سيلي برمدرس ، ختم جمهوري
سيلي برمدرس ، ختم جمهوري

به بهانه نودمين سالگرد طرح جمهوري در ايران سيلي برمدرس ، ختم جمهوري   احمد شاه زماني که به اجبار حکم صدارت رضاخان را در دست هاي خشن او گذاشت وراهي ديار غرب شد، خوب مي دانست که راه بي بازگشتي راانتخاب نموده است.پس از خروج ويا به تعبيربهتر، فرار از روي ترس احمد شاه […]

به بهانه نودمين سالگرد طرح جمهوري در ايران

سيلي برمدرس ، ختم جمهوري

 

احمد شاه زماني که به اجبار حکم صدارت رضاخان را در دست هاي خشن او گذاشت وراهي ديار غرب شد، خوب مي دانست که راه بي بازگشتي راانتخاب نموده است.پس از خروج ويا به تعبيربهتر، فرار از روي ترس احمد شاه از ايران ، رضاخان که زمينه را براي ساقط کردن حکومت قاجار و تصاحب کامل قدرت فراهم مي ديد، تلاش کرد شعار جمهوري را که از آتاتورک همتاي خود درترکيه تقليد کرده بود، در ايران پياده سازد.

ايده استقرار رژيم جمهوري در ايران در نيمه دوم اسفند 1302 توسط رضاخان مطرح شد و طرفداران وي براي تهيه زمينه اجراي اين نقشه ، تلگراف‌هاي متعدد و رايگان به امر رضاخان، از سراسر کشور براي برقراري جمهوري در ايران به تهران فرستادند و با دامن زدن به تظاهرات روزمره ، اين طرح را به يک خواسته ملي وموج بزرگ اجتماعي ـ سياسي تبديل کردند. (1) درهمين زمان بود که درمحوطه وزارت جنگ چادرها برافراشته شد و به توصيه نظميه گروههاي مختلف ازمحلات واصناف با پرچم هاي مشخص جمع شده مدح جمهوري مي گفتند وهر روز رضاخان درجمع آنان حاضر شده وآنان را تشويق مي کرد .ازآن سومدرس نيز به تدارک مشغول بودمحل فرماندهي اوعلاوه برمجلس، مدرسه سپه سالار بود که ازمدتها پيش احمد شاه توليت آن را به اوسپرده بود.

کنسرت هاي عارف درحمايت از جمهوريت وعليه سلطنت واحمدشاه وقاجار اين فکر رادر دل بسياري انداخته بود که رمز پيشرفت مملکت جمهوري است .طرفه آن که بسياري ازرجال همچون مستوفي الممالک وفرمان فرما وسپهسالارتنکابني واحتشام السلطنه وديگر استخوان داران نيزدرحکومت جمهوري مقامي براي خود متصور بودند ودر پنهان با آن هم صدايي مي کردند.(2)

البته رضا خان، مصمم بود تا طرح جمهوري را به تصويب نمايندگان مجلس رسانده و آن را قانوني جلوه دهد.و درهمين راستا بود که به سرعت، انتخابات دوره پنجم را برگزار کرد و تمام تلاش خود را براي اعمال نفوذ در انتخابات نمايندگان موافق خود، به کار گرفت . اين اولين انتخاباتي بود که توسط ارتش وامنيه صورت گرفت .و با فشار و تقلب فراوان، برگزار شد ، به گونه اي که در بعضي از ولايات کشور، فرياد مي زدند:»به فرمان رضاخان، به فلاني رأي دهيد.» (3)

پس ازپايان گرفتن انتخابات ،مجلس پنجم در 22 بهمن 1302رسماً افتتاح شد. با اين وجود، تعدادي از مخالفان قدرتمند رضاخان ازجمله مدرس، به مجلس راه يافتند. در هفتمين جلسه مجلس، نمايندگان طرفدار جمهوريت طرحي را، مشتمل بر سه ماده، به شرح زير به مجلس ارائه كردند:

«مقام رفيع مجلس شوراي ملي،‌ نظر به تلگرافات عديده كه از تمام ايالات و ولايات و تمام طبقات مملكت در مخالفت با سلسله سلاطين قاجاريه و راي به انقراض سلطنت خاندان مذكور رسيده و نظر به اينكه تقريبا در تمام تلگرافات واصله اظهار تمايل به جمهوريت شده و صراحتا اختيار تغيير رژيم را به مجلس شورا داده‌اند و چون قانونا اين تلگرافات كافي براي تغيير رژيم نيست، ما امضاءكنندگان، سه ماده ذيل را به مجلس شوراي ملي با قيد فوريت پيشنهاد مي‌نماييم كه به معرض آراء عامه گذاشته شود:

ماده اول: تبديل رژيم مشروطيت به جمهوريت

ماده دوم: اعتباردادن به وكلاء دوره پنجم كه در مواد قانون اساسي، موافق مصالح حكومت و رژيم تجديد‌نظر نمايند.

