بیمارستان های نیشابور دوره اسلامی
بیمارستان های نیشابور دوره اسلامی

بیمارستان های نیشابور دوره اسلامی نیشابور در دوره اسلامی به مدت شش سده(قرن)پرتو افشان اندیشه های علمی وفلسفی بود ودارالعلم خراسان وایران به شمار می آمد.در این دوره طلایی نیشابور مقام اول را از نظر سابقه تاسیس مدارس چه دولتی وچه خصوصی درجهان اسلام عهده دار بود واز نظر تعداد مدارس نیز حرف اول رامی […]

بیمارستان های نیشابور دوره اسلامی

نیشابور در دوره اسلامی به مدت شش سده(قرن)پرتو افشان اندیشه های علمی وفلسفی بود ودارالعلم خراسان وایران به شمار می آمد.در این دوره طلایی نیشابور مقام اول را از نظر سابقه تاسیس مدارس چه دولتی وچه خصوصی درجهان اسلام عهده دار بود واز نظر تعداد مدارس نیز حرف اول رامی زد. دراین میان ودرکنار مدارس ما به نمونه هایی برمی خوریم که سازندگان مدارس اهتمام به تاسیس بیمارستان می نمودند وبه مداوای بیماران ومی پرداختند که ازجمله می تموان به دو مورد آن که درمنابع ذکری به میان آمده است ،اشاره نمود

1- بیمارستان ابوسعد خرگوشی نیشابوری(ابوسعد زاهد)

ابوسعد زاهد یا سعد واعظ از علمای متصوفه قرن چهارم واوایل پنجم هجری بود . وی پیوسته با زاهدان مجالست داشت و ملازم عابدان گردید . ابوسعد در نیشابور جاه و مال و مقام خود را در راه فقیران و مستمندان دور از وطن و مجاهدان و گسستگان از دنیا بذل می کرد و در قحطی وحشتناک سال 401 هجری که در نیشابور رخ داد به مصیبت زدگان رسیدگی می کرد. وی در نیشابور در بازارچه ی محله ی خرگوش علاوه بر تاسیس مدرسه، بیمارستانی هم ایجاد کرد و جمعی از یاران خود را مامور درمان بیماران ساخت و پزشکانی را که در دسترس داشت با داروسازان بدان جا آورد.

2- بیمارستان نظامیه نیشابور

در قرن پنجم هجری هنگامی که خواجه نظام الملک نظامیه نیشابور را تاسیس کرد دستور داد بیمارستانی را هم در این شهر بسازند

منبع: سبکی، طبقات شافعیه صفحه 5/223 و نیز قزوینی آثارالبلاد صفحه 240

پزشکان نيشابور دوره اسلامي

1- ابوالقاسم عبدالرحمن ابي صادق ملقب به بقراط ثاني:

وی از پزشکان سده پنجم هجري اهل نيشابور است .طبقات الاطبا گويد که وی با ابوعلي سينا شرف صحبت داشته و قطب الدين لاهيجي در تاريخ خود او را شاگرد ابوعلي سينا مي داند ابن اصيبعه مي گويد: شرحي که ابن ابي صادق بر کتاب هاي جالينوس نوشته در نهايت خوبي و محکمي است و کتاب” منافع الاعضا” ي جالينوس را حوالي 453 هجري شرح کرده است از مصنفات اوست: “شرح مسائل حنين ابن اسحاق” موسوم به شرح کبير و شرح صغير و شرح کتاب “فصول بقراط” و کتاب “تقدمه المعرفه” و کتابي در جواب ايرادات زکرياي رازي بر جالينوس و کتاب “تاريخ کبير” .(1)

ابن ابی صادق درآخرعمر در یکی از قراء نیشابور به نام ایزودستانه انزوا اختیار کرد .سلطان ابراهیم غزنوی چون شهرت وعلم اورا شنید از غزنین رسولی با تحف وهدایا نزد اوفرستاد وتقاضاکرد که به غرنین آید ودرجزو مقربین ونزدیکان درآید .ابن ابی صادق دعوت اورا نپذیرفت ودرجواب گفت که امیر خواسته خویش به من دهد که دانش ازمن گیرد. به او بگویید که علم ودانش فروختنی نیست وهمشهریانم سزاوارترند که ازمنت بهره گیرند.(2)

(1) نامه دانشوران ناصري جلد 1 صفحه 92

(2) (تاریخ نیشابور،موید ثابتیٰ ، چاپ1355،ص337

 

2- نيلي ـ ابوسهل ـ عبدالعزيز ـ سده ي پنجم هجري

ابوسهل نيلي برادر عبدالرحمن نيلي و نزديک به دوره ي ثعالبي نيشابوري حيات داشته است.

(دانشوارن خراسان صفحه 252)