احسان اسحاقي/ طيف تندرو که در انتخابات گذشته مجلس بيش تر کرسي هاي خود را از دست دادند و چهره هاي جنجالي و تنش آفرين آنان از ورود مجدد به بهارستان بازماندند، با ته مانده نيروهاي شان در بدنه سياسي از جمله چند نماينده باقي مانده مجلس، به نظر مي رسد استراتژي خود را بالا […]
احسان اسحاقي/
طيف تندرو که در انتخابات گذشته مجلس بيش تر کرسي هاي خود را از دست دادند و چهره هاي جنجالي و تنش آفرين آنان از ورود مجدد به بهارستان بازماندند، با ته مانده نيروهاي شان در بدنه سياسي از جمله چند نماينده باقي مانده مجلس، به نظر مي رسد استراتژي خود را بالا بردن تنش با دولت و نطق ها و مصاحبه هاي جنجالي در مورد کارآمدي دولت قرار داده اند تا به کمک مطرح ماندن در سطح رسانه ها، وزن خود را در چانه زني و امتيازگيري از ديگر اصولگرايان، بالا ببرند و علاوه بر آن سرپوشي بر فساد سيستماتيک و ناکارآمدي عملکرد دولت سابق و مورد حمايت شان بگذارند.
از نامه به اوباما تا تذکر به روحاني
براي آنان تفاوت چنداني نمي کند که براي طرح شدن در رسانه ها به باراک اوباما، رييس جمهور آمريکا، نامه بنويسند يا به حسن روحاني، رييس جمهور ايران، تذکر بدهند؛ هدف مطرح بودن نام شان در رسانه ها و تريبون هاست، وسيله هر چه باشد اهميتي ندارد.
تنها نکته اي که چندان روشن نيست اين است که ميزان هماهنگي آن ها با محمود احمدي نژاد چقدر است؟ آيا همان گونه که قرائن نشان مي دهد، احمدي نژاد طراح بازي آن هاست؟ و اگرنه؛ آيا با توجه به قرابت هاي بسيار فکري و شخصيتي اين طيف با رييس دولت هاي نهم و دهم، احمدي نژاد خواهد توانست در ادامه مسير خود را به عرشه کشتي طوفان زده آنها برساند و بادبان آنان را به ميل خود تنظيم کند؟
با اين تفاسير پيدا کردن دليل تذکر نمايندگاني همچون کريمي قدوسي، پژمان فر و نادر قاضي پور به رييس جمهور به بهانه عجيب و غريبي مانند تفويض برخي اختيارات به معاون اول ش چندان دشوار نيست.
اما آن چه براي راي دهندگان حوزه انتخابيه نيشابور و فيروزه جاي سوال باقي مي گذارد، قرار گرفتن نام يکي از نمايندگان اين شهرستان ها در کنار آن افراد است. چرا که هاجر چناراني در پيش از اين و در روزهاي رقابت هاي انتخابات مجلس خود را حتي مستقل از اردوگاه اصولگرايي تعريف کرده بود و از اتصاف به عضويت در جريان تندرو مخالف دولت نيز خودداري مي کرد و تنها در سوابق او فعاليت در ستاد سفرهاي استاني محمود احمدي نژاد، آن هم نه چندان پر رنگ تبليغ شده بود. آيا او تغيير چهره داده است تا ريسک حمايت از برنامه تندروها در انتخابات آتي رياست جمهوري را بپذيرد يا اين که اين اتفاق تنها ابراز علني ماهيتي بوده است که تا کنون با چراغ خاموش آن را مخفي مي نموده است؟ يک احتمال کاملا فردگرايانه ديگر هم قابليت تبادر به اذهان مي يابد: اشتياق نمايندگان دوره اولي براي مطرح کردن نام خود در اخبار به وسيله امضاي نامه هاي متعدد، تذکرهاي تند و تيز، طرح سوال و حتي انتشار تصاوير متعدد خبري، ممکن است در اين مورد هم عارض شده باشد.
چه کساني به روحاني تذکر دادند؟
آن گونه که خبرگزاري فارس گزارش داده است: 6 تن از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي تذکر کتبي خود به حجت‌الاسلام حسن روحاني رئيس‌جمهور را با موضوع عدم حضور پرتلاش و مؤثر در جلسات شوراهاي دولت و واگذاري وظايف اصلي رئيس جمهور به معاون اول به بهانه پرداختن به مسائل انتخاباتي سال آينده را تقديم هيأت رئيسه مجلس کردند.
