نگاهي کوتاه به سه مجموعه شعر از يغماي نيشابوري
نگاهي کوتاه به سه مجموعه شعر از يغماي نيشابوري

هر آن که شعر ز يغما گرفت، نوشش باد! نگاهي کوتاه به سه مجموعه شعر از يغماي نيشابوري به تازگي، مجموعه اي از شعرهاي حيدر يغماي نيشابورري با عنوان «کليات ديوان حيدر يغما، شاعر خشتمال نيشابوري» به کوشش و تصحيح آقايان: «جواد محقق نيشابوري» و «مهدي نوروز»، توسط «انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد نيشابور» منتشر […]

هر آن که شعر ز يغما گرفت، نوشش باد!

نگاهي کوتاه به سه مجموعه شعر از يغماي نيشابوري

به تازگي، مجموعه اي از شعرهاي حيدر يغماي نيشابورري با عنوان «کليات ديوان حيدر يغما، شاعر خشتمال نيشابوري» به کوشش و تصحيح آقايان: «جواد محقق نيشابوري» و «مهدي نوروز»، توسط «انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي واحد نيشابور» منتشر شده است. درباره ي اين کتاب، چندي قبل در همين نشريه مطلبي نوشته شد. اما با توجه به دو کتاب ديگري که با عنوان ديوان اشعار يغما پيش تر منتشر شده بود چه ضرورتي به انتشار کتابي تازه از اشعار يغما وجود داشت؟ اين پرسشي است که از آقاي جواد محقق نيشابوري مي پرسم. ايشان توضيح مي دهند: کاري که بنده به اتفاق دکتر نوروز انجام داده ايم انتشار آثار حيدر يغما مطابق با دست نوشته هاي خود ايشان با رعايت کامل امانت بوده است. اين کار حدود سه سال به مرور انجام شده و گاه مدت ها روي يک کلمه معطل شده ايم تا بتوانيم آن را درست بخوانيم و بدون هيچ دخل و تصرفي در کتاب بياوريم. آقاي محقق يادآور مي شوند: ما خواسته ايم يغماي واقعي را همان گونه که بوده است معرفي کنيم، از اين رو تمام سعي ما انتقال عين نوشته هاي ايشان بوده است.

با نگاهي به مقدمه ي کتاب هم مي بينيم که براي گردآوري اشعار يغما از 23 دفتر دست نويس او استفاده شده است. پژوهشگران، حتي اشعار ابتدايي او را که سرشار از غلط هاي املايي و نگارشي بوده آورده اند با اين عقيده که: «…همه ي اشعار موجود از يغما چه ضعيف و چه قوي به ترتيب روند شاعري يغما چاپ شود و اين يک ماده ي خام تلقي گردد تا پژوهشگران بعدي بتوانند براساس آن به تجزيه و تحليل شعر و شخصيت واقعي اين شاعر بپردازند.»

اما نگاهي به سه کتاب مجموعه اشعار يغما:

1- ديوان حيدر يغما شاعر خشتمال نيشابوري، به کوشش سعيد کاوياني، تهران: نشر شيوه، 1377.

در اين کتاب، 350غزل از يغما به همراه تعدادي شعر در قالب هاي ديگر آمده است. آن طور که زنده ياد سعيد کاوياني (سردبير هفته نامه صبح نيشابور) در مقدمه آورده است شعرهاي اين کتاب، مجموعه اي از سروده هاي يغما در طي بيست سال اخير زندگي وي است و اين شعرها از دفترهاي شعر يغما، نوارهاي کاست و برنامه هاي ضبط شده ي راديويي انتخاب شده اند. سعيد کاوياني، در بسياري از صفحات کتاب، معني برخي واژه ها و اصطلاحات و توضيحاتي ديگر را در پاورقي آورده است. ايشان در مقدمه يادآور مي شود که گردآوري اين کتاب به مرور در حدود 10 سال به انجام رسيده است. در پايان کتاب، تصاويري از يغما آورده شده است و در پاي هرکدام، شعري به تناسب انتخاب شده که بسيار جذاب است.

2-ديوان حيدر يغما، شاعر خشتمال نيشابوري، گردآورنده: ابوالفضل يغما، مشهد: همياران جوان، 1386.

اين کتاب در واقع همان کتاب مرحوم کاوياني است. ابوالفضل يغما مقدمه ي کامل تري آورده و پاورقي ها را افزوده و يا تغيير داده است. غزليات و ديگر اشعار کاملا يکسان و فقط ايشان 22 رباعي از يغما را جايگزين 16 رباعي ِ قبلي نموده است. بر روي جلد کتاب و در شناسنامه ي کتاب، نامي از سعيد کاوياني نيامده است. گزيده اي از مقدمه ي آقاي کاوياني در اين کتاب آورده شده است. تصاوير رنگي پايان کتاب ِ پيشين در اين کتاب نيامده اند.

3-کليات ديوان حيدر يغما، تصحيح و تحقيق مهدي نوروز و جواد محقق نيشابوري، نيشابور: دانشگاه آزاد اسلامي، واحد نيشابور، 1392.

اين کتاب، 618 صفحه دارد و در آن 871 غزل از يغما به همراه اشعاري در قالب هاي ديگر آمده است. نمونه هايي از دست نوشته هاي يغما و بعضي اظهارات نجومي او در پايان کتاب آورده شده است.

