فاصله
فاصله

**فاصله ** درپارک زندگي ، نوجواني غرق در جلوه هاي جاذب دنياي ارتباطات ؛ چشم ها گرفتار ديدني هاي طراحي شده و گوش ها مخاطب نغمات جاري در جريان روزمره . مردي ميان سال ؛ مطمئن ؛ موقر ؛ يقين يافته با نگاهي صيقلي از فراز ، ناظر نسلي که شتابنده مي دود به کدامين […]

**فاصله **

درپارک زندگي ، نوجواني غرق در جلوه هاي جاذب دنياي ارتباطات ؛ چشم ها گرفتار ديدني هاي طراحي شده و گوش ها مخاطب نغمات جاري در جريان روزمره .

مردي ميان سال ؛ مطمئن ؛ موقر ؛ يقين يافته با نگاهي صيقلي از فراز ، ناظر نسلي که شتابنده مي دود به کدامين سرچشمه ، خدا داند .

بين دو شمايل حاضر در عکس ؛ فاصله اي ديده مي شود و اين خود حکايت از شکاف دونسل مي نمايد .

(کوه ها با همند و تنهايند ، همچو ما با همان تنهايان)

با هميم اما دور ، در غيبت عاطفه ؛ سکوت فرمان مي راند .

عکس در همان حال که ساده و صميمي مي نمايد ؛ در همان لحظه ي ديدار نخستين فکر تاثير گذار خود را منتقل مي کند .

از آنجايي که عکاس ذوق ورز و ذره ياب ؛ جوان و نوراه است اما نگاه سخته ، بايسته و شايسته اي را در کوله بار هنرورزي خود همراه دارد .