وکلاي نيشابور ازمشروطه تا امروز قسمت سوم: (وکلاي نيشابور دردوره ي پهلوي دوم)
وکلاي نيشابور ازمشروطه تا امروز قسمت سوم: (وکلاي نيشابور دردوره ي پهلوي دوم)

گرد آوری و تنظیم: نعمت الله صادقی/   انتخابات پرآشوب دوره هفدهم مجلس درنيشابور حداقل يک کشته و چند مجروح حاصل انتخابات غير عادلانه ي آن دوره باسقوط رضاشاه درشهريور 1320وبه سلطنت رسيدن فرزند جوانش محمد رضا ، موقتا نسيم آزادي درفضاي سياسي اجتماعي ايران وزيدن گرفت وروزنامه ها مجال نوشتن يافتند وسخن وران مجال […]

گرد آوری و تنظیم: نعمت الله صادقی/

 

9انتخابات پرآشوب دوره هفدهم مجلس درنيشابور

حداقل يک کشته و چند مجروح حاصل انتخابات غير عادلانه ي آن دوره

باسقوط رضاشاه درشهريور 1320وبه سلطنت رسيدن فرزند جوانش محمد رضا ، موقتا نسيم آزادي درفضاي سياسي اجتماعي ايران وزيدن گرفت وروزنامه ها مجال نوشتن يافتند وسخن وران مجال سخن گفتن ودسته جات واحزاب سياسي باسلايق وديدگاههاي مختلف از فرو کاستن فضاي ديکتاتوري بهره گرفتند وبا شتاب پا به عرصه ي فعاليت هاي سياسي اجتماعي نهادند.ملي گرايان درقالب جبهه ملي به رهبري دکتر محمد مصدق وکمونيست ها تحت لواي حزب توده به فعاليت سياسي روي آوردند وگروههاي مذهبي دورآيت الله کاشاني حلقه زدند وتعدادي از جوانان مسلمان که سر پرشورتري داشتند ودر انديشه برپايي حکومت اسلامي درآن ايام بودند به عضويت جمعيت فدائيان اسلام درآمدند که رهبري آن دردستان نواب صفوي بود.

 

انتخابات دوره سيزدهم مجلس با طعم ديکتاتوري رضاشاهي:

انتخابات دوره ي سيزدهم مجلس که ترتيب چينش آن پيش از سقوط رضاشاه انجام گرفته بود با همان شيوه دستوري درباري که اکثريت قريب به اتفاقش همان نمايندگان دوره هاي قبل بودند ، توسط فروغي نخست وزير،البته با بيان دلايلي به مردم تحميل شد .

درمجلس دوره سيزدهم که در22آبان 1320 افتتاح شد ، محمد تقي ذوالقدر فسايي فرزند حاج ملا اسماعيل معروف به  امين الشريعه اصطهباناتي که غير بومي واهل فسا بود ودر ادوار يازدهم ودوازدهم مجلس نيز وکيل نيشابور بود ودر دوره هاي ششم ، هفتم و چهاردهم هم سمـت نماينـدگي مردم فســا و جهرم را بر عهده داشت، طبق دستور درباروبا انتخاباتي فرمايشي ، به عنوان وکيل از طرف مردم نيشابور وارد مجلس شد(1). از محمد تقي ذوالقدر فسايي هم چون ديگر نمايندگان سلف خود که اکثرا غير بومي ودستوري بودند کار خاصي به نفع نيشابوريان به جز شرکت درجلسات قيام وقعود و راي به مصوبات سراغ نداريم .

انتخابات دوره 14تا17نيشابوربا وکالت حسن نبوي سبزواري

درمجالس چهاردهم تا هفدهم ، حسن نبوي فرزند حاج محمد رحيم (روحاني) متولد 1280شمسي که داراي تحصيلات حدود سطح (فارغ التحصيل کلاس ثبت) واز اهالي سبزوار بود ، به صورت متناوب درچهار دوره (6اسفند 1322تا 28 آبان 1332) وکيل نيشابور گرديد .(2)حسن نبوي بيشتر دست نشانده خاندان مالک وصاحب نفوذ نيشابور يعني خاندان سعيدي بود (3) وبه همين جهت هم بود که پس ازورود به مجلس ، جزو فراکسيون اکثريت که متمايل به دربار بود درمقابل اقليت مجلس به رهبري دکتر مصدق وگروهش قرار گرفت.(4)

انتخابات پرآشوب دوره17 مجلس درنيشابور

در انتخابات دوره ي هفدهم مجلس ، مردم نيشابوربا استفاده ازفرصت نسبتا آزاد به دست آمده ي دوره نخست وزيري دکتر مصدق وبا اين تصور که واقعا انتخابات درنيشابورآزاد برگزار مي گردد، به ميدان آمدند تا بتوانند کسي راغيراز نمايندگان درباري وفرمايشي به مجلس بفرستند.