هاجر چناراني نماينده مردم نيشابور، حسن نوروزي نماينده مردم رباط کريم، نادر قاضي‌پور نماينده مردم اروميه، نصرالله پژمان فر و جواد کريمي قدوسي نمايندگان مردم مشهد و کلات، اکبر رنجبرزاده نماينده مردم اسدآباد، که اغلب آنان عضو جبهه پايداري قلمداد مي شوند، در شرح تذکر کتبي خود به روحاني نوشته اند:
«جناب آقاي رئيس جمهور! جنابعالي در شرايطي که ملتي ايران از مسائلي همچون رکود عدم موفقيت در اجراي برجام و تبيين قدرت هسته‌اي آزرده مي‌باشند، تقريباً اداره کشور را به معاون اول خود تفويض نموده‌ايد و در جلساتي مهم همچون شوراي پول و اعتبار، شوراي اشتغال و… شرکت نمي‌کنيد.
متأسفانه اين عدم حضور شما در فعاليت‌هاي دولت به دليل صرف وقت براي پروژه انتخابات رياست جمهوري سال آينده اختصاص داده شده است که حتي دسترسي وزرا به جنابعالي سخت شده است.
جناب آقاي رئيس جمهور! اجراي سياست‌هاي اقتصاد مقاومتي مي‌بايست هدف اصلي دولت باشد و اين تنها راه عبور از مشکلات موجود مي‌باشد و مردم از شما انتظار دارند به عنوان سکاندار قوه مجريه با حضور فعال و موثر در جلسات دولت و ديگر فعاليت‌هاي مربوط به قرارگاه اقتصاد مقاومتي و اقدام انقلابي بر موضوع مبارزه با قاچاق کالا، تمام وقت و تلاش خود را در راه خدمت به مردم صرف نماييد تا ان‌شاءالله با روحيه جهادي و انقلابي تمام اعضاي دولت شاهد رشد و تعالي جمهوري اسلامي ايران و برطرف شدن مشکلات مردم صبور و مؤمن باشيم».
«آقاي روحاني! چرا در شرايط رکود اداره کشور را به معاون اول خود واگذار و به انتخابات مي‌پردازيد؟» در خلاصه نگراني اين تذکردهندگان، دلواپسي از حضور روحاني در انتخابات آينده رياست جمهوري و «پرداختن او» به انتخابات است.
به عبارتي اگر چه مطابق قوانين، تذکر به هر يک از وزرا و شخص رييس جمهور حق نمايندگان مجلس در ايفاي وظايف نمايندگي است و لازمه نظارت قوه مقننه بر قوه مجريه است، اما استفاده ابزاري از اين موضوع و دستاويز قانوني براي قرار دادن سرعت گير در مقابل فعاليت ها و سفرهاي استاني رييس جمهور، آن هم هنوز 9 ماه مانده به انتخابات در حالي اتفاق مي افتد که رييس دولت سابق در خرداد ماه سال 88 و در آغازين روزهاي تبليغات هنوز سرگرم سفر استاني از بودجه دولت و تبليغات شخصي بود. و اگر چه نماينده فعلي نيشابور در آن زمان در به عنوان يک شهروند علاقه مند به فعاليت، هنوز جايگاهي رسمي براي موضع گيري سياسي و قانوني نداشت، اما کريمي قدوسي و قاضي پور و… فراکسيوني پر سر و صدا در مجلس داشتند که اين سفرها را اگر چه دو هفته به انتخابات، مصداق اشتياق خدمت رساني به مردم و مهرورزي به آنان ارزيابي مي کردند و در مقابل آن موضع تشويق و تاييد داشتند.
حالا اما احتمالا سفر رييس جمهور به استان ها و شهرستان ها مصداق تبليغات زودهنگام و غفلت از امور کشور تعريف شده است و تفويض اختيار حسن روحاني به يکي از افراد مسلط دولت ش در امور اقتصادي و شرکت اين معاون در جلسات مرتبط با امور اقتصادي، که در يک نظام مديريتي سالم نشانه تخصص گرايي و عدم اصرار بر کنترل همه و تمرکز امور در يک نفر است، براي اين دلواپسان جاي نگراني و سوال ايجاد کرده است.