چند نکته:

  1. تفاوت هاي گاه حيرت انگيز:

نسخه ي کاوياني: تمام عمر به دشنام زشت دشمن خويش/ دعاي خير فرستيم، اين «ز عفت» ماست

نسخه ي ابوالفضل يغما: …/ دعاي خير فرستيم، اين «زعامت» ماست

نسخه ي جواد محقق و مهدي نوروز: …/ دعاي خير فرستيم اين «ز عصمت» ماست

(در اين غزل، ابوالفضل يغما دو مصراع را به کلي جا انداخته و مصراع اول بيت ياد شده مربوط به بيت قبلي است.)

  1. آيا نسخه ي جواد محقق و مهدي نوروز کامل است؟ -اين کار نياز به بررسي دقيق دارد، اما تصادفي دو غزل را در نسخه ي کاوياني و ابوالفضل يغما ديدم که در کتاب محقق و نوروز نيامده است و اتفاقا هر دو از غزل هاي مشهور يغما هستند. غزل هايي با اين مطلع: «سينه ام تنگ است آه شعله افشاني کجاست؟/ گريه دارم در گلو اشک فراواني کجاست؟» و «تو بنشين تا ز دلها آه آتش فام برخيزد/ تو برپاخيز تا آشوب از ايام برخيزد». البته در مقدمه ي همين کتاب، پژوهشگران اشاره کرده اند که يغما برخي شعرها را در دفاتر دست نويس اش نياورده و لازم دانسته اند که اين اشعار، در تکمله اي بر اين کتاب، منتشر شود اما چه خوب بود وقتي عنوان اين کتاب را کليات ديوان حيدر يغما نهاده اند اين تکمله را نيز خودشان در انتهاي کتاب مي آوردند.
  2. آيا نسخه ي جواد محقق و مهدي نوروز بدون غلط است؟ -خير! باز هم تصادفي در صفحات 348 و 349 دو مورد غلط ديدم که مي تواند نشانه اي از اشکالات چاپي ديگر باشد که بايد به دقت بررسي شود:

ص348: «بس که رخشيد رُخت تيره شوه (شود) چون شب تار/ گر کند ديده خورشيد به روي تو نگاه»

(همچنين در اين بيت، در نسخه ي کاوياني به جاي «که رخشيد»، «درخشيد» آمده است که به نظر درست تر است.)

ص349: «ز درد دل بُودش گر که مي کشد يغما/ بيرون (برون) ز سوز جگر نعره غروري چند»

و ديگر اين که:

*کتاب يغماي کاوياني سال هاست ديگر بازچاپ نشده و اکنون ناياب است. يغماي ابوالفضل يغما کمياب است و معلوم نيست در آينده اي نزديک چاپ شود يا خير. يغماي دانشگاه آزاد توزيع مناسبي در کتاب فروشي ها نداشته و گويا ناشر دغدغه ي چنداني براي رساندن آن به دست علاقمندان ندارد.

*يک تشابه تاريخي: «اميلي ديکنسون»، شاعر آمريکايي، در سال 1886 از دنيا رفت. او در زندگي خود علاقه ي چنداني به انتشار اشعارش نداشت. پس از مرگش، انبوهي از شعرهاي او برجاي مانده بود که هر يک چندين بار بازنويسي شده اما مشخص نبود کدام يک نسخه ي نهايي است. نخست دو منتقد ادبي، گزيده اي از اشعار او را منتشر مي کنند. سپس، خواهرزاده اش گزيده ي ديگري را به چاپ مي رساند. حدود هفتاد سال بعد از مرگ شاعر، مجموعه اي از شعرهاي او بدون هيچ گونه ويرايشي منتشر مي شود. در 1960 مجموعه اي از شعرهاي او براي عامه ي خوانندگان منتشر مي شود که از هر شعر، تنها يک متن نهايي انتخاب شده است. در سال 1981 دانشگاه هاروارد آمريکا تمام دست نوشته هاي اميلي ديکنسون را دقيقا به همان شکلي که بودند به چاپ مي رساند.

* عنوان اين نوشته از اين غزل يغما گرفته شده است:

سخن سرودن بعضي، به مرده جان بدهد

زبعض ِ ديگرشان بوي مردگان بدهد

چو اشک شوق نريزد ز چشم ها شاعر

بگو سخن بفروشد بهاي نان بدهد

چنان سخن بسرايم که مرده را در گور

به رقص آورمش، گر اجل امان بدهد

چنان ز ريشه ي اعضا برون کشم فرياد

که شعر قائمه ي عرش را تکان بدهد

تو مال خواستي از چرخ سفله و من طبع

خدا کند که به من اين و بر تو آن بدهد

من از سرودن اشعار ناب سرمستم

بگو به ساقي ما، مِي به ديگران بدهد

هرآن که شعر ز يغما گرفت، نوشش باد

به شرط آن که به دلدادگان نشان بدهد

* از آقاي «حجت حسن ناظر» که با يک تماس تلفني، بلافاصله هر سه کتاب ياد شده را برايم آوردند بسيار سپاس گزارم.

10 مرداد 1393

نوشته : مهدی کاکلی