مقايسه تطبيقي اوضاع علمي جهان اسلام با قرون وسطي در اروپا بخش يازدهم در شماره هاي قبل در مورد آموزش در قرون وسطا و چگونگي تسلط اصحاب کليسا و مقام پاپ بر علوم به طور اختصار اشاراتي نموديم و عنوان گرديد در قرون وسطا علوم و دانشي اجازه ي نشر داشتند،که در همه ي زمينه […]
مقايسه تطبيقي اوضاع علمي جهان اسلام با قرون وسطي در اروپا
بخش يازدهم
در شماره هاي قبل در مورد آموزش در قرون وسطا و چگونگي تسلط اصحاب کليسا و مقام پاپ بر علوم به طور اختصار اشاراتي نموديم و عنوان گرديد در قرون وسطا علوم و دانشي اجازه ي نشر داشتند،که در همه ي زمينه ها به تاييد پاپ و کليسا برسد.در اين شماره قصد آن داريم بطور تطبيقي وضعيت علوم را در قرون نهم و دهم ميلادي ؛ البته در حوزه ي تمدن ايران و اسلام مورد توجه قرار دهيم.بويژه در دوره ي حکومت سامانيان و آل بويه و علت رشد علوم در اين دوره و توقف آن بعد از زوال اين خاندان ها را مورد بررسي قرار دهيم..دو قرن قبل از شروع جنگ هاي صليبي و سلطه ي بي چون و چراي روحانيت کليسا بر علوم؛در حوزه ي تمدن ايران از حدود اوايل قرن سوم تا اوايل قرن پنجم هجري،دانشمندان بزرگي مانند : جابربن حيان،محمد بن موسي خوارزمي،زکريا رازي،ابن سينا،ابوريحان بيروني،عمر خيام و… ظهور کردند.عوامل بروز و ظهور اين دانشمندان را بايد البته در فاصله ي سال هاي 170 تا 220 هجري دانست.در اين سال ها که مقارن خلافت هارون الرشيد،امين و مامون بود ؛ خاندان ايراني به نام برمکيان صدارت هارون را بر عهده داشتند.برمکيان با ايجاد فضاي باز مذهبي و فرهنگي موجب شدند تا همه ي افکار ، فرق ، ملل و نحل اجازه ي نشر و انتشار داشته باشند.خاندان برمکي با خود مواريث فرهنگي هند، چين و ماوراء النهر را به بغداد منتقل کردند.رئيس بيمارستان گندي شاپور که براي معالجه ي خليفه به بغداد رفته بود بخشي از فرهنگ ايران که شامل آموزش و پرورش، طب و جهان بيني فلسفي بود با خود به دنياي اسلام وارد کرد. برمکيان،هارون الرشيد خليفه ي مسلمين را به جمع آوري کتاب هاي خطي بزرگان يونان، هند و ايران ترغيب نمودند.مامون پسر هارون که از همسر ايراني او زاده شده بود، بيت الحکمه را در بغداد پايه گذاري نمود. بيت الحکمه شامل اتاق هاي آموزش، کتابخانه، رصدخانه، و دارالترجمه بود. در اين دانشگاه استادان بزرگي از پيروان اديان ومذاهب مختلف به تشويق وزيران و اميران بکار مي پرداختند. آثار ارزشمند يوناني، هندي ، سرياني ، و … به عربي ترجمه گرديد و مسلمانان را به تعليم و تحقيق کشاندند.
