نگاهي آسيب شناسانه به شوراهاي شهر وروستا
نگاهي آسيب شناسانه به شوراهاي شهر وروستا

  يکي از نمادهاي برجسته دمکراسي وجمهوريت هر نظام وجود تشکلهاي برخاسته از بطن مردم ودخالت دادن مردم در تصميم گيري وانجام امور درابعاد متعدد توسط مردم است. چنانچه شوراها به هر دلايلي از اهداف خود باز بمانند ويابه قسمتي از اهداف خود دست نيابند ، به همان نسبت ناکارآمدند وچنانچه اين آسيبها احصاء وشناسايي […]

 

يکي از نمادهاي برجسته دمکراسي وجمهوريت هر نظام وجود تشکلهاي برخاسته از بطن مردم ودخالت دادن مردم در تصميم گيري وانجام امور درابعاد متعدد توسط مردم است.

چنانچه شوراها به هر دلايلي از اهداف خود باز بمانند ويابه قسمتي از اهداف خود دست نيابند ، به همان نسبت ناکارآمدند وچنانچه اين آسيبها احصاء وشناسايي شده ومورد تجزيه وتحليل قرار گيرند وچرايي اين گونه آسيبها بررسي شده وراهکارهايي براي برون رفت از آسيبها ارايه گرددشوراها مي توانند سريع تروبهتر به اهداف خود برسند.

آسيب پذيري وناکارآمدي شوراها عوامل متعددي دارد که مهمترين آنها به شرح زير مي باشند:

الف) عدم شناخت کافي از کانديداها که نتيجه آن انتخاب نشدن اصلح است: اين موردقطعا”شامل همه شوراها و يا همه منتخبين شوراي يک شهر نمي شود. ممکن است در مورد بعضي از اعضاي شوراهاي بعضي از شهرها مصداق نداشته باشد.

يکي از عوامل انتخاب نشدن اصلح ،فرهنگي است و در شهرهايي که بيشتر مناسبات قومي و طايفه اي حاکم است مزيت وابستگي به قوم وقبيله برساير مزيت ها مي چربد وتوفيق افرادي باچنين ويژگي براي راي آوري بيشتر است . وقتي که اعضاي شورا بدون نياز به ارايه برنامهء مشخص و باتبليغات يک هفته اي و فقط چهره به چهره انتخاب شوند اعضاي شورا نسبت به تعداد افرادي که مي شناسند احساس وظيفه بيشتري مي کنند و وقتشان بيشتر صرف امور روزمره و رتق وفتق امور افراد، بصورت تکي مي شود و به عبارت بهتر دچار روزمرگي ميشوند. که راهکار کوتاه مدت آن تشويق وتاييد وسپس انتخاب فرد يا افراد هم قوم وقبيله خود اما متخصص وباتجربه ومتعهد است.

ب)-بي رغبتي وکم رغبتي افرادتوانمند ومتخصص ومتعهد: اين مورد هم عام نيست اما هستند افراد دلسوز و کارآمدي که يا فضا براي آنهامساعد نيست يا قوم وقبيله وطيف وطايف آنها کم است يا پول کافي براي هزينه تبليغاتي ندارندوچون مي خواهند پاک دست باشند وبعد” وامدار کسي نباشند کمکهاي ديگران راقبول نمي کنند و عطايش را به لقايش مي بخشند و جاي آنها در شوري خالي است وشوري به همين نسبت ناکارآمداست.

ج)-عدم وجود احزاب قوي واثرگذار: عدم وجود احزاب اثرگذار،خود علتهاي متعددي داردکه درجاي خود و مجالي ديگر بايد مورد بحث قرار گيرد .

