نيشابورجولانگاه ازبکان و صفويه
نيشابورجولانگاه ازبکان و صفويه

نيشابورجولانگاه ازبکان و صفويه پس از تخريب کامل نيشابور به دست مغولان و قتل عام سکنه آن، اين کلان شهر هرگز عظمت گذشته خود را باز نيافت. مردم اندکي که جان سالم به در برده بودند و يا به روستاها و به نقاط دور و نزديک گريخته بودند، شهر جديد را در سمت غرب، در […]

نيشابورجولانگاه ازبکان و صفويه

پس از تخريب کامل نيشابور به دست مغولان و قتل عام سکنه آن، اين کلان شهر هرگز عظمت گذشته خود را باز نيافت. مردم اندکي که جان سالم به در برده بودند و يا به روستاها و به نقاط دور و نزديک گريخته بودند، شهر جديد را در سمت غرب، در چند کيلومتري شادياخ بنا نمودند. کلاويخو که در ادامه سفرش به دربار امير تيمور گورکاني در سمرقند در سال 807هجري از نيشابور عبور کرده است، اين شهر را چنين توصيف مي کند: در حدود يک فرسخي نيشابور چهار صد چادر نمدين سياه که در آن ها قبيله اي به نام الواري که کرد بودند زندگي مي کردند. اينان تحت فرمان تيمور بودند و سالانه سه هزار شتر و15هزار راس گوسفند به رسم خراج جهت اجاره ي چراي گله هاي خود به او مي دادند. ..

رويارويي چند باره شاه اسماعيل با ازبکان در نيشابور

خراسان از مرکز حکومت سلاطين صفوي دور بود و ازبکان مدعي اين سرزمين زر خيز در اين دوره بودند.حکومت نيشابوردراوايل سلطنت شاه اسماعيل بر عهده ي محمود سلطان بود. شاه اسماعيل در سال 916ه. پس از شنيدن يورش شبيک خان ازبک به خراسان، به اين ديار آمد و او را در نزديکي مرو شکست داد و کشت و امارت آن سامان را به سرداري به نام «اتلندي بيک» سپرد. پس از بازگشت شاه اسماعيل ديگربار اين ديار صحنه تاخت و تاز ازبکان قرار گرفت.اين بار شهريارجوان صفوي يکي از سرداران خود به نام امير نجم ثاني را با12هزار نفر براي پس گرفتن سپاه خراسان ازسپاه ازبک عازم اين ديارنمود.اين سردار توانست پاره اي از ازبکان رابکشد و بقيه را فراري دهد و «ابن حسين ميرزا» رادر نيشابور حاکم کند.

پس از شکست شاه اسماعيل در چالدران ياغي گري در گوشه و کنار ايران آغاز شد از جمله عبيدخان ازبک که پس از هرات با هزار سپاه روانه مشهد و نيشابور و سبزوار شد و براي آن ها حاکم تعيين نمود.

و شاه اسماعيل براي ختم غائله ازبکان به خراسان روي آورد. يکي از مورخان دراين باره مي نويسد: ((سيد مختار در سبزوار از سه هزار ازبک،2500نفر از آن ها را کشت. سيد خواجه با 500نفر که نتوانسته بودند کوچ خود ببرند بدون کوچ به سوي نيشابور گريزان شد.سيد هادي(ابن عم او) در نيشابور بود چون او را ديده احوال پرسيد گفت چه گويم برخيز و به در رو که امشب اگر اينجا ماندي فردا جان به در نخواهي برد آنگاه کوچ خود را برداشته با 2000ازبک به جانب مشهد روان شد .شاه اسماعيل مدتي بعد به طرف نيشابور روان شد و چون اين شهر را خالي ديد ، راه هرات را در پيش گرفت.

رويارويي ازبکان و تهماسب اول درنيشابور

مرگ شاه اسماعيل به ازبکان جسارت بخشيد و آن ها چندين بار خطه خراسان و نيشابور را آماج حملات ويرانگر خود قرار دادند اما شاه طهماسب همانند پدرش کليه اين تهاجمات را دفع کرد.اولين برخورد در سال933و آخرين آن ها به سال972يعني تمام دوران سلطنت اين شاه صفوي بود. شاه طهماسب نيروهاي عبيداله خان ازبک را در سال933از خراسان راند ولي سال بعد آن ها يورش آوردند و ديگر بار سلطان صفوي آن ها را در ده محرم 935در جام شکست سختي داده و از هرات به نيشابور آمد، چند روزي در اين شهر ماند و بهرام ميرزا برادر کوچک خود را والي خراسان کرد. بار ديگر خان ازبک در سال938 پس از تجديد سازمان به خراسان لشکر کشيد. ولي از سلطان استاجلو حاکم مشهد و اغزيوخان شاملو حاکم نيشابور که به کمک او آمده بود شکست خورده به فرا رود بازگشت.

چند سال بعد وسوسه غارت خراسان، ازبکان رامجدد به اين ديار کشاند که. دو نيرو در روستاي عبدل آباد از توابع نيشابور با يکديگر روبرو شدند.صوفيان خليفه با تعداد اندک سپاهيان به ازبکان حمله کرد و آن ها رادر هم شکست. عبيدخان ناگزير با عمده قوا وارد جنگ گرديد. سرانجام قزلباشان شکست خوردند و صوفيان خليفه به دژ آن روستا پناه برد. عبيد خان با نيروهاي خود دژ روستا را که ويرانه و فاقد استحکام بود محاصره کرد. در آن دژآذوقه براي سربازان اندک صوفيان خليفه وجود نداشت. آنان ناگزير با گوشت اسب ها تغذيه کردند. قزلباشان با وجود سست بودن باروهاي دژ و نبود آذوقه مدت 35روز در برابر هجوم ازبکان پايداري کردند اما سرانجام ازبکان بر آنان پيروز گرديدند. صوفيان خليفه دستگير و به دستور عبيد خان کشته شد.. آخرين يورش عبيدا…خان ازبک به خراسان در سال 946با شکست مواجه شد.جانشين اودين محمدخان در سال 952به مشهد تاخت و پس از درهم شکستن لشگريان شاه قلي سلطان استاجلو به نيشابور روي آورد . علي سلطان ازبک که پس از مرگ برادرش دين محمد خان رهبر بزرگ خوارزم شده بود در سال 967ه. يکي از سرداران خود به نام ساراقورغان را براي غارت نيشابور فرستاد. بوداق خان قاجار حاکم آن ناحيه با او به جنگ پرداخت و او و سپاهيانش را کشت. در سال 969علي سلطان ديگر بار به اسفراين و نيشابور لشگر کشيد و پس از غارت آن ناحيه به خوارزم بازگشت.

نوشته شده توسط : نعمت اله صادقی