گفتني است که درآستانه انتخابات دوره هفدهم در نيشابور سه جريان سياسي وجود داشت که فعاليت انتخاباتي مي کردند:

1- گروه طرف دار سلطنت و وابسته به دربار به رهبري مالک عمده وپرنفوذ نيشابور، ميرزا ابراهيم خان سعيدي که نماينده ساز بود وروساي ادارات اعم از فرماندار وفرماندهان نيروي انتظامي و انجمن شهر زيرنظراوکارمي کردند وبه نوعي دست نشانده اوبودند وشهردار نيز به ميل ورغبت او انتخاب مي شد .(5)مرحوم حاج شيخ محمد حسين نجفي رئيس مدرسه علميه گلشن وروحاني شاخص نيشابوردرآن ايام اگر چه سال ها با مرحوم محقق همکاري تنگاتنگ داشت ولي دراين انتخابات به سعيدي پيوست وازنماينده  خودساخته ي ايشان درنيشابور يعني نبوي حمايت مي کرد ومدرسه علميه گلشن ومسجد ارگ را که درآن زمان به مسجد نجفي مشهور بود براي اخذ راي در اختيار فرمانداري گذاشت شايد بتوان گفت يک رابطه بده بستان بين ايشان وسعيدي برقرار بود به اين صورت که سعيدي بابذل وبخشش هاي فراواني که داشت تامين کننده بخشي از مخارج مدرسه گلشن وطلاب اين مدرسه را به عهده مي گرفت  و درمقابل ازحمايت هاي معنوي مرحوم نجفي درمناسبت هاي مختلف ازجمله زمان انتخابات بهره  مي برد(6)

2- گروه  طرفداران دکتر محمد مصدق وملي مذهبي ها و آيت الله کاشاني که خواهان محدوديت قدرت سلطنت وطرفدار اصلاحات بودند

3-گروه سياسي، طرفداران حزب توده که عده اي از فرهنگيان و انگشت شماراني از بازاريان را شامل مي شدند و در ميان عامه مردم چندان طرفداراني نداشتند

درانتخابات دوره هفدهم سه نفر ازنيشابور کانديدا ي مجلس شدند که هرکدام ازسوي جريان سياسي خاصي حمايت مي شدند:

يک: سيدحسن نبوي که سبزواري  و وکيل دادگستري  بود ونماينده ادوار گذشته مجلس از نيشابور به شمار مي آمد واز طرف خاندان سعيدي که ازمالکان عمده نيشابور واز صاحب نفوذان شهر بود پشتيباني مي شد وبه نوعي نماينده دربار نيز به حساب مي آمد

دو: ميرزا ابوالقاسم مجتهدي (معروف به حاجي مجتهد) روحاني، شاعرومتمايل به دربارکه در زمان پهلوي اول لباس روحانيت را از تن درآورده بود وکت وشلوار مي پوشيد وکلاه شاپو برسر مي گذاشت وکراوات مي زد .

سه: حجت الاسلام حاج شيخ محمد رضا محقق نيشابوري ، واعظ وخطيب معروف ومشهور نيشابور که کانديداي اصناف وبازاريان واکثريت قريب به اتفاق نيشابوريان محسوب مي شد. (7)

بايد گفت درآن سال ها نمايندگي مجلس درنيشابور به طورمتمادي انتصابي بود وخاندان سعيدي که مرتبط با شاه ودرباربودند نماينده تعيين مي کردند وبه هرنحوممکن شخص مورد نظر خود را ازصندوق درمي آوردند واکثريت مردم هم درجريان موضوع انتخابات نبودندولذا ثمن بخسي که به آنهاداده مي شد ويا نهاري که به آنها مي بخشيدند راي آنهارا مي خريدند، تا اين که مردم در دوره نخست وزيري دکتر مصدق به اين آگاهي رسيدند که نمايندگي مجلس انتخابي است ونه انتصابي و ملت بايدخود فرد مورد نظرش را انتخاب کند و تصورشان هم اين بود که اين آزادي انتخاب واقعيت عيني دارد وبه همين جهت بود که مردم نيشابور به طرف آقاي محقق روي آوردند واز ايشان خواستند که کانديداي مجلس شود.(8)

