سري موارد فاقد دانايي و آگاهي اند،  و کتاب هم  نمي خواندند.

در حال حاضر شبکه هاي اجتماعي به ويژه تلگرام به علت اينکه فيلتر نيست و دسترسي به آن راحت است، توهم دانايي را به ما القا مي کند، يعني قبل از ظهور تلگرام ما مي دانستيم که کتاب نمي خوانيم اما الان فکر مي کنيم که مي خوانيم.

پاپلي ادامه داد: کتاب خوان حرفه اي وجود و يا عدم وجود شبکه هاي اجتماعي برايش تفاوتي ندارد و کتاب خود را مي خواند و در واقع به خواندن عادت دارد، اما عامه ي مردم احساس کاذب دانايي را دارند.

ما احساس نياز به اطلاعات نمي کنيم

پاپلي يزدي نقش کتاب در زندگي مردم را اينگونه توصيف مي کند: ما جامعه اي هستيم که احساس نياز به اطلاعات نمي کنيم، عمدتا اخبار را به جاي اطلاعات تلقي مي کنيم و تصورمان اين است که کسي که اخبار گوش مي دهد و مي داند مثلا در فلان جاي جهان جنگ يا صلح است، اطلاعات خوبي دارد. اما کارکرد کتاب لزوما اين نيست که شما با چنين موضوعاتي آشنا شويد، اولين کارکرد کتاب اين است که قدرت و توانايي فکر کردن و تحليل کردن را به انسان مي دهد، نگاه يک انسان کتاب خوان و کتاب نخوان در مورد مسئله ي گراني، انتخابات، عدالت اجتماعي و… متفاوت است، و اين تفاوت از کتاب به وجود نمي آيد بلکه کسي که کتاب مي خواند ياد مي گيرد چگونه ذهنش را به کار بياندازد و مسائل را تجزيه و تحليل کند.

وي ادامه داد: پس ما در حال حاضر با جامعه اي کتاب نخوان مواجهيم که نمي تواند به عمق مسائل پي ببرد، البته اين تنها در مورد ايران نيست و دنيا در حال مواجه با چنين مسئله اي است، و وقتي با موضوعي برخورد مي کنيم هر چه را  شبکه هاي اجتماعي به ويژه تلويزيون مي گويد ، باور مي کنيم اين در حالي است که يک جامعه ي کتاب خوان، وقتي در معرض موضوعي قرار مي گيرد ، اولين چيزي که به ذهنش مي رسد شک درباره ي درستي و يا نادرستي موضوع است و به دنبال آن مي رود تا صحت آن را مشخص کند.

پاپلي همچنين گفت: هر چه ميزان کتاب خواني در جامعه ي ما بالا رود، کمتر دچار اشتباهات بزرگ اجتماعي مي شويم و در انتخاب هاي بزرگ اجتماعي کمتر اشتباه مي کنيم. نکته ي بعدي اين است که، در زندگي فردي تاثير دارد و کيفيت زندگي با کتاب خواني افزايش مي يابد؛ به اين صورت که عمده ي مسئله ي جامعه ي ما که جوانان را به سمت بزه کاري سوق مي دهد، اوقات فراغت است که فضاهاي گفتگو نداريم، شکاف نسلي داريم و جوانان کارهاي خود را از خانواده پنهان مي کنند، در جامعه ي ما صحبت کردن درباره ي خودمان سانسور مي شود و هميشه يک سري مشکلات عرفي وجود دارد و آدم ها نمي دانند با تنهايي شان چه کنند و به سمت بزه کاري هاي مختلف مي روند، در حالي که در جوامعي که در آن کتاب ارزشمند است قسمت بزرگي از اوقات فراغت را کتاب پر مي کند؛ و اين امر صرفا کتاب خواندن نيست و يک سري فضاهايي براي مطالعه وجود دارد که مانند شهر کتاب است و فضاي مهدکودک، رستوران و… دارد و شما مي توانيد يک روز کامل را در آنجا بگذرانيد و فروشگاه کتاب هم هست و يک مادر مي تواند فرزندش را به فضاي بازي ببرد و خودش به کتاب خواني بپردازد.

وي ادامه داد: موضوع بعدي کتاب به شکل صوتي، مجازي، به زبان هاي گوناگون، براي سنين و اقشار مختلف است، به طور مثال يک خانم خانه دار، بنا، نقاش و هر کسي با هر شغل اجتماعي که دارد، با مراجعه به کتاب فروشي کتاب خوب و مناسب خود را با قيمت ارزان تهيه مي کند و مي تواند در مترو، اتوبوس و جاهاي ديگر مطالعه کند، بنابراين همه ي اين امکانات جمع مي شود و قسمت بزرگي از اوقات فراغت فرد را پر مي کند و از سنين پايين کتاب خواني را مي آموزد.

