«مکينه» ها يا تنوره هاي ديو
«مکينه» ها يا تنوره هاي ديو

«مکينه» ها يا تنوره هاي ديو نگاهي به بحران آب و پايان تمدن هفت هزار ساله ي ايران اگر قرن بيستم جنگ قدرت هاي بزرگ جهان بر سر به زير سلطه آوردن منابع انرژي و نفت جهان بود، به باور دانشمندان حوزه ي سياست در قرن بيست و يکم، تسلط بر منابع آب شرب جهان، […]

«مکينه» ها يا تنوره هاي ديو
نگاهي به بحران آب و پايان تمدن هفت هزار ساله ي ايران
اگر قرن بيستم جنگ قدرت هاي بزرگ جهان بر سر به زير سلطه آوردن منابع انرژي و نفت جهان بود، به باور دانشمندان حوزه ي سياست در قرن بيست و يکم، تسلط بر منابع آب شرب جهان، مهمترين موضوع مناقشه ي جهان خواهد بود. اما مشکل کمبود منابع آب شيرين در ايران، بسيار بيشتر از ساير مناطق جهان گريبان ملت را گرفته و خواهد گرفت زيرا موقعيت جغرافيايي ايران از نظر نزولات آسماني از طرفي و نگاه غير کارشناسانه به مسائل اقتصادي و اجتماعي از طرف ديگر، بحران آب را مهمترين چالش نظام اجتماعي و سياسي ايران قرار داده است به گونه اي که گاه و بيگاه شاهد هشدارهاي جدي نسبت به پايان تمدن هفت هزار ساله اي اين سرزمين هستيم. در صورت نگرفتن تصميمي فوري، وزير کشاورزي دولت اصلاحات، دکتر کلانتري،از الزام کوچ و مهاجرت 70 درصد از مردم ايران، يعني 50 ميليون نفر، به مناطق ديگر جهان در سال هاي آينده خبر مي دهد. البته مي توان اين سخنان را جدي نگرفت و خود را به خواب زد. همان کاري که تا کنون انجام داده ايم و نتيجه اش پيش چشم ماست. شکافي 18 کيلومتري در دشت نيشابور و نشست زمين در مناطق ديگر، کابوسي است که در اثر غفلت، جامه ي واقعيت پوشيده است. بي توجهي به مشکل آب به تعبيري يعني پدران و مادران نسل کشي نموده و حق حيات را از فرزندان شان سلب کنند.
به جرات مي توان گفت که بحران آب مهمترين چالش حال حاضر جامعه ي ايران وبه ويژه مردم نيشابور است. درست بيست سال پيش، سال 1364، فيلمي با نام «تنوره ي ديو» در ايران با کارگرداني کيانوش عياري به نمايش درآمد که راوي حکايت تلخ سوداگري و منفعت طلبي مردي ثروتمند در روستايي دور افتاده بود که با حفر چاه عميق، باعث شد کاريز روستا خشکيده شود و مردم به مصيبت و بدبختي گرفتار شوند.اين فيلم وصف حال جامعه امروز ماست. ايرانيان در گذشته به شدت سخت کوش بوده اند و در طول هفت هزار سال، توانسته اند به وسيله ي ابداع قنات با اقليم جغرافيايي خشک و کم آب خود سازگار شوند. گفته مي شود طول کاريزهاي ايران از طول «خط استوا» بيشتر است. ويژگي منحصر به فرد کاريز اين بود که آبهاي مازاد لايه هاي سطحي طبيعت را جمع آوري و بدون هيچگونه آسيبي براي مصرف کشاورزي و شرب آماده مي کرد.اماشرايط امروز فرق کرده است.
جسورانه و بي مهابا به جان طبيعت افتاده ايم. ورود تکنولوژي به کشاورزي و نگاه آزمندانه به طبيعت باعث شد تا ازحدود دهه ي چهل شمسي استفاده از موتور و پمپ براي استخراج آب به تدريج رونق بگيرد و قنات ها به دليل مکش و پمپاژ آب هاي سطحي خشک شده و از رونق افتادند. فرض کنيد بيماري براي مداوابه شيادي که مدعي تخصص در زالو درماني است مراجعه کند و متخصص مزبور به جاي چند زالو، از ده ها زالو استفاده نمايد. آيا نتيجه جز ضعف و مرگ بيمار خواهد بود؟ امروزه حفر چاه هاي عميق به حدي گسترش يافته که در شهري مثل نيشابور اکثر کاريزها خشکانده شده اند. علاوه براين نبود آگاهي، نياز به کار طاقت فرسا و مديريت قدرتمند جهت لاي روبي از عوامل ديگر نابودي قنات ها بوده است.