د) عدم تناسب رشته هاي تخصصي اعضاي شوري و يا تراکم بعضي از تخصصها: براي آباداني يک شهر توجه به ابعادسخت افزاري و نرم افزاري امري ضروري است.شهر خوب شهري است که زيبا باشد.تراکم جمعيتي وفضاي سبز وزيرساختهايي از قبيل آب وبرق وگاز وجدول بندي فاضلابهاي آن مناسب باشد..شهرخوب شهرتميز وبدون آلاينده وبدون سر وصدا وامن است.شهرخوب شهري است که درآن دزدي وقتل و زورگيري وجود نداشته باشدو…….. اينها را همه مي داننداما تعدادي از ويژگيهاي شهرخوب را براي اين برشمردم تا بگويم شهر خوب باا ين ويژگيها شورايي مي خواهد که درآن علاوه بر تعهد که همگي بايد متصف به آن باشند متخصصين مديريت،شهرسازي،جامعه شناسي ،فرهنگي ،اقتصاد،بهداشت، مهندسين معماري وعمران،حقوق و علوم سياسي وديگر رشته ها وجود داشته باشند و تجربه در زمينه هاي مختلف از جمله زمينه هايي که آگاهي و دانش و تجربه در آن زمينه ها با ايجاد يک شهر خوب گره خورده باشد و بتوان مسايل و مشکلات شهري را با کمک آن دانش وتجربه حل کرد. براي پيشبرد اهداف مذکور بايد اسباب و ابزارهاي لازم را داشت که يکي ازمهمترينشان انتخاب افراد دل سوز ،با انگيزه و متخصص درامور مختلف ازجمله اموري است که به صراحت در اين اصل ذکر شد.

د)نداشتن روحيه وباورهاي مشارکتي وکار گروهي:اين موضوع ريشه در فرهنگ ما دارد.اگر يک نگاه سطحي به جامعه کنيم مي بينيم طرحها وشرکتهاي گروهي با مسايل و مشکلاتي روبرو هستند. تعاونيهاي ما آنگونه که در قانون اساسي به آنهاتوجه شده شکل نگرفته ونضج پيدا نکرده وتوسعه نيافتند. در ورزشهاي تک نفري بهتر درخشيديم تادر ورزشهايي که ماهيت تيمي وگروهي دارند.پس ضروري است يک تلاش مضاعف ونهضتي درتقويت کارمشارکتي باهمکاري همه دستگاههاي فرهنگي و اجرايي براي نهادينه کردن تشکلها، تعاونيها وسازمانهاي مردم نهاد انجام شود.افرادي بايد وارد عرصه شوراها شوند که اعتقادراسخ به مشارکت وکارگروهي داشته باشند وازسعه صدر برخوردار باشند.

و) نو رس وجوان بودن شوري: گرچه شورا ومشورت به صورت عام قدمتي چندهزارساله دارد.اما از زمان تشکيل انجمنهاي بلديه در مشروطيت تاکنون کمتر ازصدسال مي گذرد وحکومتهاي مستبد هم ازايجادتشکلهابه معناي واقعي هراس داشتند تا اينکه نظام مردمي جمهوري اسلامي به آن توجه ويژه کرد و همانطور که گفته شد يک فصل از قانون اساسي به اين امر مهم اختصاص يافت ولي به دلايل و شرايط خاص کشور ازجمله جنگ تحميلي 8ساله عملا” شوراها پررنگ تشکيل نشدند. اما باآسيب شناسي ورفع نقاط ضعف و افزايش نقاط قوت و آموزش و تصويب قوانين و مقررات پخته ومناسب ازطريق مجلس شوراي اسلامي و تدوين مقررات و ضوابط و آيين نامه هاي مترقي از سوي دولت مي توان شوراهايي کارآمد و مترقي داشت. آنچه که برآن واقفم اين است که همه مسايل و مشکلات وآسيبها وکاستيها را احصاء نکردم ام در حد بضاعت خود اين مطالب را از سر خيرخواهي وبراي اعتلاي کشورمان به رشته تحرير درآوردم اميدوارم مفيد واقع شود

رجبعلی کرد