تجربه ي توسعه در کره ي جنوبي با نگاهي به ايران
تجربه ي توسعه در کره ي جنوبي با نگاهي به ايران

تجربه ي توسعه در کره ي جنوبي با نگاهي به ايران با وجود پيشرفت هاي قابل ملاحظه در برخي صنايع ، منصفانه نيست که از منظر رشد و توسعه ايران با کشورهايي مقايسه شود که هيچ تناسب و سنخيتي با استعداد و توانايي هاي نهفته در اين سرزمين ندارند.مقايسه ي ايران با برخي کشورها ي […]

تجربه ي توسعه در کره ي جنوبي با نگاهي به ايران

با وجود پيشرفت هاي قابل ملاحظه در برخي صنايع ، منصفانه نيست که از منظر رشد و توسعه ايران با کشورهايي مقايسه شود که هيچ تناسب و سنخيتي با استعداد و توانايي هاي نهفته در اين سرزمين ندارند.مقايسه ي ايران با برخي کشورها ي منطقه نظير پاکستان يا عراق و…، نمي تواند پاسخگوي ذهن جوانان شايسته و مستعدي باشد که دل در گرو رفاه و پيشرفت جامعه و سرزمين شان دارند. اگر بناست به پيشرفت واقعي و به دور از عوام فريبي دست يابيمبايد خردمندانه مشکلات را تجزيه و تحليل نموده و با شناخت سياست هاي اجتماعي و اقتصادي کشورهايي که روزگاري همسنگ و همسطح ما بوده اند، موانع را از پيش رو برداريم.سرمايه هاي انساني و استعدادهاي خاموش ايران زمين، بدون نياز به منابع و معادن، به تنهايي کافي است تا شرايط براي جهش اقتصادي و اجتماعي مهيا شود و تجديد حيات امپراطوري ايران جامه ي واقعيت بپوشد.

در ميان کشورهاي مختلف، به باور بسياري از اقتصاد دانان، کره ي جنوبي از جمله کشورهايي است که همانند ايران، آغاز پيشرفت خود را تاکيد بر سياست گسترش صنايع کوچک، جايگزين و مونتاژ قرار داد و سپس توانست با جايگزيني تدريجي قطعات ساخت کشور خود، به توسعه و پيشرفت جهاني دست يابد. بدون ترديد در پيشرفت اين کشور، عوامل مهم ديگر اجتماعي، سياسي و فرهنگي نقش داشته اند ليکن در اين يادداشت و ترجمه بر نقش سياست هاي اقتصادي توجه شده است.

«در دهه ي 1950 ميلادي، دو کشور هند و کره ي جنوبي تقريبا درآمد سرانه ي مشابهي داشتند. اما بيست سال بعد، نرخ رشد اقتصادي کره ي جنوبي به ميزان قابل توجهي از هند بيشتر شده بود. طي همان دهه ها، نرخ رشد اقتصادي برخي کشورها، مانند سنگاپور، تايوان و هنک کنگ، حتي از کره ي جنوبي بيشتربود. يافتن علت دقيق موفقيت اين کشورها، که برخي اوقات ببر آسيا ناميده مي شوند، موضوع مورد مناقشه ي دانشگاهيان است و حداقل، سه ديدگاه متفاوت درباره ي دلايل رشد اقتصادي اين کشورها و به ويژه کره ي جنوبي مطرح گرديده است.

الف : گرايش به بازار خارجي و سياست هاي اقتصادي متمايل به بازار

«جاگديش بهاگواتي»، «آن کروگر» و برخي ديگر معتقدند که گرايش به بازار خارجي و سياست هاي اقتصادي متمايل به بازار نخستين نيروي رشد خيره کننده ي اين اقتصادها بوده است. اين نويسندگان عموما بر نقش سياست هاي مداخله گرايانه تاکيد مي کنند و استدلال مي کنند يارانه دولتبه صادرکنندگان، تعصبات ضد تجاري که مانع واردات توسط ساير کشورها مي شود را بي اثر مي کند و دسترسي به قيمت هايي که بتوانند کم يا بيش با قيمت جهاني رقابت کنندرا امکان پذير مي نمايد.

ب : استفاده ازتکنولوژي هاي جديد

ديدگاه دوم، مربوط به «لري وستفال»و «هووارد پک»، مانند ديدگاه نخست، اهميت گرايش به خارج را مورد تاييد قرار مي دهند اما براي سياست هاي صنعتي، به ويژه استفاده ازتکنولوژي هاي جديد در صنايع خاص، نقشي اساسي قايل مي شوند.

ج:سياست صنعتي

ديدگاه سوم مربوط به «آليس آمسدين»، «دني رودريک» و «روبرت ويد» است. اين ديدگاه سياست صنعتي را محور مرکزي موفقيت کره ي جنوبي معرفي نموده و بر نقش گرايش به بازار خارجي نيز تاکيد مي کند.»آمسدين» از اين هم فراتر مي رود و معتقد است سياست هاي صنعتي که اين کشورها را به سمت نرخ رشد بالاي اقتصادي سوق داد از قيمت هاي غير منصفانه و مورد حمايت دولت(يارانه ي صادرات) ناشي شده است.

