گفت وگويي صميمانه با نقاش وطراح برجسته شهرمان ابوالفضل رفيعي
گفت وگويي صميمانه با نقاش وطراح برجسته شهرمان ابوالفضل رفيعي

هنر مخالف خشونت، ظلم و غارت است اولين آثار کشف شده نقاشي در ايران به حدود ده هزار سال قبل بر مي گردد که در غار دوشه در لرستان به دست آمده است. نقاشي ايراني که به غلط مينياتور گفته مي شود در دوره اسلامي براي مصور کردن کتب استفاده مي شده است.کتابهايي همچون ورقه […]

هنر مخالف خشونت، ظلم و غارت است

اولين آثار کشف شده نقاشي در ايران به حدود ده هزار سال قبل بر مي گردد که در غار دوشه در لرستان به دست آمده است. نقاشي ايراني که به غلط مينياتور گفته مي شود در دوره اسلامي براي مصور کردن کتب استفاده مي شده است.کتابهايي همچون ورقه و گلشاه ، کليله و دمنه ، سمک عيار و…

از بزگترين نقاشان ايراني بعداز اسلام مي توان از محمد سياه قلم ،روح اله ميرک ، کمال الدين بهزاد ، استاد محمد و…، را نام برد. تاريخچه هنر نقاشي در کشور ما فراز و نشيب زيادي داشته است .آنچه هم اکنون در کشور ما به عنوان هنر نقاشي شناخته مي شود در ادامه حيات نگارگري ايراني و هم نشيني آن با نقاشي اروپايي در دوره صفوي روي داده است. براي آشنايي بيشتر با اين هنر شناخته شده گفتگويي داشتيم با ابوالفضل رفيعي نقاش ،طراح ومدرس دانشگاه و کارشناس ارشد نقاشي شهرمان

چه تعريفي از نقاشي داريد؟

هنر در نظر من ابزاري است براي بيان ايده ناب که از بطن جامعه اي که هنرمند در آن زندگي مي کند، نشات مي گيرد و به عبارتي احساسات هنرمند است نسبت به دنياي پيرامونش که به صورت هنر(نقاشي) روي بوم تجسم مي يابد .و اغلب پيامي در آن مستتر مي باشد.

چرا نقاشي انتخاب اصلي شما در زندگي هنري شد؟

در دوره تحصيلي راهنمايي خوشنويسي و نقاشي کردن برايم لذت بخش بود. تشويق استاد قايم مقامي و جناب ناظر که از آموزگاران آن دوره زندگي من بودند بسيار در شکل گيري ايده هاي من نقش داشتند. يادم هست يک نقاشي پرتره که من از اينشتين کشيده بودم در تابلو اعلانات مدرسه نصب شد.اين حرکت موجب آشنايي و لذت بيشتر من از دنياي شگفت آور هنر و نقاشي شدوهمراهان خوبي همچون هادي عرب نرمي و آرمان عسکران مر ا در پيمودن اين راه ياري کردند.

پس از دوره تجصيلي راهنمايي چه مراحلي طي شد تا شما به اخذ مدرک کارشناسي ارشد نقاشي نايل شديد؟

بله تحصيلات من در هنرستان سيناي مشهد ادامه يافت (به دليل نبودن هنرستان هنر در نيشابور)آنجا فضاي فرهنگي و هنري جالبي حاکم بود نخبگان استان در يک جا جمع بودند و شخصيت و علايق من در اصل آنجا شکل گرفت. از استاداني همچون اسپهبدي» و تقي زاده، توشه بسيار گرفتم تا اينکه پس از اتما م دوره هنرستان در رشته نقاشي وارد دانشکده هنر نيشابور شدم. آنجا هم از محضر استاداني همچون علي سيداني ،يعقوب پور و دکنر کفشچيان ،بهره وافري بردم .در نهايت کارشناسي ارشد را در رشته نقاشي از دانشکده هنرهاي زيبا (تهران ) دريافت کردم. در دانشگاه تهران نقاشي و طراحي برايم انتخاب اول بود. حضور استاد کفشچيان مقدم و استاد ويکتور يوواف دارش و فضاي هنري حاکم بر آنجا مرا به منزلگاه آخر آموزش رساند. لذا نقاشي کار و حرفه اصلي من شد.

