بنيان گذار نخستين دستگاه تفکر
بنيان گذار نخستين دستگاه تفکر

بنيان گذار نخستين دستگاه تفکر (بخش نخست) ارسطودرسال 384 قبل از ميلاد مسيح در شهر»استاگيرا»(Stagira) در يونان بدنيا آمد.پدرش «نيکو ماخوس» پزشک و دوست پادشاه مقدوني بود و مادرش «ناسيتيس» نام داشت که هردو آنها در زمان کودکي ارسطو از دنيا رفتندو او تحت سرپرستي يکي از خويشاوندانش به فرزندي انتخاب شد.در سن 17 سالگي […]

بنيان گذار نخستين دستگاه تفکر

(بخش نخست)

ارسطودرسال 384 قبل از ميلاد مسيح در شهر»استاگيرا»(Stagira) در يونان بدنيا آمد.پدرش «نيکو ماخوس» پزشک و دوست پادشاه مقدوني بود و مادرش «ناسيتيس» نام داشت که هردو آنها در زمان کودکي ارسطو از دنيا رفتندو او تحت سرپرستي يکي از خويشاوندانش به فرزندي انتخاب شد.در سن 17 سالگي به «آتن» رفت و به عضويت آکادمي افلاطون در آمد و مدت 20 سال تا زمان مرگ افلاطون آنجا ماند او يکي از بارزترين شاگردان آکادمي بود که پس از شاگردي به استادي مشغول شد.

درسن 41 سالگي فيليپ مقدوني اورا دعوت کرد تا تعليم و تربيت فرزندش «اسکندر» را که آن زمان 13 سال بيشتر نداشت به عهده گيرد. ارسطو مدت 7 سال براي اسکندر استادي کرد و زمانيکه اسکندر قدرت را به دست گرفته بود و عازم فتوحات خود مي شد مقدونيه را ترک کرد و به آتن بازگشت.او يک سال بعد از برگشت به آتن مدرسه مشهور خود را در کنار معبد «آپولون لوکي» تاسيس کرد و از اين رو اين مدرسه به «لوکيون»معروف شد.مدرسه ارسطو مجهز به کتابخانه اي بود و دروس در آن به طور منظم تدريس مي شد و متفکران و محققان در آن به مطالعه مي پرداختند.

از آنجا که ارسطو در زمان تدريس به شاگردانش و بحث و گفتگو با آنها در باغ قدم مي زد و راه مي رفت فلسفه اورا با نام فلسفه مشايي نام گذاري کردند و چون انديشه هاي ارسطو مبناي بخش مهمي از تفکر فلاسفه اسلامي را تشکيل مي داد از او به عنوان «معلم اول « نيز ياد مي کردند.

ارسطو از جمله فيلسوفان جهان است که در مورد تمام مسايل مهم و موضوعات اصلي فکري و فلسفي ، نظريات گسترده اي ارائه کرده است ، نظريات او از فيزيک و منطق گرفته تا اخلاق و سياست و نجوم و … گسترش مي يابد . ديدگاه هاي ارسطو مخصوصا مابعدالطبيعه و منطقش در طول قرون وسطي بر مکاتب فکري اروپا و کليسا ها حاکم بود و پس از آن نيز افکارش ، زمينه اي براي ظهور رنسانس علمي و فرهنگي در غرب شد .

از آنجا که تاثير نظريات ارسطو در فلسفه اسلامي بيش از ديگر فلاسفه يونان بوده است بسياري از بزرگان فلسفه اسلامي مانند ابونصر فارابي و ابن سينا از انديشه هاي ارسطو تاثير پذيرفته اند و به همين دليل آن ها را جز پيروان مکتب فلسفه مشايي قلمداد مي کنند.

ارسطو بر خلاف سليقه استاد خود افلاطون که به رياضيات ، فلسفه و سياست علاقه مند بود ، علاقه بيشتري به علوم طبيعي داشت . او شاگردان خود را به دسته هاي گوناگون تقسيم مي کرد که هر يک از آن ها مي بايست در قسمت معيني از معرفت انسان مطالعه مي کردند . از اين کار مشترک شاگردان دايره المعارف عظيمي فراهم شد که از منطق مطلق شروع مي شد و به حيوان شناسي ، فيزيک ، نجوم ، هواشناسي و … مي رسيد .

عقايد ارسطو بر پايه شناخت بهتر زندگي استوار بود ، او فلسفه را به عنوان دانش بودن تعريف کرد . وي زمين را مرکز گيتي مي دانست و عقيده داشت چهار عنصر بنيادي : آب ، آتش ، خاک ، هوا و عنصر پنجم اثير تشکيل دهنده ي اجرام آسماني هستند .

در عصر ارسطو علم مراحل ابتدايي و اوليه خود را مي گذراند . به همين علت استدلال هاي علمي آن زمان ، امروزه بسيار ساده و ابتدايي به نظر مي رسد ؛ زيرا ماحصل تحقيقات بدون امکانات و لوازم ضروري بوده است . در واقع ارسطو و شاگردانش با جمع آوري و مدون نمودن اين اطلاعات اساس پيشرفت علم را پي ريزي نمودند ، دايره المعارف ارسطو براي دو هزار سال به عنوان رساله علمي دانش بشري شناخته و مورد استفاده قرار مي گرفت .

بيشتر آثار به جا مانده از ارسطو کتب مدوني که خود او تهيه کرده باشد ، نيستند بلکه جزوات درسي او هستند که توسط شاگردانش تهيه شده است . سبک نوشتن ارسطو بر خلاف استادش افلاطون فاقد آراستگي هاي ادبي است . آثار ارسطو تمام علوم يونان باستان را به جز رياضيات در بر مي گيرد .

ويژگي بارز آثار ارسطو اين است که بعضي از شاخه هاي علوم که ارسطو به آنان پرداخته براي اولين بار در تاريخ بشر توسط وي به شکلي جدي و مدون مطرح شده است .

ارسطو متفاوت از استادش افلاطون تلاشي در به پرواز درآوردن ذهن نمي کند و ترجيح مي دهد با نوعي واقع گرايي ، خوب ببيند و سپس مشاهداتش را با وضع قوانين دقيقي مورد بررسي قرار دهد و با استفاده از آنچه به دست مي آيد تفسير هايش را در قالب قوانيني مشخص به تمام شاخه هاي علم تعميم دهد .

شايد مهم ترين مبحثي که هنگام مطالعه آثار او متوجه مي شويم ، شيوه تفسير و استنتاجي است که او براي اين مشاهدات و در کل براي تفکر وضع کرده است . او اولين کسي است که شيوه تفکر قياسي ( از کل به جز رسيدن ) را براي شناخت و تفسير پديده ها به بشر عرضه کرد . وي بنيان گذار نخستين دستگاه تفکر بشر بود .

ارسطو تمام علوم را در دايره فلسفه قرار مي دهد و دانش بشر را به سه بخش عمده : فلسفه نظري ، فلسفه عملي و فلسفه ادبي تقسيم مي کند . فلسفه نظري او از سه بخش عمده : الف)علوم طبيعي نظير فيزيک و زيست شناسي ب) رياضيات ج) فلسفه متافيزيک و خداشناسي تشکيل شده است . فلسفه عملي او به موضوعات اخلاق ، سياست و اقتصاد مربوط مي شود و در فلسفه ادبي از شعر و ادبيات و سخنراني و چيزهايي نظير اين ها سخن مي گويد .

ادامه دارد …

نوشته : مصطفی بلوکی