مسجد جامع آيينة تمام نماي تاريخ نيشابور
مسجد جامع آيينة تمام نماي تاريخ نيشابور

مسجد جامع آيينة تمام نماي تاريخ نيشابور در جهان‌بيني اسلام، انديشة مبتني بر توحيد مبناي توليدات هنر اسلامي قرارگرفته است. اين ارتباط در زيباترين بيان خود بي‌شک در معماري مساجد اسلامي مطرح است. مسجد جلوه‌اي از زيبايي‌هاي الهي و نمونة بارزي از تلفيق و ارتباط فرم هاي نمادين،با باورهاي عميق اعتقادي است. مسجد درساده ترين […]

مسجد جامع آيينة تمام نماي تاريخ نيشابور

در جهان‌بيني اسلام، انديشة مبتني بر توحيد مبناي توليدات هنر اسلامي قرارگرفته است. اين ارتباط در زيباترين بيان خود بي‌شک در معماري مساجد اسلامي مطرح است. مسجد جلوه‌اي از زيبايي‌هاي الهي و نمونة بارزي از تلفيق و ارتباط فرم هاي نمادين،با باورهاي عميق اعتقادي است. مسجد درساده ترين شکل خود مي تواند ديواري باشدکه روبه‌ قبله ساخته مي‌شود وجهت نماز گزاردن را نشان مي دهد .اما تأکيد اسلام به برپايي نماز جماعت موجب شده تا مسجد از يک مکان عبادي به يک نهاد عبادي با کارکردهاي ارتباط اجتماعي بدل شود. در ايران؛ مسجد و بازار دو نهاد از نهادهاي اجتماعي‌اند. شهر هاي اسلامي به لحاظ کالبدي متشکل از سه رکن اصلي ارگ،مسجدجامع وبازاربوده است.که محل استقرار و جايگاه عناصر متشکله اجتماع شهري يعني عمال ديواني، علما و بازاريان بوده است.. مساجد جامع در شهرها همواره دو کارکرد سياسي و مذهبي داشت وعموما در کنار مقر فرمانروايان و واليان قرار داشت و بعضاً مرکز اجتماعات سياسي و رسمي هم بوده است و معمولاً در کنار آن مدرسه علميه شهر واقع بود و بالاخره بازار که آن را احاطه مي‌کرد. مسجد جامع به‌تدريج به يکي از ارکان اصلي جوامع شهري بدل شد.بااينکه ارگ در کنار مسجد و بازاربه‌عنوان يکي از سه نهاد عمده شهر بوده است اما عمال ديواني در يک ويژگي اخص باعلما و بازاريان تفاوت داشتند و آن خاستگاه اجتماعي آنان بوده است . شايد يکي از دلايل اتحاد و نزديکي مسجد و بازار يا علماو بازاريان در مقابل حکومت ها، همين يگانگي ريشه و خاستگاه اجتماعي آنان باشد.از سه گانه ي ارگ حکومتي، بازار ومسجد درطي زمان آن چه نابودشد و بر باد فنارفت ارگ حاکمان بود وبازار به عنوان قلب تپنده ي جامعه، ومسجد،به عنوان روح جمعي مردمان يک شهر،کماکان درتاريخ باقي وماندگارند.

نخستين مسجد را درنيشابور ، عبدالله عامر پس ازفتح اين شهر، درسال32هجري درزمان خليفه سوم ساخت. الحاکم درتاريخ نيشابورآورده است که:چون عبداله ابن عامر نيشابور رافتح کردآتشکده قهندز را خراب کرد وبه جاي آن جامع ساخت واين مسجد مناره‌اي نداشت تااينکه ابن مهلب به نيشابورآمد بناي مناره فرمود درقهندز.

مسجد ديگري که درکتابهاي تاريخ به نام مسجد قديم نيشابورومسجد عتيق وجامع قديم وعتيق ياد شده توسط ابومسلم خراساني درزميني به مساحت سي هزار جريب ساخته شد که هزارستون داشت وشصت هزار خلق به يک باره درآن مي توانستند نماز بخوانند .دراين مسجديکصد خدمتگزار کارهاي آن را انجام مي‌دادند. حوض و يخچال بزرگي در ميانة سر آن داشت و شصت هزار نفر در آن در هر نوبت نماز مي‌گذاردند.

علاوه براين دومسجد بزرگ ، در کتب مورخين، دردوران اسلامي حداقل نام سي وپنج مسجد ديگر ضبط شده که ازمهمترين آنها مي توان ازمساجدي چون مسجد مطرز، مسجد عقيل وجامع منيعي ياد کرد که علاوه برکارکرد عبادي جنبه آموزشي هم داشته اند ودر اغلب آنها تدريس واملاي حديث و…برپا مي شد ومعمولا همه آنها مجهز به کتابخانه اي درداخل خود نيز بوده اند که البته امروزه هيچ اثري ازاين مساجد در کهن ديار نيشابورموجود نمي باشد چراکه اين بنا ها همچون خود شهريا در براپر حملات غزها ومغول ها نابود شده اند ويا زلزله وجنگ هاي فرقه اي به تخريب اين مساجد انجاميده است. وامروزه تنها مسجدي که قدمت حدود 550ساله دارد مسجد جامع نيشابور است .