ظاهرا تدريس هم مي کرديد؟

همزمان با تحصيل در دانشگاه، تدريس و آموزش را ادامه مي دادم تا اينکه پس از مراجعت به زادگاهم با راه اندازي آموزشگاه در خدمت دوستداران هنر نقاشي بوده ام.

سبک کار شما در نقاشي چيست؟

من با استفاده از آموزه هاي دانشگاهي و آشنايي با مردم زادگاهم موفق به خلق سوژه هاي محلي و بومي شده ام که بتواند پيامم را به تمامي انسانها در هر کجاي زمين برساند و آخرين تابلوهايم نيز در اين راستا خلق شده است .

اصولا جامعه چه نيازي به مقوله هنر و هنرمند دارد؟

سوال جالبي است. هنرها با احساسات انساني عجين شده اند. هر جا هنرمندي پاي مي گذارد آن فضا آکنده از احساس و عاطفه مي شود. اين اتفاقي نيست ذات هنر با احساسات عالي انساني گره خورده است .نقاش با قلم موي خود، عکاس با دوربين اش، موسيقيدان با سازش، فيلمساز بابازيگر ودوربين اش و…،. همه در پي تلنگر زدن به عواطف انسانها هستند، تا آدمها با درون خويش آشتي کرده و از دنياي ظلم و خشونت و وحشي گري فاصله بگيرند. آري هنر وهنرمند در پي تلطيف صفات انساني است و ضد هنر در پي خشونت و ظلم و غارت .بنابر اين اگر مردم به قدرت هنر و رشته هاي هنري پي ببرند و آموزش ببينند بسياري از کج رويهاي اجتماعي از بين مي رودو جامعه ي سالم تر ، شادتر و خلاق تر خواهيم داشت.

مديريت هنري را در اين سالها چگونه ديده ايد؟

به قول يکي از هنرمندان همشهري، مسئولين بايد به هنرمندان اعتماد کنند (مهدي اخويان نقاش همشهري) بله کشور ما از عدم اعتماد به هنرمند ضربات مهلکي خورده است که اميدواريم اين روش ديگر ادامه پيدا نکند تجربه موفق شهرداري ها در زيبا سازي شهرها نشان داد اين اعتماد به جا بوده است. لذا از مسيولين تقاضا دارم کار هنري را به اهلش بسپارند و نتيجه آن را ببينند.

و نظر شما درباره اقتصاد هنر

رشته هاي هنري هنوز در کشور ما به استقلال نرسيده اند و هنرمندان ما بايد شغل ديگري براي امرار معاش داشته باشند و اين به کار هنري ضربه مي زند. اگر هنرمند درآمد نداشته باشد، مجبور است کار هنري را رها کرده و دچار سردر گمي شود واين بخشي از انرژي مثبت جامعه را هدر مي دهد.بايد نگاه مسولين و مردم به رشته هاي هنري عوض شده و هنر جايگاه اصلي خود را در اقتصاد کلان کشور پيدا کند تا هم فرهنگ ما بارور تر شده و هم جهانيان با آثار و خلاقيتهاي فرهنگي و هنري ما آشنا شوند.

در حال حاضر به چه فعاليت و کار هنري اشتغال داريد؟

فعلا روي پروژه اي با نام شهر خاموش کار مي کنم (حدود بيست تابلو) که با الهام از شعر سفر استاد شفيعي کدکني خلق شده است .ضمنا با هماهنگي هايي که با آهنگساز گرانمايه شهرمان، آرش کامور انجام شد يکي از تابلوها همزمان با اجراي قطعه موسيقي اسب و آتش (ساخته ايشان ) در مراسم بزرگداشت روز ملي عطار رونمايي شد.و در حال حاضر همکاري هنري خود را با گالري آرت سنتر تهران ادامه مي دهم .

اگر مطلبي هست در سخن آخر مي شنويم

بيست و پنج سال کار هنري و آشنايي و دوستي با هنرمندان همشهري مقيم مرکز مرا به اين نتيجه رسانده است نيشابور با داشتن مديراني لايق همچون مجيد ملانوروزي مي تواند به يکي ار قطب هاي هنري کشور تبديل شود اگر مردم و مسيولين بخواهند و همت کنند موفق باشيد .

نوشته شده توسط : هاشم مداح