به هر حال استفاده از قنات، اين ميراث گران بهاي ايرانيان نيک انديش به تاريخ سپرده شد و استفاده از «مکينه» ها رواج يافت. استفاده از پمپ و حفر چاه عميق ممکن است با مديريت صحيح ويرانگر نباشند اما متاسفانه به خاطر نگاه هاي پوپوليستي به اقتصاد و به خصوص اظهار نظر رئيس دولت گذشته در فيروز کوه مبني برعدم وجود مشکل در منابع آب زيرزميني و اقدام مجلس در ارائه ي مجوز به چاه هاي غير مجاز و حفر چاه هاي جديد، به قول آقاي کلانتري، نسل کشي شروع شد. تنوره ي ديو ها در تمامي روستا ها و شهرها زبانه کشيد و جان زمين را گرفت. بدون ترديد مسببان اين وضعيت دربرابر تاريخ مسئول اند زيرا عواقب بسياري براي روستاها و شهرهاي ايران به ارمغان آورده است.
اسفناک تر اينکه در دشت نيشابور، علاوه بر بي توجهي مسئولان، مردم نيز برخلاف هشدارهاي شديد، به حفاري هاي غير قانوني خود ادامه مي دهند. باغ هاي بسياري در اطراف شهر احداث شده که در هر يک چاهي حفر نموده اند و از آب گل آلودِ نبودنِ اراده اي براي مبارزه با قانون گريزي استفاده مي کنند. هرچند برخي از اين افراد به دليل وضعيت خراب بازار کار، به دزدي آب روي آورده اند.
حجم عظيم مشکلات پيش رو مسئوليت مردم و مسئولان شهر را دوچندان نموده است. قبل از هر چيز، نخستين مسئوليت تغيير نگرش نسبت به مقوله ي استقلال اقتصادي است. برخي مسئولين، در دولت هاي گذشته، با هدف خودکفايي، مردم را تشويق مي نمودند ميزان توليدات خود را براي صادرات و يا تامين مايحتاج مردم افزايش دهند. درحاليکه با توجه به روند جهاني شدن اقتصاد، امروزه استقلال اقتصادي کاربردي ندارد. حتي کشورهاي بزرگ و ابرقدرت که امکانات زيادي براي توليد کالاهاي مختلف دارند خود را بي نياز از داد و ستد با ساير ملل نمي دانند.
از تغيير نگرش که بگذريم موضوع مهم ديگر، بازگشت به عقلانيت در تصميم گيري هاست. عقلانيت به معناي برنامه ريزي و تجزيه ي اهداف بر مبناي واقعيت است. واقعيت نگران کننده ي نيشابور و ايران، به تاراج رفتن منابع مختلف طبيعي به ويژه آب است. برنامه هاي توسعه ي نيشابور بايد با محوريت آب نوشته شود. با تکيه بر صنايع کوچک و کشت هايي که به آب کمتري نيازمند مي باشد، بايد اشتغال ايجاد شده و جلو آب دزدي گرفته شود. همچنين لازم است ديوهايي که امروزه به مدد تکنولوژي نوين بي سروصدا، مشغول مکيدن جان زمين هستند را بيشتر کنترل نمود. شايد يکي از راه هاي مفيد نصب کنتور براي آنها باشد. از کنتور مهمتر، افزايش آگاهي کشاورزان و مردم در اين زمينه و اتخاذ سياست هايي است که کشت آنها به سمت محصولاتي سوق داده شود که نياز نباشد سفره هاي زير زميني را به يغما ببرند.
بديهي است به خاطر حادتر بودن اين مشکل در نيشابور، کميته ي مقابله با بحران آب، تاکنون بايد شکل گرفته باشد. در بخش آب مصرفي شهروندان، اين کميته در مرحله ي اول بايد يه کنترل آلودگي منابع آب بپردازد. بر فاضلاب و روند اجراي آن که سالهاست ادامه دارد نظارت کند و در تسريع آن بکوشد تا از اين بيشتر منابع آب شهر آلوده نگردد. در مرحله دوم ايجاد مخازن براي آب شرب در جهت افزايش کيفيت آب نوشيدني در دستور کار قرار گيرد. ايجاد مخازن بزرگ باعث جلوگيري از اتلاف باران هاي فصلي شده و ما را از حفاري بيشتر بي نياز مي سازد. در مرحله بعد از طريق آموزش عمومي، مردم را وادار کند تا نقش فعالي در حفظ منابع آب و پاک نگه داشتن آن ايفا نمايند.
کميته ي مقابله با بحران آب در بخش کشاورزي، مهمترين وظيفه اش، مي تواند هدايت کشت و زرع در نيشابور به سمت محصولات مناسب اين منطقه ي جغرافيايي باشد. لزومي ندارد به قيمت نابود ساختن آينده ي فرزندانمان محصولاتي کشت کنيم که ممکن است باعث خوش آيند برخي خواص شود. محصولاتي هست که هم صرفه ي اقتصادي دارد و هم منابع آب کمتري را تلف مي کند. بي شک اين کميته از متخصصان امر تشکيل شده يا خواهد شد و تصميمات آنها کارشناسانه خواهد بود. به اميد روزي که مسئولين، دلسوزي شان براي شهر، عاقلانه باشد.
نویسنده :حبیب اله قربانی