وي افزود: نبود نگاه اقتصادي به مسئله ي کتاب، خود يکي از دلايل افت ميزان کتاب خواني در جامعه است. مسئله ي بعدي، سانسور است، چه خود سانسوري و چه سانسورهايي که در جامعه انجام مي شود، رغبت افراد در جامعه به خواندن و رغبت نويسنده به نوشتن را کاهش مي دهد و احساس مي کنند در يک چارچوب تحت فشار اند و آزادي ذهني ندارند و نگرانند.

ما علاوه بر اينکه کتاب نخوانيم، کتاب

گريز هم هستيم

پاپلي يزدي مسئله بعدي جامعه را ساختار آن دانست و گفت: جامعه ي ما بين مدرنيسم و سنت گير کرده و آدم هايي که در سنت زندگي مي کنند منابع آگاهي شان منابع سنتي مانند اسطوره، افسانه و اشعار فولکلور و خرافه است، در جامعه مدرن اين موضوع برعکس است و منابع آگاهي شان رسانه هاي آزاد و کتاب هستند. ما بين اين دو گير کرده ايم و نه آنقدر سنتي هستيم که منابع و اسطوره هايمان حفظ شده باشد و نه آنقدر مدرن که به کتاب روي آورده باشيم بنابراين احساس نياز به کتاب خواني نمي کنيم و حس نمي کنيم که چيزي را نمي دانيم و بايد تحقيق کنيم، و دانشگاه هاي ما دانشجويان را به کتاب ترغيب نمي کنند و هنوز جزوه محوريم در حالي که سيستم آموزشي دنيا تقريبا صد سالي است که عوض شده و استاد يک سري کتاب به دانشجو معرفي مي کند و دانشجو خودش بايد بر اساس کتب کسب آگاهي کند.

وي خاطر نشان کرد: همه ي اين مسائل باعث مي شود که ما علاوه بر اينکه کتاب نخوانيم، کتاب گريز هم هستيم.

پاپلي به سوال خبرنگار خيام نامه مبني بر ارتباط خشونت، قتل و ساير ضايعات فرهنگي و اجتماعي با کتاب نخواني، گفت: يکي از موضوعات همان اوقات فراغت است، چند مسئله درباره ي کتاب و خشونت و بزهکاري وجود دارد، در شهرهاي کوچک اوقات فراغت جوانان مثلا با باغ هاي اطراف شهر پر مي شود و کارکردش اين است که يک سري افراد جمع مي شوند و به کتاب خواني و گفتگو نمي پردازند و وارد مسائل بزهکارانه مي شوند، نکته ي بعدي اين است که در جامعه ي ما شبکه ي اجتماعي جاي اطلاعات سنتي، حرف زدن و شايعات را  به تازگي گرفته است، اما پيش از آن تلويزيون اين نقش را ايفا مي کرد و طبق آمار گسترده ترين رسانه است، چه رسانه ي ملي و چه رسانه هاي ماهواره اي فارسي زبان که طبق آمار دولت بالاي 60 درصد از مردم از آن استفاده مي کنند، تلويزيون هاي فارسي زبان بسيار خشن اند، سطح صدا بسيار بالاست و نرمال نيست و بيشتر شبيه جيغ است و وقتي تلويزيون روشن باشد ناخوآگاه به سمت آن بر مي گردي. در تمام سريال هاي ما کشمکش وجود دارد، قتل، خشونت و تجاوز هم وارد سريال ها شده و بدون اينکه هيچ راه حلي ارائه شود فقط به نمايش آن مي پردازند و هيچ راه حل اجتماعي مطرح نيست. اخبار نيز خود به خود خشن است و دائما خشونت به نمايش گذاشته مي شود، بنابراين حضور بيش از حد رسانه ها و غلظت زياد آن، يکي از علل عصبي شدن ماست و در کنار آن وقتي کنسرت نيست، فيلم جهاني و کتاب براي همه اقشار نيست، ذهن اولين چيزي که باز توليد مي کند خشونت است.

وي ادامه داد: کتاب فقط يک پديده ي کاغذي جلد شده نيست، شما وقتي به مطالعه ي کتاب مي پردازي، در حال گفتگو با يک فرد هستي و ذهن را به خود مشغول و آرام مي کند. يکي از کارکردهاي رمان هاي پربار اين است که تا مدتها ذهن را به خود مشغول و درگير تخيل مي کند. نبود اين کتاب ها باعث شده که نتوانيم راحت صحبت کنيم و سنت يادگيري حرف زدن  از بين رفته است و خواندن کتاب هم که مي تواند صحبت کردن را آموزش دهد، از بين رفته و در نتيجه دعوا، خشونت و شکايت زياد شده و حالت بدتر آن درگيري هاي خياباني و قتل است.