نحوه ي مديريت بر يک جامعه ي انديشمند و متفکر ؛ جلب و جذب آنها به همکاري و آسان گيري در اعتقادات شخصي و عدم ورود به حريم شخصي آنها ؛ سبب شد که دانشمندان و انديشمندان يهودي ، مسيحي ( بسياري از متفکران و انديشمندان آن دوره ي اروپا که از سلطه ي دستگاه پاپ و کليسا و بازجويي افکار به تنگ آمده بودند و تمايلي به بهشت زورکي مبلغان کليسا نداشتند مهاجرت کرده و به حوزه ي تمدني ايران و اسلام آمده بودند) ، هندو ، زرتشتي ، مسلمان و دهري – در اصطلاح متشرعان ملحد يا خدا ناباور – در يک مجمع علمي گرد آمده و به انتقال مواريث فکري خود از زبان هاي يوناني، سرياني، سانسکريت، و پهلوي به زبان عربي مي پرداختند. مدت يکصدو پنجاه سال ترجمه ي آثار علمي بزرگاني چون : بقراط ، ارسطو ، اقليدس، بطلميوس، جالينوس، بزرگمهر حکيم، و… به زبان عربي صورت گرفت و اين زبان براي حدود سه قرن مهمترين زبان علمي جهان گرديد. در فاصله ي اين سال ها تفکري که بر حوزه ي تمدن ايران و اسلام حکم فرما بود تفکر «معتزله» بود. در اين ديدگاه ارزش انسان بر تحقيق و پرسشگري نهاده شده و انسان را از تقليد باز مي دارد. در همين قروني که حوزه ي تمدني ايران و اسلام اينگونه اداره ميشد؛ آموزش نسبتا براحتي و بدون توجه به ايدئولوژي خاصي عرضه مي گرديد، در اروپاي قرون وسطا روحانيت و دستگاه کليسا تحمل هيچگونه عقيده ي مخالف را نداشتند . اين عامل موجب مهاجرت آزادانديشان و متفکراني ميشد که نمي خواستند به زور دستگاه ديني به بهشت بروند.
باروي کار آمدن اميران ساماني و آل بويه ، آنان نيز رويه ي تساهل و تسامح مذهبي را در پيش گرفتند . بدون شک انديشه و علوم در يک فضاي باز و به دور از تنگ نظري ها بالنده و رشد مي کند . اميران اين دو سلسله با بر صدر نشاندن بزرگان علم و انديشه نقش مهمي در اين جولانگاه ايفا نمودند. نتيجه ي کار استادان بيت الحکمه دردوره ي ساماني و آل بويه به بار نشست و موجب ظهور دانشمندان بزرگ تاريخ ايران شد.در همين فضاي باز مذهبي و فکري بود که حتي شخصي مانند «هاشم رضي» به جمع آوري انديشه ها ، سخنان و نامه هاي امام علي پرداخت و مجموعه ي «نهج البلاغه» شکل گرفت . در حکومت سامانيان تا زماني که وزيران دانشمند و بزرگ ايراني همچون بلعمي ها و جيهاني ها در راس امور بودند با ايجاد فضاي باز فکري موجب شدند در هر شهري انديشمندان و متفکران به آساني به توليد فکر و نشر انديشه هاي خود بدون دغدغه ي تحت تعقيب قرار گرفتن بپردازند. اما از زماني که وزيران دانشمند جاي خود را به سرهنگيان فرهنگي با انگيزه هاي چنگيزي دادند و سپهسالاران در امور سياسي و کشوري دخالت نموده و ادعاي کشورداري کردند به دليل کوته بينشيشان فضاي باز فکري ، به تعصبات مذهبي بدل گشت و قدرت متشرعان از متفکران پيشي گرفت.همان ماجرايي که در قرون وسطا براي اروپا رخ داد. تا همه به يک اعتقاد کور ايمان داشته باشند . بجاي پرسشگري و تحقيق ، تقليد را سر لوحه قرار دهند. کار به آنجا کشيد که شخصيت علمي همچون ابن سينا را ملحد و بي دين خواندند و ريختن خونش را مباح دانسته و کتاب هاي فلسفي او را ضاله دانستند. شايد اروپاي قرون وسطا در حال گسترش بود…
منابع:
تاريخ سده هاي مياني – دنسکوي و آگيبالووا
نامداران علم – اسفنديار معتمدي
سيري در تاريخ سده هاي مياني – گلوريا ورجز
مناره اي در کوير – سيدمحمود طالقاني
نوشته شده توسط : جواد حسینی