درمورد اين مسئله که چرا مرحوم محقق باتوجه به شرايط خاص آن دوره به انتخابات دوره هفدهم ورود پيداکرد ،شايد بتوان گفت درخواست عده ي کثيري ازعلماي بزرگ وسرشناس قم و مشهد که با انتشاراعلاميه وامضاهاي متعدد از ايشان حمايت کردند وه تقاضاي اکثريت اصناف و بازاريان وعامه مردم نيشابور به رهبري شيخ مصطفي قائمي از يک سو وداشتن حس مسئولانه ومشي ورفتارمتعهدانه ايشان از سوي ديگرونيزعلاقه وگرايشي که به مرحوم مصدق داشتند واين که مرحوم مصدق اصرار داشت که مردم بايد وارد انتخابات شوند، پس از مشورت با علماي بزرگي چون محمود حلبي درمشهد، وي را درتصميم گيري براي اين امر مصمم ساخت ، هرچند برخي هم به وي هشدار مي دادند که افرادي چون سعيدي وحاجي مجتهد به عنوان دومرد سياسي جلوايشان قراردارند وکارها را آشفته مي کنند.(9)

پس ازاين که مرحوم محقق اعلام کانديداتوري کرد ،آقاي سعيدي که کانديدايش را ازقبل معلوم کرده بودواکثر مردم هم البته مخالف اين امر بودند، از جهت اين که مبادا شورش شود ، به مرحوم محقق پيغام مي دهد که مي خواهد به ملاقات ايشان بيايد وبعد هم درمعيت قائمي شهردار وقت نيشابور به منزل محقق مي روند ودراين ملاقات دوساعته خصوصي ، سعيدي به مرحوم محقق مي گويد که کارهاي نبوي درتهران انجام شده ، يعني اوبايد وکيل شود وسپس به ايشان تعارف مي کند که اگر مي دانستيم شما مي خواهيد وکيل شويد ، نبوي را معرفي نمي کرديم وبه شما قول مي دهم که در دور بعد شما وکيل باشيد واز طرف ما هم به مردم بگوييد خواسته هايشان را بنويسند تاانجام دهيم .مرحوم محقق قبول نمي کند ومي گويد بايد دراين مورد با مردم صحبت کنم که فردا شبش موضوع جلسه را بامردم درميان مي گذارد ومردم پيشنهاد سعيدي را قبول نمي کنند .(10)

درآخرين روزهاي منتهي به انتخابات ،وقتي مرحوم محقق مي بيند که هيچ تغييري در روند غلط انتخابات رخ نداده وهيات نظارواجرايي به شکل گزينشي وبه نفع يک داوطلب تعيين شده اند ودرواقع نتيجه ازقبل معلوم است ، شرکت دراين انتخابات را نوعي تاييد دربرگزاري انتخابات تشخيص داده وبانوشتن ياد داشتي دو سه سطري ازکانديداتوري استعفامي دهد ومردم را وادار به اعتراض آرام وتحصن درتلگراف خانه مي کند.(11)

شبي که قرار بود فرداي آن روزمردم به تلگراف خانه بروند وتحصن کنندوانتخابات راتحريم کنند حاجي مجتهد که بنا به برخي گفته ها طرفدارچنداني نداشت وعده اي معدود وآن هم به جهاتي خاص دوراوبودند،درخانه اوجلسه اي مي گيرند وتصميم گرفته مي شود که فردا بعد از سخنراني و وقت رفتن به تلگراف خانه ودرحالي که ازجلو مدرسه گلشن که صندوق راي درآن جا مستقر بود عبور مي کنند ، چند نفري بروند وصندوق راي را بشکنند .(12)

البته درهمين ايام توده اي ها ي نيشابورهم که يک سر قضيه بودند وباحضورافرادي چون سعيدي ونبوي مخالف بودند ، درشب قبل از انتخابات جلسه اي درخانه ميرزا حسن حجت (حجت الاسلامي )ملاک ، که حامي مالي آنها بود مي گذارند وسفارش مي کنند که ازطرف مرحوم محقق هم دونفري درجلسه باشند که بعد ازآن پشيمان مي شوند ومکان جلسه را براي عدم حضور نمايندگان محقق عوض مي کنند . (13)

گفتني است که چند روز قبل از راي گيري انتخابات مجلس دوره هفدهم ،تعدادي ازمردم نيشابورجهت انعکاس اعتراض خود به اين که انتخابات آزاد نيست درتلگراف خانه تجمع وتحصن مي کنند وحتي شب ها به نوبت در آنجامي خوابند. که درهمين زمان دکتر مصدق درپاسخ به تلگراف تحصن کنندگان نيشابور، تلگرافي مخابره مي کنند مبني براين که آقاي صدقياني را براي پيگيري قضيه فوق به نيشابور فرستادم.(14)

مرحوم محقق روز 22بهمن 1330 که روز راي گيري انتخابات مجلس بود، درمسجد جامع منبر مي روند ومردم را دعوت به آرامش مي کنند وقسم مي دهند که خونريزي نکنند. اما به نشانه اعتراض به انتخابات فرمايشي ،مردم را به راهپيمايي آرام به سمت تلگراف خانه براي رساندن پيام اعتراض دعوت مي کنند. (15)