مسجد جامع فعلي نيشابور، قديمي ترين بناي برجاي مانده از دوره تيموري است که آن را پهلوان علي کرخي، فرزند بايزيد کرخي، در عصر سلطان حسين بايقرا به سال 899هجري قمري بنيان نهاد. اين مسجد دو بار بازسازي شده است. يک بار در عصر شاه عباس صفوي که کتيبه بالاي محراب، مويد آن است و بار ديگر در سال 1126 هجري قمري توسط عباسقلي خان بيات، حاکم وقت نيشابور. گواه اين مدعي نيز قطعه شعري طولاني است که بر بالاي محراب و برلوحي سنگي نوشته شده است. بازسازي هاي دوره صفوي به اندازه اي است که مانع مي شود اطلاعات دقيقي از مسجد دوره تيموري به دست آيد.بناي کنوني مسجد جامع با نقشه دوايواني داراي چهار شبستان درجهات مختلف وسه در دراضلاع شمالي ، شرقي وغربي مي باشد که مسجد را به محلات قديمي شهر ارتباط مي دهد. مساحت کل مسجد5 /7320مترمربع وزيربناي آن 4595مترمربع است وعرض مسجد77متر وطول آن5/94متر،درازاي ايوان شمالي13متروارتفاع ايوان جنوبي5/19مترمي باشد. در چهار جهت مسجد، شبستان هايي با ستون ها و طاق هاي ضربي آجري قرار دارد که علي رغم تعميرات و بازسازيها، اصالت خود را حفظ کرده ا ند. ابعاد پايه طاقها در همه جاي مسجد يکسان نيست. بر روي اين پايه ها، قوسهايي با آجرچيني جناغي وجود دارد و بر روي آنها طاقهاي گنبدي قرار گرفته است. ظاهرا اکثر طاقها متعلق به دوران پس از تيموري هستند .بعد از ورودي اصلي که درقسمت شمال مسجد واقع است ،هشتي(فضاي سرپوشيده ي بعد از فضاي ورودي که اغلب بلافاصله پس از درگاه قرار مي‌گيرد) واقع شده است که درسمت چپ آن قبر باني بنا درون زيرزميني قرار دارد .دربناي حاضرهيچ اثري ازايوان شرقي وغربي ديده نمي شود.ايوان جنوبي ،بزرگترين واصلي ترين بخش مسجداست که ازآن به عنوان مقصوره وشبستان تابستاني استفاده مي شود.اين ايوان دربالاداراي دوگلدسته بوده که ظاهرادرتعميرات دوره اخيربرچيده شده است.درديواره ي ايوان،همترازبا بام رواق هاي صحن،يک راهروي غلام گردش مانند) راهرو يا پاگردي که پيرامون گنبد، حياط يا تالار مي‌گردد( تعبيه گشته وهم سطح با آن،سه طاق نما درديواره جنوبي ايوان ساخته شده است.دروسط ديواره جنوبي ايوان،محراب مسجد دريک طاق نماي عميق باقوس مقرنس کاري شده قراردارد.طاق نماي محراب فعلي،يک نيم هشت ضلعي با ازاره اي (قسمتي از ديوار اطاق يا ايوان که از کف طاقچه تا روي زمين باشد) مرکب ازکاشي آبي وسفيداست که احتمالا مربوط به دوره ي صفوي است.

نماي ايوان هاي جنوبي از طرف صحن با طاق نماها وتزئينات آجري ساده تزئين ونماسازي شده است.مطالعه ساخت ديوارهاي ايوان چنوبي وارتباط آنها باشبستان هاي مجاور حکايت از چند مرحله ساختماني دارد

.در سردر ورودي شمالي مسجد جامع نيشابور، کتيبه هايي قرار دارد که متضمن فراميني از شاه عباس صفوي بوده و تاريخ نگارش آنها به سال 1021 هجري قمري بازمي گردد. فرمان شامل لغو و تخفيف ماليات و رفع مزاحمت عمال دولتى از مردم و ساکنين نيشابور است . متن دوقطعه سنگ کتيبه به نقل ازمحمدحسن خان صنيع الدوله وزير انطباعات دربارناصري در»مطلع الشمس» به قرار ذيل است:

سمت راست: بتاريخ ماه رمضان سنه 1021که ولايات خراسان، مضرب سرادقات جاه وجلال نواب اشرف اقدس ارفع سليمان مکان،ظل سبحان،متبوع اعاظم خواقين دوران وقبله افاخم سلاطين جهان ، قائدعسکرالمهدي صاحب الزمان -عليه صلوات الله -الملک المنان ابوالمظفر شاه عباس صفوي الحسيني…گشته ،اهالي ورعاياوعجزه ولايت نيشابوررامشمول عواطف بيکران گردانيده ،کيفيت احوال اهل آن دياررااز…اميرابوالمعالي نيشابوري که درين وقت دررکاب فيروزي انتساب ، مورد التفات حضرت ظل اللهي بوداستفسارنموده ،مشاراليه صورت پريشاني احوال اهل آن دياررا معروض داشته درباب رفاه حال ايشان احکام مطاعه لازم الاتباع نافذگشت.{حکم جهان مطاع شد} آن که: درين وقت،بنابررعايت بي غايت شاهانه ولطف بلانهايت پادشاهانه،درباره ي بلده نيشابورازابتداء چهارماهه امسال ،اصناف محترمه بلده مذکوررا وجوهات قسطي ،به تخفيف و تصدق مقررفرموديم.بنابراين ،حکام وداروغگان وکلانتران بلده مذکور،اصناف مزبور را مرفوع القلم دانسته وازتاريخ مذکور آن راموکد به لعنت نامه نمايند ودرعهده دانند.

وقرينه آن کتيبه درسمت چپ:

…آنکه درين وقت شمه اي از عواطف بي نهايت شاهانه شامل حال جمهوررعاياومتوطنين وسکنه نيشابورشده،مقرر فرموديم که هيچ آفريده اي ازقورچيان عظام وغازيان کرام وملازمان وغلامان وغيره وذلک درخانه رعايا وسکنه بلده مذکورنزول ننموده وبه هيچ وجه من الوجوه مزاحمت به حال ايشان نرسانند. واگراحدي تاغايت درخانه ايشان نزول کرده باشد،بيرون رفته واصلاو مطلقا نزول ننمايند.حکام وداروغگان وتيول داران وعمال بلده مذکوره حسب المسطور،مقرردانسته،مجال تمرد به احدي ندهند.درين باب قدغن دانسته،موکد به لعنت نامه شناسند.{حکم جهان مطاع شد}

گفتني است که ساختمان مسجد جامع نيشابوربه شماره 317 در فهرست آثار ملي ثبت شده است .                                                                                                                                                 وحال پانصد واندي سال آيينه تمام نماي تاريخ پرفرازو نشيب وهمراه با عبرت بسياردرمقابل ديدگانمان قراردارد.نگين پرفروغ و سرو سرفراز و ماناي شهرعزيزمان ، سمبل آزادمردي وماندگاري مردمان اين سرزمين ، به رغم تمام زلزله ها وغارت ها وآتش زدنهاي بي شمار،قحطي و روزگاران عسرت ورنج ، ديرپا و استوار برجاست. خشت خشت اين بناي ماندگار درخاطره جمعي خود،تمام وقايع اين ساليان دراز راتمام وکمال ثبت وضبط کرده است. قدم هايي که بر آستان اين مسجدگزارده شدند،اگربه جستجوي عبادت ومعرفت وکرنش ونيايش حق بودند، اگر راز و نياز و شکوه خويش ،به درگاه حضرت حق مي بردند و اگر به دنبال کمال انسانيت خويش بودند ودررکوع وسجده هاي خود نظر به وجه حق داشتندکه زهي سعادت. چه نيکو زندگاني وچه فرخنده عاقبتي. واگر پي نام ونان ومنصب ، ارضاي هواهاي فاني دنيا، اگربراي رياورزي، وزهد نمايي وخوش آمد مردم روزگار، ومجيزگويي حاکمان وواليان وشاهان، وخطبه خواني به نام خليفه هاي ظلم وجور،و فرقه سازي ونحله بازيهاي کلامي،وفقهي وسياسي ، که غرضي جز دنياپرستي و مال اندوزي وکسب جاه ومقام وقدرت، برصحن وسراي اين فضاي ملکوتي گام نهادند که زهي خيال باطل و دردا ودريغ ازعمرگرانمايه شان . که : فجعلناه هباء ،منثورا{همه اعمال آنان راباطل ونابود مي گردانيم}

باقي وماندگاردرتاريخ فقط وفقط وجه حق است وجستجوي حق.                                                                                       کل من عليهافان ويبقي وجه ذوالجلال والاکرام                                                                                                                                         منابع:

-تاريخ علوم اسلامي،همايي

– اورنگ،بلخاري

– تحليل معماري مساجدايران،شاطريان

– منبراولين رسانه تاريخ اسلام،حسيني ورزمجو

– نيايش وافرينش فضا،اوليا-

-تاريخ نيشابور،الحاکم

هادی آیین