آغاز کتاب خواني از سن زير 1 سال

پاپلي آغاز کتاب خواني را از سنين کودکي يعني زير 1 سال دانست و گفت: حتي کودک دو ماهه هم وقتي برايش کتاب خوانده شود متوجه واژه ها نمي شود اما با مفهوم کتاب و کتاب خواني آشنا مي شود، و وقتي ذهن در سنين پايين با کتاب خواني آشنا نمي شود، تخيل کردن را هم نمي آموزد، و ما خيلي وقت ها مشکلات، ناراحتي ها، غصه ها و استرس هايمان را با تخيل از بين مي بريم و اين دغدغه ها را بر سر موجودات خيالي ذهن خالي مي کنيم و حتي آنها را مي کشيم اما وقتي وارد سطح جامعه مي شويم تنش ها کاهش پيدا کرده و آرام شده ايم.

وي افزود: مطالعات نشان داده جوامع کتاب خوان داراي کمترين ميزان خشونت و بزهکاري هستند، کشور فنلاند اولين کشور کتاب خوان است و ميزان خشونت و بزه در آن بسيار پايين است، همچنين سوئد، آلمان، قطر و ترکيه هم داراي خشونت پايين هستند.

پاپلي همچنين ادامه داد: کودکان در سنين پايين به همزاد پنداري مي پردازند و در اکثر نقاط جهان کودکان را به همزاد پنداري با شخصيت هاي کتاب خوان سوق مي دهند، اما در ايران اين معضل وجود دارد که به جاي شخصيت هايي که از کتاب ها مي آيند، شخصيت هاي تلويزيوني جاي آن را مي گيرد و از سريال هاي طنز تکيه کلام هايي وارد جامعه مي شود که بسيار غير اديبانه است.

بيش از 80 درصد زنان مصرف کننده هستند

پاپلي مشکل بزرگ زنان را که در اين دولت تلاش هايي براي حل آن شد ولي موفق نبود، اشتغال بانوان دانست و گفت: آمار نشان مي دهد در شهرها حدود 12 تا 13 درصد زنان کار مي کنند و به طور کلي چه زنان روستايي و چه زنان شهري 14 درصد مشارکت اقتصادي دارند و حدود 80 درصد زنان جامعه مصرف کننده هستند و توليد اقتصادي ندارند. اگر اين آمار را در کنار تعداد آرايشگاه ها قرار دهيم مي بينيم حدود 4 برابر تعداد سوپرمارکت هاست و اين نشان مي دهد زنان جامعه ي ما با کمبود فضاي گفتگو مواجه اند و مجبور مي شوند به بدن خود بپردازند و به سراغ عمل هاي جراحي گوناگون برود، يکي از چيزهايي که مي تواند وضع موجود را ارتقاء دهد، وجود کتاب هايي است که کيفيت زندگي آنها را بالا ببرد و به آنها بياموزد چه کاري انجام دهند که ارزش داشته باشد و روزمره شان به بطالت نگذرد. اگر زنان يک جامعه کتاب خوان باشند، فرزندان کتاب خوان خواهند داشت و نسل بعد کتاب خوان مي شود، اگر کودک وقتي به خانه مي رسد مادرش را در حال کتاب خواندن ببيند و يا وي را در حال رفتن به کتاب فروشي ببيند، از او کپي کرده و کتاب خوان مي شود.

وي ادامه داد: يکي از دلايلي که زنان ما کمتر وارد مقوله کتاب خواني مي شوند، اين است که کتاب هاي مورد نياز خانم هاي خانه دار در ايران کم است و مثلا کتاب هاي مربوط آشپزي، خياطي و يا رمان هايي که براي اين طبقه از جامعه جذاب باشد وجود ندارد.

براي ترويج کتاب خواني بايد روي يک نسل سرمايه گذاري شود

پاپلي درباره ي نمايشگاه کتاب برگزار شده در نيشابور گفت: همه مي دانيم که معضل جامعه ي ما کتاب نخواني است و وضع ناشران و نويسندگان بد است و تيراژ کتاب ها پايين است، مسئولين مي خواهند اين درد را با يک قرص استامينوفن ساده حل کنند. نمي توانيم با مجبور کردن انسان ها به کتاب خريدن آنها را کتاب خوان کنيم و بايد روي يک نسل سرمايه گذاري شود، و در شهري که در کل سال کتاب فروشي خوب نداريم و بيشتر آنها کتاب هاي درسي و کمک درسي عرضه مي کنند و يکي دو کتاب فروشي که کتاب غير درسي عرضه مي کنند، آنقدر موضوعات و عناوين تکراري دارند که نمي توان بيشتر از  يکي دوبار مراجعه کرد، بنابراين کتاب خوان هاي حرفه اي براي تهيه کتاب هاي مورد نياز خود بايد به مشهد و تهران مراجعه کنند و يا به صورت اينترنتي خريد نمايند.

وي افزود: کتاب فروشي ها و نمايشگاه ها ي کتاب در همه جا  ي دنيا محلي است براي گفتگوي نويسندگان با ناشران و  هنرمندان که  به ارتقاي سطح کيفي و گرافيکي کتاب کمک مي کنند و بحث و گفتگو مي شود و کتاب ها مورد نقد قرار مي گيرد،  اما در سرزمين ما ، جايي که اصلاًًً چنين مباحثي مطرح نيست،  معمولا بازار کتاب است .