آشفته بازاري به نام انتخاب رشته!
آشفته بازاري به نام انتخاب رشته!

آشفته بازاري به نام انتخاب رشته! پذيرفته شدن در رشته اي نان و آب دار آن هم در شهر و دانشگاهي معتبر، در نزد بسياري از خانواده هاي ايراني ، اهميت بسيار دارد و در حقيقت تبديل به بازي مرگ و زندگي شده است . بر اساس يک ويژگي روانشناختي متاثر از تفکر افراط و […]

آشفته بازاري به نام انتخاب رشته!

پذيرفته شدن در رشته اي نان و آب دار آن هم در شهر و دانشگاهي معتبر، در نزد بسياري از خانواده هاي ايراني ، اهميت بسيار دارد و در حقيقت تبديل به بازي مرگ و زندگي شده است . بر اساس يک ويژگي روانشناختي متاثر از تفکر افراط و تفريط خاص ايراني ، خيلي از خانواده ها براي بردن اين بازي حاضر هستند هر هزينه اي را بپردازند.اين ويژگي و شرايط سبب شده است   در طول سال تحصيلي بازار کلاسهاي خصوصي و مهارت تست زني ودر موعد پس از کنکور محفل فعالان عرصه ي انتخاب رشته داغ داغ باشد و اين بزرگواران از حرص ،ولع وناب گرايي والدين براي قبول شدن فرزندان در رشته اي آبرومند و دهن پر کن ،بيشترين سود را برده و در وانفساي هواي داغ مرداد و بي حساب و کتابي شهر ،مال بسيار مي دِرَوَند.

براساس اطلاعات کسب شده ،مراکز انتخاب رشته در نيشابور به سه صورت : وابسته به آموزش وپرورش ،مراکز رايگان عمدتا وابسته به نمايندگان مجلس و افراد حقيقي و نيز مراکزي وابسته به بخش خصوصي که بيشتر جنبه ي انتفاعي و اقتصادي دارند،فعاليت مي نمايند.مراکز وابسته به آموزش و پرورش براي مشاوره در اين زمينه بر اساس بخشنامه مبلغي بين 200تا300هزار ريال ،نمايندگان که در سوداي جلب آراي جوانان دلربايي مي کنند خدمات رايگان ارايه مي دهند( البته اين بزرگواران به دليل استفاده از مراکز آموزشي و برخي فرصت هاي ديگر که در اين مقال نمي گنجد هزينه اي هم نمي پردازند و فقط تلاش مي کنند راي بربايند!)،اما نکته ي مهم که بهانه اي براي نوشتن اين مطلب شد مراکز انتخاب رشته ي بخش خصوصي است. اين بزرگواران را مي شود در مواجه با انتخاب رشته به دو گروه تقسيم کرد:دسته ي اول کساني هستند که علي رغم تخصص و شهرت داراي انصاف هم هستند و از اين آشفته بازار و نمد به دنبال بافتن کلاهي نيستند دريافتي اين گروه حد اکثر 700هزلر ريال است .اما گروه دوم عزيزاني هستند که از شهرت کسب شده ، ولع مردم ، داغي بازار و هوا نهايت استفاده را مي برند .دريافتي اين گروه تا مبلغ يک ميليون و پانصد هزلر ريال است.حال با توضيحات ارايه شده اين نکات قابل توجه است:

1-چرا خانواده ها بازي کنکور را به بازي مرگ و زندگي تبديل کرده اند و زيادي دلواپس هستند؟با کمي تدبير و کسب اطلاعات مي توان با حد اقل هزينه به نتيجه ي مطلوب رسيد.همان آدم هايي که براي مردم اظهار دلواپسي مي کنند همه را بس است!

2- مسئولان محترم در فرمانداري و ساير نهادها جهت ساماندهي و نظارت بر اين مهم چه تدبيري انديشيد ه اند و نتيجه چه بوده است؟دليل اين نابساماني و اختلافات فاحش بويژه در بحث دريافت ها چيست؟آيا مي شود به گاه   نياز مردم ،آنگونه که ايجاب مي کند از آنها پول دريافت کرد؟آيا براي دريافت مجوز توسط اين مراکز فکري شده است؟

 

3- از عزيزان فعال در اين عرصه انتظار مي رود در کنار عقل اقتصادي کمي محاسبه ي انصاف هم داشته باشند و از نياز مردم براي رسيدن به اهداف مادي استفاده نکنند.