اين که غم رکود اقتصادي و معيشت مردم در کجاي معادلات ذهني اين افراد قرار دارد را بايد در رفتار گذشته آنان نيز به جست و جو پرداخت.
از سوي ديگر و علاوه بر اين سوابق، يکي از کساني که خانم چناراني نام خود را در پاي اين نامه در کنار اسم او قرار داده است، همان فردي است که چندي پيش توهين شنيع او به نمايندگان زن مجلس خبرساز شده بود. «نادر قاضي‌پور» نماينده مجلس که در انتخابات پارلمان دهم نيز شرکت کرده بود، در اظهارات قابل تاملي گفته بود: مجلس جاي زنان نيست؛ جاي مردان است. اگر زنان را بفرستيد، سرشان بلا مي آورند و آبروي تان مي‌رود.
حتي واکنش هاي شديد اجتماعي نيز قاضي پور را از سخنان خود پشيمان نساخت؛ نماينده اروميه در مجلس نهم و منتخب مردم اين حوزه در مجلس دهم، در واکنش به اعتراضات گسترده به خاطر به کارگيري الفاظ ناشايست جنسي در سخنراني انتخاباتي اش، در اينستاگرام خود نوشته بود: بيدي نيستم که با اين بادها بلرزم! مواضعم را عوض نمي‌کنم! من از حرف‌هايم که باعث آزرده خاطر شدن بانوان اروميه شد عذرخواهي مي‌کنم، چرا که اصلاً روي سخنم با بانوان اروميه نبود. هستند اما خانم‌هايي که در مجلس شرايط به نفع‌شان نبوده است.
کريمي قدوسي نماينده مشهد و عضو جبهه پايداري هم که در مخالفت با دولت و شتاب در حمله به مخالفان خود سوابق معلومي دارد، ديگر کسي است که در اين تذکر نام چناراني در کنار نام او به چشم مي خورد. براي روشن شدن اين که براي وي هم هدف انتقاد از دولت وسيله را توجيه مي کند، شاهدي به تر از تذکر مشهور وي در مورد مذاکرات هسته اي نياز نيست. جايي که او بدون آگاهي از موضوعي که در مورد مذاکرات عنوان مي کند، طرحي را به مجلس ارايه کرد که ندانستن درست نام معاهده «ان پي تي» برايش دردسر ساز شد. کريمي قدوسي طرحي را درباره الزام دولت به حفظ حقوق هسته‌اي ملت ايران تنظيم کرده بود که در آن نيز NPT را MPT و به فارسي ام. پي. تي نوشته بود تا گفته شود يکي از تندروترين مخالفان سياست هسته‌اي دولت، هنوز معروف ترين کلمه در اين حوزه را نمي داند. آن طرح را هم تعدادي از نمايندگان با همان غلط امضا کرده بودند.
غلط املايي مشهور ديگر وي مربوط به متن تذکر چند نماينده مجلس به وزير دادگستري، که به «خاتمي ممنوع» مشهور شد، توسط جواد کريمي قدوسي، نماينده مشهد و کلات نوشته شد و 8 نماينده ديگر هم بعد از مطالعه متن و موافقت با مندرجاتش امضا و تقديم هيات رئيسه کردند.
در اين تذکر، کلمه «باقي» (به معناي باقي‌ماندن، پافشاري کردن) به غلط «باغي» نوشته شده و علاوه بر نويسنده تذکر، هيچ‌کدام از نمايندگان امضا کننده هم متوجه آن غلط املايي نشدند!
يادآوري يک نکته در پايان اين گزارش بايسته است و آن اين که ما نيز در «خيام نامه» از همگامي و در کنار هم قرار گرفتن هر دو نماينده فعلي نيشابور در مسايل مربوط به توسعه شهرستان، همچون ديگر نيشابوري ها، خوشحال ايم اما ذات سياسي وظايف نمايندگي در نظارت بر دولت جاي اين نگراني را پديد آورده که نماينده شهرو ديارمان درگير حاشيه هايي شود که نه تنها او را از ايفاي مطلوب وظايف ملي باز بدارد، بلکه فرصت کم نظير موجود براي شهرستان نيز در فضاي پيچيده سياسي کشور قرباني شتاب يا حاشيه روي گردد.