ماده سوم: پس از معلوم‌شدن نتيجه آراء عمومي، تغيير رژيم به وسيله مجلس شوراي ملي اعلام گردد.»(4)

اكثريت نمايندگان مجلس، از جمله فراكسيون تجدد به رياست سيدمحمد تدين و فراكسيون سوسياليست به رياست سليمان‌ميرزا و سيدمحمد‌صادق طباطبايي، طرفدار اين طرح و از موافقان جمهوري رضاخان بودند. هركدام از اين فراكسيونها چهل نفر عضو داشت. آنها نيز براي‌اين‌كه به مدرس نشان دهند چنانچه وي با جمهوريت مخالفت كند با او مقابله به مثل خواهد شد، اعتبارنامه‌ برخي از دوستان مدرس و تيپ مخالف جمهوري را عقب انداختند تا هنگام طرح مساله جمهوري، اعتبارنامه موافقان را تصويب و در عوض اعتبارنامه مخالفان را رد كنند.مدرس دو روز مانده به نوروز 1303 علم مخالفت باجمهوري را برافراشت وازهمان روز نخست تيغ برکشيد.اونيک مي دانست که مجلس پنجم بااکثريتي بالا در دست رضاخان وطرفدارانش قرار دارد واگر دير بجنبد طرح جمهوري به تصويب مي رسد وي به همين جهت چاره را درعقب انداختن شروع به کار مجلس مي ديد .به همين منظوربراي وقت گذراني باتمام اعتبارنامه ها حتي با اعتبار نامه خودش وموتمن الملک رئيس مردمي مجلس مخالفت کرد تانقشه رضاخان به تاخير بيفتد ودربازه زماني تعطيلات نوروزي وي بتواند مردم راآماده مخالفت کند . درادامه سخنراني ها ووقت گذراني هاي مدرس بود که

تير آخررا دكتر حسين بهرامي (احياء السلطنه) به تحريك تدين درمغز جمهوري خالي کرد.وي درزنگ تنفس مجلس ، سيلي محكمي به صورت مدرس نواخت به طوري كه عمامه سيد از سرش افتاد .(6)

به قول ملك الشعراي بهار در جمهوري‌نامه خود:

از آن سيلي ولايت پر صدا شد

دكاكين بسته و غوغا به پاشد

به روز شنبه مجلس كربلا شد

به دولت روي اهل شهر وا شد

چوآمد درميان خلق سردار

براي ضرب وشتم وزجر وکشتار

قشوني خلق را با نيزه راندند

ولي مردم به جاي خود بماندند

رضاخان را به جاي خود نشاندند

به جاي گل براو آجر پراندند

نشايد کرد با افکار پيکار

ببايد خواست از مخلوق زنهار(6)

صداي سيلي خوردن مدرس از درهاي مجلس به بيرون پيچيد و ابتدا در تهران و سپس در همه كشور به گوش مردم رسيد.مردم خشمگين تهران كه ديدند به مجتهد و پيشواي مذهبي و نماينده واقعي آنها اهانت شده با خروش به راه افتادند و عليه رضاخان و جمهوري وي به اعتراض برخاستند، بازارها بسته شد، طبقات مختلف مردم در مساجد و اجتماعات گوناگون به تظاهرات وسيعي پرداختند،مردم مي گفتند جمهوري چه رژيمي است که هنوز پا نگرفته به گوش مجتهد اولاد پيامبر سيلي مي ند .(7) 28 اسفند 1302 تعداد بسياري از مردم تهران در مسجد شاه ( مسجد امام خميني) اجتماع کرده و به مخالفت با جمهوري رضاخاني پرداختند. روز بعد ، تعداد بيشتري به سوي مجلس راهپيمايي کرده و مخالفت خود را با رضاخان اعلام کردند .اين تظاهرات ، روز دوم فرودين 1303 نيز در مقابل ساختمان مجلس و در شرايطي که نمايندگان آماده بررسي و تصويب طرح جمهوري رضاخاني بودند ، تکرار شد و به زدوخورد مردم با مأموران رضاخان انجاميد.اين درگيري ها تا 6فروردين نيز ادامه داشت.در اين بين دولت رضاخان از قدرت مخالفين خود که اغلب از حاميان علما بودند مطلع شده و خواستار سرکوب اين جمعيت شد اما موتمن الملک رييس مجلس در برابر رضاخان ايستادگي کرده و از سردار سپه خواست که در امور مربوط به ميدان بهارستان که بخشي از محوطه مجلس شوراي ملي به شمار مي رود دخالت نکند .اما رضاخان با اين بهانه که مسئول نظم در کشور است مخالفين حاضر در بهارستان را به گلوله بست و باعث خشم مردم شد .(8)افزايش درگيري ها در ابتداي سال 1303 موجب شد سردار سپه براي پايان بخشيدن به درگيري ها و پيش از حرکت علمابه عتبات عاليات به قم سفر کند و به مذاکره با علما بپردازد. در نهايت اين جلسه نيز آيات عظام ،اصفهاني ،نائيني و حائري اعلاميه اي منتشر کردند مبني بر الغاي اظهاراتشان درباره جمهوريت ، و در برابر، رضا خان پس از بازگشت به تهران طي بيانيه اي اعلام کرد : به عموم ناس توصيه مي کنم، عنوان جمهوري راموقوف و در عوض تمام سعي و هم خود را مصروف برداشتن موانع اصلاحات و ترقيات مملکت نمايند.(9)