براساس برخي گفته ها درجريان انتخابات سال 1330، هنگام رفتن مردم به تلگراف خانه،سعيدي که منزلش نزديک آنجا بود ازترس اين که مبادابه منزل اوهجوم ببرند ، با شکلي خاص درماشين خود نشسته وراننده اوفردي به نام گلريزومعروف به سلور وي را ازشهر فراري مي دهد.(16)

هنگام رفتن مردم معترض به تلگراف خانه وموقعي که سيل جمعيت از جلو مدرسه گلشن عبور مي کنند ، بناگاه عده اي به طوري که مي گفتنداز طرفداران حاجي مجتهد مي باشند، ازقلب جمعيت جدامي شوند وياعلي گويان به سمت مدرسه گلشن که محل اسقرار يکي از صندوق هاي راي بود ، هجوم مي برند و صندوق راي را برداشته وبه مسجد جامع مي آورند و با پتکي که از دکان حسن آهن گر که مغازه اش جنب مدرسه گلشن بود، صندوق راي را مي شکنند و راي ها را آتش مي زنند. و پس از آتش زدن آرا به طرف مسجد ارگ که صندوق دوم درآن جا قرار داشت به راه مي افتند.(17)تادرمسجد ارگ تيراندازي هوايي بود وتلفاتي نداشت ،امانيروي انتظامي درپشت بام مسجد ارگ سنگر گرفته بودندوچون مردم به اخطار آنان توجهي نکردند تيراندازي به طرف مردم شروع شد ويک نفر به نام حسين گازراني که کاسب بود وطرفدارمجتهدي بود کشته شد وعده اي مجروح شدند که يکي ازمجروحين که  تير به پايش خورد وبعدا به خاطر همين جراحت پايش را قطع کردند، استادهاشم شکاري گيوه دوزنام داشت.روزبعد ازاين ماجراي پرآشوب انتخابات ،فرمانداري نيشابور صحت انتخابات مجلس دوره هفدهم نيشابور اعلام کرد وسيد حسن نبوي را با4600راي برنده انتخابات اعلام و راي هاي سوخته را کاغذهاي باطله به حساب آوردند.(18)

اما پس ازاين ماجرا، اعتراضات کتبي وقانوني به مقامات بالا ادامه يافت وچون نتيجه اي نگرفتند سران آزادي خواه طوماري درچندين نسخه تهيه کردندکه شامل شماره رديف-نام و نام فاميل -نام پدر-شماره شناسنامه-صادره ومحل امضاواثرانگشت افرادمعترض به انتخابات فوق بود .درسرلوحه اين طومار مطلبي شبيه به اين مضمون نوشته بود که: ما امضاکنندگان ذيل انتخابات 22بهمن را قانوني ندانسته وآقاي سيد حسن نبوي را نماينده خود نمي دانيم.(19) تعدادامضاهاي اين طومارحدود 14000وچندين برابرآرايي بود که به نام نبوي ثبت کرده بودند .اين طومار را به مجلس شوراي ملي ارسال نمودند که آن هم نتيجه اي نداد واعتبارنامه نبوي تاييد شد وتنها نتيجه اش اين بود که آقاي نبوي به طرفدارانش درنيشابور پيغام داده بود که راضي بودم انتخاب نشوم واين گونه آبرويم پيش ساير نمايندگان ريخته نشود.(20)

منابع:

1-ر.ک : يونس مرواريد،ادوارمجالس قانونگذاري دردوران مشروطيت،نشر اوحدي،1377،چاپ اول ،ج3،ص7و52و…

2-همان ،صص52،79،151،252،361

3-جواد محقق نيشابوري ،يادنامه محقق نيشابوري-شامل اهم مسايل چهل سال تاريخ نيشابور، انتشارات دانشکاه فردوسي،چاپ اول،1387،ص84گفتگو با ابولقاسم فاضل نيشابوري

4-مرواريد،ادوارمجلس ،ج3،ص79

5-ر ک : ر.ک :يادنامه محقق نيشابوري ،صص68- يادنامه محقق نيشابوري ،ص93مقاله عبدالجليل فقيدي در مورد اوضاع سياسي –اجتماعي نيشابوردرسالهاي1328تا1332

6- گفتگو با علي امين الاسلامي ونيز يادنامه محقق نيشابوري ،ص75،گفتگو با عبدالجليل فقيدي

7-ر.ک : خيام نامه شماره 90ف(بهمن1386)مقاله 22بهمن1330درنيشابور چه گذشت،نوشته عبدالجليل فقيدي

8الي 20 -ر.ک : يادنامه محقق نيشابوري ،ص67 تا 116 وگفتگو با شخصيت هايي چون حبيب الله مهمان نواز-فقيدي-حسامي-عابدي –نظريان  و…