براساس نظر «وستفال» و «پک»، محور مرکزي در استراتژي تجاري کره جنوبي، اجازه ي تجارت در سطح قيمت هاي جهاني بود. آنها اجازه يافتند همه ي عوامل توليد را وارد کنند و همه ي کالاهاي صادراتي را به قيمت جهاني بفروشند. علاوه براين سياست توسعه ي صنايع کوچک، نقش قاطعي در موفقيت کره جنوبي ايفا نموده است. در آغاز، صنايع کوچک، در بازار محلي از طريق کنترل واردات مورد حمايت قرار گرفتند. در همان زمان،دولت اصرار داشت که شرکت ها ميزان بيشتري از توليداتشان را در سطح قيمت هاي جهاني صادر نمايند.

ديدگاه «آمسدين»-»رودريک»نقش دولت را در افزايش سرمايه گذاري مورد توجه قرار مي دهد. «رودريک» اشاره مي کند که به اين علت که در سال 1960 صادرات تنها پنج درصد از توليد ناخالص داخلي بود، تصميم سياستمداران مي توانست به عنوان موتور رشد و پيشرفت عمل نمايد. چون قيمت هاي نسبي توليدات صادراتي افزايش نمي يافت،انگيزه ي صادرات با رشد صادرات همسو نبود. او استدلال مي کند که توسعه ي صادرات خودش نتيجه ي يک جهش در سرمايه گذاري است که دولت کره ي جنوبي قادر بود آن را با حل مشکلات مربوط به هماهنگي بخش هاي مختلف، مهندسي کند. يعني دولت با جذب سرمايه هاي داخلي و خارجي از طرفي باعث ايجاد انگيزه شد، و از طرف ديگر قيمت هاي پائين، به صنايع اين کشور اجازه داد تا بتوانند در سطح جهان با کالاهاي مشابه ساخت کشورهاي ديگر رقابت کنند.

«وسفال» و» آمسدين» اهميت فراواني براي گسترش صنايع کوچک در پيشرفت کره قايل هستند. آنها استدلال مي کنند نکته ي قابل ملاحظه مي تواند اين باشد که سياست هاي صنعتي دولتي بيشتر به صنايع کوچک کمک کرد تا اينکه براي آنها مانع ايجاد کند. در کشورهايي که دولت فقط به سياست هاي کلان و هدايتي بسنده مي کند و کمتر مداخله ي اقتصادي دارد، مانند هنگ کنگ، سنگاپور و تايوان، رشد اقتصادي سريعتري را مي توانيم شاهد باشيم.

اما جالب اين است که در کره ي جنوبي نسبت به سه کشور ذکر شده، در آغاز جريان توسعه، مداخله ي اقتصادي دولت بيشتر بوده است و همين عامل باعث شد تا کره ي جنوبي، جايگاه بهتري را در نظام اقتصادي جهاني به دست آورد. دولت با سياست هاي خود گسترش صنايع کاربر را بيش از صنايع سرمايه بر تشويق مي نمود. کالاهاي الکتريکي، کائوچويي، چرمي و پلاستيکي، مبل و اثاثيه منزل و پوشاک و کفش همه رشد زيادي را در دهه ي 1960 نشان مي دادند.بنابراين سهم حمايت ازصنايع کوچک در رشد کره مهمترين موضوع و غير قابل اغماض است.در آغاز جريان توسعه، وقتي اقتصاد کوچک باشد دولت دورنمايي بهتر نسبت به رشد اقتصادي مي تواند ترسيم کند و پس از موفقيت نسبي تاکيد بر صنايع بزرگ سرمايه بر، مشکلات کمتري را متوجه نظام اقتصادي خواهد نمود.

براي پيشرفت کشورمان ايران و شهرمان نيشابور بد نيست که از تجربه ي کره ي جنوبي استفاده کنيم. تاکيد بر صنايع کوچک و کارگاه هايي که به سرمايه ي چنداني نياز ندارند و در مقابل نيروي انساني زيادي را جذب مي کنند، تجربه اي است که آزموده شده و مي توانيم از آن استفاده کنيم. در اين رابطه ضرورت دارد تا به کمک مسئولين کارگروهي تشکيل شده و با جذب تکنولوژي و تامين زير ساخت لازم، صنايع کوچکي نظير اسباب و لوازم منزل، پوشاک، کفش و به ويژه صنايع دستي و تزئيني گسترش يابند.

چنين به نظر مي رسد ايران مي تواند با استفاده از مشاوران دلسوز و متخصص، شرايط را براي بازاريابي و صادرات اين محصولات به کشورهاي همجوار تسهيل نمايد. بدون ترديد استفاده از اين تکنيک، راه حلي مطمئن براي چيره شدن بر غول زشت بيکاري است که بسياري از جوانان مستعد ايران زمين را به خاک سياه نشانده است.

نویسنده
:حبیب اله قربانی