امروز که از 90سال از واقعه جمهوري رضاخاني مي گذرد برخي اين نقد را دارند که شايد مدرس درمسئله مخالفت باجمهوري اشتباه کرد وجمهوري از ديکتاتوري 54ساله خاندان پهلوي بهتربود واگر جمهوري تحقق مي يافت، سلسله پهلوي سايه شومش را به اين درازي برسر ما نمي افکند وهزينه هاي زيادي برمردم اين مرز وبوم وارد نمي شد.وچه بهتر بود مدرس مي گفت جمهوري آري،رضاخان نه.

مدرس البته خود در بيان مخالفتش با جمهوري مي گفت:»من با جمهوري واقعي مخالف نيستم و حکومت صدر اسلام هم تقريباً و بلکه تحقيقاً جمهوري بوده است، ولي اين جمهوري که مي خواهند به ما تحميل نمايند، بنا بر اراده ي ملّت ايران نيست، بلکه انگليسي ها مي خواهند به ملت ايران تحميل نمايند و رژيم حکومتي را که صد در صد دست نشانده و تحت اراده خود باشد در ايران برقرار سازند.»(10) هرچند امروزه براين عقيده اند که مدرس فقط از روي دين‌طلبي و اسلام‌خواهي با جمهوري رضاخاني مخالفت کرد، زيرا او به خوبي دريافته بود اين غائله نه به قصد ارزش بخشيدن به راي مردم، بلکه به قصد ضربه زدن به دين طراحي شده است.(11)ولي در مقابل،برخي ديگر، علت مخالفت مدرس با مساله جمهوريت را مقابله با تماميت خواهي رضاخان مي دانند.چراکه اگر رضاخان موفق مي شد ايران را جمهوري کند، همه چيز تمام مي شد و وي قدرت مطلق اين جمهوري مي گرديد. به نظرآنهامدرس يک سياستمدار ملي و وطن‌پرست بود که لباس روحانيت هم بر تن داشت.واگربا جمهوري‌خواهي مخالفت مي‌کند چون معتقد بود جمهوري به قدرت گرفتن رضاخان منجر خواهد شد. اگر مدرس مي‌ديد که جمهوري‌خواهي باعث مي‌شود رضاخان تضعيف شود،مي‌رفت به دنبال ايده‌ جمهوري و جمهوريت.(12)

منابع:

1- مکي ،حسين ،تاريخ بيست سااله ،ج3،ص387

2- بهنود مسعود،ازسيد ضياء تابختيار،ص97

3- مکي،همان جا

4- مجلس و پژوهش، شماره بيست‌وشش، بهمن و اسفند، 1377، ص 266 و 265

5- بهنود،همان جا

6- گنجور،جمهوري نامه بهار

7- بهنود، ص68

8- محمد تقي بهار،تاريخ احزاب سياسي ايران ، ج2،ص48 و49

9- همان،ص62-3

10- مدرسي، علي، مدرس شهيد نابغه ملي ايران،بنياد فرهنگي وانتشاراتي بدر، بي تا، بي جا،ص59

11-غرويان،محسن،مصاحبه باسايت تاريخ ايراني، 21آذر1389

12-مصاحبه صادق زيبا کلام با سايت تاريخ ايراني ،22آذر 1389

نعمت اله صادقی