نگاهي به تاريخچه ي ترانه در ايران
نگاهي به تاريخچه ي ترانه در ايران

  (بخش دوم) در بخش اول مقاله، ترانه هايي که توسط مردم در مراسم وابسته به سال نو خوانده مي شده را تحت عنوان «ترانه هاي نوروزي» به شما معرفي نموديم. در اين بخش ضمن معرفي اعياد قديمي تمدن پارس به معرفي ترانه هاي عاميانه ي اين جشن ها پرداخته و در شماره ي بعد […]

 

(بخش دوم)

در بخش اول مقاله، ترانه هايي که توسط مردم در مراسم وابسته به سال نو خوانده مي شده را تحت عنوان «ترانه هاي نوروزي» به شما معرفي نموديم. در اين بخش ضمن معرفي اعياد قديمي تمدن پارس به معرفي ترانه هاي عاميانه ي اين جشن ها پرداخته و در شماره ي بعد انواع ديگر ترانه را به شما معرفي خواهيم کرد!

1: ترانههاي شادي

اين دسته از ترانه ها به دو گروه تقسيم مي شوند:

1-1) جشن‌هاي ملّي و همگاني

1-2) جشن‌هاي خصوصي و خانوادگي

1-1-1)جشن هاي نوروزي (که در شماره ي قبل به آن پرداختيم).

1-1-2) جشن تيرگان

جشن تيرگان طبق گاهشماري ايران باستان در روز سيزدهم تير برگزار مي شد. اين جشن درگرامي داشت تيشتَر3 بوده و در برخي ديگر روز کمان‌کشيدن «آرش کمانگير» و پرتاب تير از فراز البرز نيز از آن يادشده است. به روايت ابوريحان بيروني4، همچنين جشن تيرگان روز بزرگداشت مقام نويسندگان نيز بوده است.

اين جشن ده روز ادامه داشت و از روز سيزدهم شروع و روز بيست و دوم به اتمام مي رسيد. امروزه زرتشتيان تيرگان را «تيرو جشن Tiru-Jashn» مي نامند و برايش اهميت فراواني قايل اند. لباس و پوشاك نو مي پوشند و نقل و شيريني و ميوه و خوراك هاي سنتي و ويژه مي پزند. پيش از اين روز، خانه را خوب پاكيزه نموده و به هنگام طلوع آفتاب شست وشو مي كنند و خواندن دو نيايش «خورشيد نيايش» و «مهرنيايش» از اوستا را بسيار نيكو مي دانند. شايد «تيرو جشن» يكي از شادترين جشن هاي كهن ايراني بوده باشد. در آغاز جشن بعد از خوردن شيريني، بندي به نام «تير و باد» که از هفت نخ با هفت رنگ متفاوت بافته شده را به دست مي بندند و نه روز بعد اين بند را باز کرده و در جاي بلندي مانند پشت بام به باد مي سپارند تا آرزوها و خواسته هايشان را به عنوان پيام رسان به همراه ببرد. در اين جشن بچه ها بيش از همه لذت مي برند. آنها در كوچه ها و خانه ها و بامها مي دوند، ترانه مي خوانند و كنار نهرها و جويها و تالاب ها به هم آب مي پاشند و يا به آب مي پرند.

ابوريحان بيروني در همان کتاب آورده که: هنگامي که افراسياب پادشاه توران بر لشگر ايرانيان غلبه مي کند، منوچهر (پادشاه ايران) به جنگلهاي مازندران پناه مي برد؛ افراسياب لشکر منوچهر را محاصره کرده و منوچهر به ناچار پيکي به نزد افراسياب فرستاده و از او مي-خواهد که از کشور ايران به اندازه ي پرتاب يک تير واگذارد و باقي را بگيرد. افراسياب با کمال ميل اين پيشنهاد را مي پذيرد. منوچهر فکر مي کند که چه کسي را براي پرتاب تير انتخاب کند، تا اينکه يکي از فرشتگان خداوند به نام «سِپَندارمَذ» پيش منوچهر آمده و «آرش» را که مردي خداپرست و ديندار بوده را نامزد اين کار مي کند؛ چنان که در اوستا آمده است، آرش را حاضر مي کنند و منوچهر تير وکمان را به او داده و مي گويد تو بايد به فرمان خداوند اين تير را پرتاب کني و کشور ما را از چنگال اهريمن5 رها سازي! آرش برهنه مي شود و به بالاي بلندترين نقطه ي کوه رويان مي رود و خطاب به مردم مي گويد: اي مردم بدن من را ببينيد که سالم است و در آن هيچ زخم و جراحتي وجود ندارد، اما بدانيد که هنگامي که من اين تير را رها کنم تکه تکه خواهم شد و خود را فداي شما خواهم کرد! آرش کمان را مي گيرد و با تمام نيرو آن را مي کشد، بگونه اي که تمام رگهاي بدنش بيرون مي زنند و پاره پاره مي شوند. او تير را رها مي کند و خداوند به باد فرمان مي دهد که تيرش را از کوه رويان بردارد و به شهر فرغانه6 ببرد. تير پس از دو روز حرکت در اين شهر به درخت گردويي برخورد کرده و اين درخت گردو مرز [شرقي] بين ايران و توران مي شود. افراسياب ناگزير لشکر خود را از ايران بيرون مي برد و ايرانيان آزاد مي شوند.

اين قضيه در روز سيزدهم تير اتفاق افتاده و مردم در اين روز جشن گرفته و ديگي بزرگ فراهم کردند و هرکس هرچه که در خانه داشت، از سبزي و نخود و حبوبات تا گوشت را در آن ريختند و آشي پختند و آن را بين همه پخش کردند.

اين جشن تا پيش از ظهور اسلام و حتي مدتي پس از آن در ايران بر پا مي شد و طرفداران زيادي داشت، اما پس از ظهور اسلام اين جشن نيز به همراه ديگر آيين ها منسوخ شده و امروزه تنها در بين زرتشتيان برگزار مي شود.

نکته ي جالبي که در برپايي اين جشن در منابع تاريخي به چشم مي خورد، زمان اجراي آن است. در ادبـيات قرنهاي چهارم و پنجم، نمونه هاي زيادي را مي توان يافت که نشان مي دهد تيرماه در فصل پاييز بوده است:

اگر به تيرمه از جامه بـيش بايد تير

چرا برهنه شود بوستان چو آيد تير (عنصري)

گهي نو بهار آيد و گاه تير

جوان است گيتي گه و گاه پـير (اسدي)

بهار و تموز و زمستان و تير

نيا سود هرگز يل شيرگير (فردوسي)

ادامه دارد

مهرداد مومنی